به گزارش سایت خبری تئاتر/ حسن پارسائی: در نوشتن متون نمایشی، آن هم براساس حادثهای تاریخی و در اصل بر مبنای اقتباسی کلی از داستانها، سریال های تلویزیونی یا فیلمهای سینمائی زیادی که موضوعی مشابه را بارها و بارها نشان دادهاند، کار بسیار ساده و البته به همان اندازه هم کم اهمیت است و چیزی به تئاتر ملی و بومی نمیافزاید. یک نویسنده واقعی باید درباره جامعهای که در آن زندگی کرده و میکند بنویسد وگرنه اساسأ نویسنده به حساب نمیآید و کارش صرفأ نوشتن آثار بدلی، جعلی و ساختگی در مورد ملتها و مردمان کشورهای دیگر و بیاعتنائی کامل به جامعه خودش است. میلاد حسینی که ایرانی است، در متن نمایش"اکتبر 1942،پاریس" به کارگردانی "مسعود موسوی" به یکی از حوادث جنگ جهانی دوم میپردازد که به زمان اشغال شدن فرانسه توسط نازیها، مربوط میشود.
داستان مورد نظر اساسأ همانند داستانهای مشابه خودش، عمدهتا سینمائی است و باید یادآور شد که هنگام اجرا هم شبیه فیلمنامهای شده که اجرایش بر روی صحنه همانند پلانهای بسیار کوتاه یا پلان سکانسها و سکانسهایی نسبتا کوتاه پیش میرود. این متن فیلمنامهای توسط مسعود موسوی و با دکوپاژی غیرسینمائی برای روی صحنه تنظیم شده است؛ یعنی موضوع داستانگونه آن نه برای دوربین فیلمبرداری، بلکه با "دکوپاژی تئاتری" که به طراحیها و میزانسنهای معینی معطوف بوده، برای اجرای روی صحنه تدارک دیده شده است.
ویژگیهای نسبتا قابل تامل نمایش "اکتبر 1942، پاریس" فقط به شیوه اجرا مربوط میشود. طراحی صحنه که منجر به طراحی سالن نمایش هم شده ، تا حدی روی اجرا تأثیر گذاشته است. قبل از آغاز شدن نمایش، بازیگران زن و مرد تک تک و جدا افتاده با ژستها و حالات معینی، به طور ثابت و بیحرکت در این صحنه جای دهی شدهاند و همزمان یکی از بازیگران زن (معصومه آقاجانی) در حال بافتن یک بافتنی سفید است؛ این کار او نشانهای برای گذشت زمان و ادامه زندگی محسوب میشود؛ ضمنا یک موسیقی ملایم هم صحنه را همراهی میکند. به محض آغاز شدن نمایش، این زن آهی میکشد و میگوید: "من دیگه خسته شدهام. این همه با مرگ بازی میکنند. انگار نه انگار مرگه." این صحنه اول که شبیه یک پلان سینمائی بسیار کوتاه است، بلافاصله " کات" میشود و به آخر میرسد،اما همین دیالوگ و صحنه کوتاه کارکرد یک "لوگو"ی صحنهای تهییجی را پیدا میکند تا تماشاگران مجذوب ادامه نمایش شوند و حتی فضائی نسبتا خاص، عاطفی و ذهنی ایجاد گردد.
این اجرا جزو نمایشهای "ایستگاهی" به شمار میرود، چون همه بازیگران در یک جای معین جمع میشوند و داستانگونگی نمایش هم در همان جا شکل میگیرد.
استفاده خوب از ژست و حالتدهی و حالتگیری بازیگران و نیز بازی بسیار خوب آنان سبب شده که برخی صحنهها از لحاظ بصری قابل تامل و نسبتا کنشزا جلوه نمایند. با آن که سن و صحنه به تماشاگران نزدیک است، اما در مواردی برای آنهایی که در طرفین صحنه نشستهاند، موقعیت بازیگران به تناسب جایگیری آنها فقط از یک زاویه و گاهی حتی به طور ناقص دیده میشود؛ در نتیجه، صحنه "نقاط کور" دارد. ضمنا نزدیک بودن سن و صحنه سبب شده که بازیگران بعد از اجرای هربخش از نقششان، خروجشان از صحنه حتی وقتی هم که نور میرود، دیده شود و چون صحنهها اغلب کوتاه هستند و این خروج از صحنهها زیاد است، عملا مضمون و محتوای "همذات پندارانه " نمایش دچار فاصلهگذاری عاطفی و ذهنی شده و تا حدی از باورپذیر شدن اجرا و مقبولیت نمایشی واقعیتهای روی صحنه کاسته شده است.
بازیگران این نمایش نقشهایشان را بسیار جذاب و تاثیرگذار ایفا میکنند و در این رابطه سه بازیگر زن، یعنی ریحانه سلامت، شیوا خسرو مهر و معصومه آقاجانی بازیهای بهتر و زیباتری ارائه میدهند و اساسا گیرائی نمایش مرهون بازی خوب آنهاست؛ این بازیگران کاملا "نقش پذیر" شدهاند و از حالات و قابلیتهای بدن و چهرهشان خوب و به اندازه استفاده میکنند. کاربری و نوع موسیقی درجاهایی خوب و مناسب و در جاهایی هم که موقعیتهای عاطفی خاصی شکل میگیرد، از کاربری آن غفلت شده است. در چنین جاهایی اگر موسیقی به صحنه اضافه میشد، تأثیرگذاری موقعیتهای مورد نظر فزونی مییافت؛ با وجود این، بازی خوب بازیگران، حتی موقعیتها و صحنههای بدون موسیقی را هم جذاب جلوه داده است. استفاده از نور موضعی عملا تأثیرگذار، کاربردی و کارکردی شده است. کارگردانی و میزانسندهیهای "مسعود موسوی" به تناسب شاکله و فضای صحنه (که تا حدی خاص از کار درآمده) خوب و خلاقانه است و جایگیری بازیگران با طراحی و ابتکار نمایشی شکل داده شده است؛ میزانسنی که در آن "آنت" (ریحانه سلامت) با ناراحتی و زیر نور موضعی روی نیمکت مینشیند، سر به پائین خم میکند و همزمان "ویویان " ( معصومه آقاجانی) وارد میشود – و نیز ژست و حالتی که در ادامه همین صحنه با قرار گرفتن " آنت" در آغوش "ویویان" شکل میگیرد، بسیار زیبا و دراماتیک اند. باید یادآور شد که چنین میزانسن و صحنههای زیبایی در نمایش زیاد است.
این نمایش در آخر به تراژدی تبدیل میشود؛ غیر از برادر ناتنی "آنت" که قبلا به دست همدستان نازیها کشته شده، دو پرسوناژ دیگر هم که عاشق همدیگرند، میمیرند؛ دختر به دست نازیها و پسرهم با خودکشی و به خاطر از دست دادن همسر آیندهاش.
رویداد نمایشی فوق در دو قسمت صحنه و زیر دو نور موضعی با پردازشی دراماتیک، درحالی که جسد "آنت" در آغوش خواهرش و جسد "هانری" در آغوش برادرش است، به نمایش درمیآید و البته این به لحاظ منطق موضوعی و ساختاری عملا صحنه آخر نمایش است، اما بعد از این صحنه به شکلی بسیار تصنعی، تحمیلی و بیربط یک چتر در وسط صحنه گذاشته میشود و نمایش با آن پایان میپذیرد. کاربرد و کارکرد نمایشی و تمثیلی این "چتر" که ظاهرا به "آنت" تعلق دارد و در اجرا هم از آن استفاده نمیشود، صفر است و به پایان نمایش آسیب زده است، زیرا خود "آنت" به عنوان "نشانهای" نمایشیتر و شاخصتر، که برای همیشه از صحنه این نمایش کنار میرود، به مراتب از این وسیله کم اهمیت مهمتر است؛ بنابراین، تأکید بر "نشانگی" چتر در این قسمت اساسا ترفندی غیر نمایشی، تعمدی و مصنوعی است .
نمایش" اکتبر 1942، پاریس" که هم اکنون در سالن سایه تئاتر شهر اجرا میشود، نمایشی است که به دلیل کارگردانی نسبتا خوب مسعود موسوی و بازی به یادماندنی اکثر بازیگرانش، به یک بار دیدن میارزد.
94 نمایش در تهران روی صحنه میرود
4 نمایش جدید در ایرانشهر اجرا میشوند
تخفیف ویژه نمایش" ماز" برای دانشجویان
پیش فروش اینترنتی «سرگذشت دردناک شان پالمر» آغاز شد
بازار عاشقان میزبان "رئیس جمهور اصلاحات" شد
تنابنده با تئاتر «پایتخت» به آمریکا و کانادا میرود
بازیگران «تریو بدون هامونی» مشخص شد
گزارش تصویری نمایش «اکتبر 1942 پاریس» کارگردان :مسعود موسوی
آزمایش طرح "بلیت مردمی تئاتر" با تئاتر دختر شینا
به مهمانان خارجی جشنواره تئاتر دانشگاهی ویزا ندادند
تخفیف 50 درصدی «آرتیگوشه» برای دانشجویان
خوانش «صندوق» به کارگردانی داریوش مؤدبیان در خانه موزه انتظامی
«نگاهمان می کنند »دعوت به دیدزدن زندگی خصوصی دیگران است!
3 تئاتر از انگلستان در تالار مولوی اجرا میشود
محل نمایش «رومئو و ژولیت» پیدا شد
لوریس چکناواریان سرپرست یک گروه تئاتر شد
فراخوان تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری منتشر شد
دریافت هزینه از گروههای تئاتری در تالار حافظ کاهش یافت
ارزیابی متون بخش مسابقه صحنه ای تئاتر رضوی به پایان رسید