سینمای مستند را میتوان تولد نقد اجتماعی در ساختار بصری دانست؛ سینمایی که نه با سرگرمی که با آگاهی گره میخورد و هویت و کارکرد مییابد. نسبتی که بین سینمای مستند و تصویر واقعیت وجود دارد، آن را به ابزاری بیانگرانه در روایت آنچه هست، تبدیل میکند. بدیهی است وقتی که واقعیت دچار بحران شده یا از وضعیت نرمال و طبیعی خود خارج میشود، سینمای مستند میتواند از ظرفیتهای بیانگرانه خود برای پرداختن به بحرانها، ریشهها و دلایل، برای توصیف و تبیین واقعیت استفاده کرده و حتی برای برونرفت از آن پیشنهاد و راهکار ارائه دهد.