آدمهای مك دونا در اثر جدیدش براساس الگوواره ادبیات پاستورال یا شبانی از علم و دانش كافی بیبهرهاند و در سایه زیست مذهبی به نوعی از آرامش و سادهزیستی روی آوردهاند اما ردپای آدمهای شهری طلوعی تازه بر ذهن و بدنهای آنهاست تا با بهرهگیری از دانش همان آدمها به سمت و سوی خلق آثاری پیش بروند كه راز و رمز جاودانگی و ماندگاری را برایشان به ارمغان آورد.
مکدونا در دوران نگارش فیلمنامه در زندگی شخصیاش در حال پشت سر گذاشتن جدایی از یک رابطهی عاطفی بود. این چنین شد که بر خلاف «در بروژ» که دو شخصیت اصلی، دو گنگستر پادو، کمکم به هم نزدیک شدند، دشمن مشترک پیدا کردند و رابطهای دوستانه/عاشقانه تشکیل دادند، در «بنشی های اینیشرین» مکدونا میخواست از هم پاشیدن یک رابطهی دوستانه/عاشقانه را نشان دهد.