فضای بصری «حمال طلا»، بیان زیباشناسانه سازمندی را پیروی نمیکند و شیوهپردازی کارگردان در میزانسنهای مختلف، رنگ ویژه و منحصربهفردی به لحن او در اجرای فیلمنامه نمیدهد. بنابراین نمیشود روبنای ظاهری اثر را مبنای تحلیل فیلم در بازگویی قصه «کارگران در سیاهی دستوپا میزنند» قرار داد.
بيشك حمال طلا به حد كارِ «گُله» خوش ساخت نيست و پايانش به شوخي ميزند اما از پس استعارههاش برآمده. زنده است. هر چند ميزان زيادي صرف اضافات شده- سعي در تلطيف آنچه ميگويد، دارد! و خب نميشود!
ژانر فیلم هم مانند فیلمنامه اش چند پاره است. حمال طلا با یک مقدمه اکشن شروع میشود، با کمدی گروتسک ادامه پیدا کرده و در پایان با یک ملودرام آبکی نیمه کاره رها می شود.