آيا مضمون «سركوب» را بايد آسيب ديدن زنان يك خانه از پدري مستبد تعبير كرد كه اتفاقا نسبتي با قدرت نيز دارد؟ حتي در خوشبينانهترين شكل، بيان صريح چنين مضموني با اين شكل و ساختار هم نتيجهاي بهتر از آنچه ميبينيم به دست نميداد. بيش از هر چيز به اين خاطر كه فيلم باز هم به جاي تلاش براي توصيف نسبت و رابطه ميان زنان خانه و مردان غايبشان سراغ بازتوليد مضاميني تكراري رفته كه پيشتر بارها و بارها در نمونههاي ديگر تكرار شدهاند و حالا بدون خلاقيت و ظرافت در «سركوب» تكرار شدهاند. از اينرو لااقل در موضعگيري نسبت به يك معضل اجتماعي (و آيا سياسي؟) فيلم نه واجد نگاه ويژهاي است و نه ظرافتي در بيان دارد.