«ولاديـمير نــابـوكوف گفـتـارهاي «تراژديِ تراژدي» و «نمايشنامهنويسي» را براي كلاسهايي با موضوع درام تدوين كرد كه در تابستان 1941 در استنفورد برگزار شد. او در مه 1940 وارد امريكا شده بود و غير از چند حضور كوتاه به عنوان استاد مهمان، اين اولين تدريس رسمي او در دانشگاههاي امريكا بود.
تاب ما را به جهان فوسه، خلوتها و سكوتهاي موجود در آثارش ميبرد. آدمهايي كه نتوانستند خودشان را با زندگي شهري مصرفزده و اميالي كه ميسازد، هماهنگ كنند و به دليل همين دست نيافتن به اين ايدهآل ساخته شده به طبيعت، كنار دريا و درياچهها در روستاها پناه بردهاند. از ارتباط نوهها با پدربزرگها و مادربزرگهايشان صحبت ميكند و ميگويد، رابطه فرزندان با والدينشان مخدوش است. تئاتر ايران با جهان تئاتري مد نظر فوسه فاصله دارد.
نوشتن كتاب از خلال گفتوگو با دانشجويان به ذهنم رسيد. آنها ميگفتند ما كتاب آموزش نمايشنامهنويسي ميخوانيم ولي نيازمان برطرف نميشود، به نتيجه رسيدم تمرينها و مثالها درك درستي به دست ميدهند ولي در نهايت وقتي قرار است دانشجو خودش قلم به دست بگيرد و ساختمان يك نمايشنامه را بنا كند، نميداند چه شگردها و امكاناتي براي شروع و پايان متن در اختيار دارد.