تابستان از آن دست نمایشهاییست که در مقابل تفسیر شدن مقاومت میکند و بهشکل پارادوکسیکال به تفسیرهای تازه، میدان میدهد. اگر از روایت رئالیستی ابتدای نمایش گذر کنیم، حضور نابهنگام شخصیت دوم با آن جانیابی بهتآور، تابستان را واجد مازادی رهاییبخش و صد البته هولناک کرده است. اصولاً زندگی تکرار شونده روزمره میتواند مقدمه معناباختگی و ملال شود.
نمایش «رویای شب نیمه بهار، تابستان، پاییز، زمستان و بهار» به کارگردانی شکوفه طاهری که برداشتی از نمایشنامهی شکسپیر است در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر به صحنه میرود.