بسیاری از کارگردانان امروز، نمیدانند که در فضای تئاتر خصوصی ایران که هیچشباهتی به تئاترهای نرمال اروپایی ندارد، ارائهی یک اجرای قصهگوی قدرتمند، چقدر مهم است؛ زیرا چنین اجرایی میتواند مخاطبان را راضی کند؛ ولی مجید عراقی و عمادالدین رجبلو بهخوبی از این آزمون بیرون میآیند. اجرای دشمن خدا مثل بیشتر اجراهای ایرانی، اجرایی آماتور است؛ زیرا ما نه تئاتر جریان اصلی داریم و نه یک اقتصاد مردمی شفاف؛ اما آنها با درک درست از مخاطبشناسی در این روزهای سخت و با انتخاب پارادایم سرگرمکننده/نمایشی، و همچنین با ترکیب ژانرهای درام معمایی و کمدی رفتاری و کلامی، توانستهاند مخاطب را در سالن نگه دارند.
ماراساد به کارگردانی مریم برزگر البته نمایش تنآسایی نیست اما نارسا، اخته شده، سردرگم و کمارتباط با مضامین و شاکلههای محتوی و اجرایی متن جنجالی پیتر وایس به نظر می رسد.
شاکله اصلی «گل و قداره» ستیزههایی است که مردان و زنان در بستر فرهنگ پدرسالار ایرانی داشتهاند. با این تفاوت که به نظر میرسد علقه خاص فراهانی به شخصیت داش آکل و فرهنگ جوانمردانهای که به نظر میرسد از دست رفته است، وی را وا میدارد تا اثری بیربط به زمان و مکان حال حاضر کارگردانی کند.