تارانتينو بر پايه شگردي پستمدرنيستي، صداي يك راوي داناي كل را احضار ميكند تا با يك فلاشبك به صحنه پيشين، جنبهاي از نظر پنهان مانده را تصوير كند كه عملا بدل منطق بنيادينِ اثر نميشود؛ يا وقتي در پايان، با حركت تيلت به پايين حضورِ شخصيت پنهان زير مغازه را رو ميكند كه تماما نسبت به حضورش بياطلاع بوديم. اين در حقيقت، ترفندي شوكآور، ضد-تعليقي و يك تروكاژ و رودستزدن به مخاطب است كه راه فرار را براي ادامه داستان باز ميكند.