«مش ببول» در شرایط قحطی آب، عاشق «سرور» شده است. مهریه سرور آب قنات کوه بیستون است. ببول از سویی و «آفتاب» و «مهتاب» از سوی دیگر به رهنمود پهلوان به نمایندگی از مردم شهر هفت‌دروازه، به کوه بیستون می‌زنند و در آنجا فرهاد کوه‌کن را ملاقات می‌کنند... .
 
 

پایگاه خبری تئاتر-شرق: در بالا خلاصه‌ای از نمایش دیوان تئاترال آمده که از متون موزیکال محمود استادمحمد است که در مکتب بیژن مفید رشد و شکوفایی‌اش را یافته است بنابراین بر ایرانی‌بودن و ملی‌گرایی خاصی در نوشتارش تأکید می‌کند. این متن این روزها به خوانش (دراماتورژی) و کارگردانی روزبه حسینی که از دنباله‌روهاي این مکتب است، در تالار سنگلج اجرا می‌شود.

علی‌رضا دری (مش ببول. آواز)، رؤیا بختیاری (خانم‌بالا. آواز)، نرگس امینی (گلنسا. آواز)، پژند سلیمانی (آفتاب. آواز)، مروارید مهر (مهتاب. نوازنده ویلن. آواز)، رضا علوی (میراب)، حمید خوش‌نویس (فرهاد)، سهیل بابایی (یاقوت. آواز)، ماندانا جباری (سرور. آواز)، علی افشاری (جارچی) و نسترن عاشوری (قاصدک. آواز) در دیوان تئاترال بازی می‌کنند.


همراه با مقامی‌خوانی و دوتارنوازی ِ روزبه مهر در نقش پهلوان

‌ از بین آثار استادمحمد، دیوان تئاترال یکی از دشوارترین‌ها به‌شمار می‌رود که داستانک‌های بسیاری دارد. دلیل انتخاب این متن برای کار چه بود؟

کاملا درست است: داستانک. همین دست کارگردان در خلاقیت و تغییر در راستای ایده اصلی متن برای اجرا و زیرلایه‌های تصویرساز در بطن نمایش‌نامه را باز می‌گذارد. از سوی دیگر این سومین متنی است که از ایشان روی صحنه می‌برم. قصص القصر هم در برنامه آتی‌ام از زمان حیاتشان بوده و هست هنوز.

‌ چه تغییراتی در متن استادمحمد داده‌اید تا به اجرائی منسجم برسید؟

این تغییرات در چهار بخش اتفاق افتاده یا به عبارتی دراماتورژی شده است: ١. کوتاه و هرس‌کردن که خود به دو علت انجام شده: یکی تناسب‌نداشتن سطر یا سطوری با شیوه اجرائی ما و دیگری سطح اعتبار سطری نسبت به سطری که بهتر است نباشد. ٢. جابه‌جاکردن صحنه‌ها: در دو شکل، یکی برای روایتی بهتر از سه ماجرای موازی برای مخاطب و دیگری نظر به منحنی چیدمان موسیقی و شکل تصاویر در این شیوه اجرائی. ٣. دراماتورژی شخصیت‌ها در شکلی که ایجاد مرکزیت ورود و فرجام در شکل تازه ما داشته باشند. ٤. خوانشی موسیقایی به‌همراه فضاسازی غیرناتورالیستی.

‌ اجرای موزیکال یک اثر نمایشی که بر بستری از فولکلور شناور است، چه چالش‌هایی برای شما داشت؟

فولک اساسا در سرزمین ما و در هر سرزمینی می‌تواند با موسیقی عمیق آن سرزمین پیوند تماتیک و هم زیبایی‌شناسانه پیدا کند، موزیکال‌شدن یا رفتن به سمت موسیقی در بطن یک تئاتر، به شرط آنکه تئاتر با کنسرت اشتباه گرفته نشود. حساسیت‌های آهنگ‌سازی که کنار من است (کاوه کاتب) در طول تمرین و گاه روزهای اجرا، وسواس و دقت پویا نوروزی که به‌عنوان خواننده و موزیسین کنار این نمایش است و خودش هماهنگ‌سازی خوش‌ذوق است و آیدا روزبهانه که برای خود پدیده‌ای است، در همراهی با بازیگران که اغلب موزیسین هستند، راه را هموارتر کرد. روزبه مهر تنها بازیگری است که تا این حد به موسیقی مقامی آشنا و مسلط است و حضور او هم غنیمتی است برای من. موسیقی درونی زبان، موسیقی مقامی، تعزیه، بلوز، نقالی، معرکه‌گیری و شبیه‌خوانی و حتي راک و پاپ ایرانی همه با هم جهان موسیقایی ما را می‌سازند. تئاتر از بدو رخداد در سه‌هزار سال پیش از این مبتنی‌بر موسیقی بوده است. امروز ما متأسفانه تصور می‌کنیم موسیقی تزئینی است یا ایجادکننده حس است یا کاربردی است یا هرچه. همه عناصر تئاتر، عناصر یک تئاترند.

‌ نمایش شما گذشته از تصویرسازی‌هایی که انجام شده، همراه با سکون بازیگر طراحی شده و یا حرکات به‌شدت استیلیزه و خلاصه‌شده ارائه شده‌اند.

سکون و حرکت اصلا به چه معناست؟ این دو در مقابل هم هستند؟ در کنار هم معنا دارند. سکوت و صدا هم همین احوال را دارند. تاریکی و نور هم. از نظر من وقتی هرکدام از حواس پنج‌گانه انسان دچار دریافتی شود، حتما در صحنه حرکتی هست. استیلیزه‌بودن یا مختصربودن را در همه‌چیز باید رعایت کرد. ایجاز از اصول هنر پیشروست؛ در تمام هنرها و در تمام سرزمین‌ها. بازگردیم به سکون. وقتی نوری در صحنه حرکت می‌کند، باز و بسته می‌شود و مردمک بینایی شما متأثر از آن است، یا نجوا یا آوا یا صوتی از سازی، اینها همه در گوش شما ایجاد حرکت می‌کند، چون ذات خودشان حرکت است. اعتبار و اقتدار سکون در این شکل كه شما از آن می‌گویید، در بازیگری بسیار بالاتر از بازیگری است که مدام در حرکت بیرونی است.

‌ درباره این شیوه بازی که احوالی نو دارد برایمان توضیح بدهید.

بازیگر باید به اشباعی از اصوات و رنگ و گفتار و شنیدار و حس برسد که حرکت در درون او اتفاق بیفتد. بیرون، جهان در تغییر است، دست‌وپا نزنیم، بسی بهتر است. آرام بنشینیم و درونمان غوغایی برپا باشد که در ترکیب با جهان بیرون، خوش بیفتد. وقتی بازیگر احوالی از درون خود را با بُرد بالای انرژی به بیرون از خود تراوش می‌دهد؛ با قدم‌های آهسته، یک نگاه کوتاه، یک اشاره سر یا دست، طبیعی است که جهان (نور و صدا) پیرامونش تغییر کند، ارتباط و تسلط و غلبه بشر است بر طبیعت و جهان بیرون و پیرامون از خودش. تزکیه بسیار لازم است و اشراف بر همه هستی‌ات لازم‌تر. کار سختی است. ما شاید دو، سه درصد به آن نزدیک شده باشیم.

‌ آیا نگران خستگی تماشاگری که به حرکات بدنی تند و خشن و سریع عادت کرده نبودید؟

عادت چیز بدی است. من بعد از ٢٠ سال عادت به سیگار را در یک ساعت به خاک سپردم، اما آیا باید ضرورتا حادثه‌ای ناگوار برای من در راه باشد تا به‌جای عادت، به تازگی و نوبه‌نوشدن اندیشه کنم. کجای هستی شبیه جای دیگرش بوده یا هست؟ من از تندی و خشونت نفرت دارم. طبیعت لطیف است. جاهای خشن هم دارد: زلزله، آتشفشان و... هم از اينها می‌ترسم. چرا خشونت باید در بدن بازیگر اتفاق بیفتد؟ که تماشاگر برنجد یا نگران بازیگر شود؟ چرا؟ تئاتر و ذات هنر به‌دنبال چنین چیزی است؟ اگر موضوع حتي خشونت باشد، بهتر نیست در احساس تماشاگر بنشیند تا مثلا پرده گوشش از فریاد بازیگر پاره شود؟ بزرگ‌ترین آرزوی بشر، رسیدن به آرامش است. نیست؟ حتما باید با مرگ به این آرامش برسیم؟




 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:

بازیگری که برای رسیدن به لهجه از رهبر ارکستر ارمنی‌تبار کمک گرفت

تماشاخانه ارغنون «در» را به نمایش گذاشت

اجرای «مارکس و کوکاکولا» در تماشاخانه پالیز

معرفی نامزدهای بخش نمایشنامه تالیفی جایزه محمود استادمحمد

رضا مهدیزاده با «صحنه به صحنه» در خانه هنرمندان ایران

رضا کیانیان کارگردانی تئاتر را تجربه می‌کند

پوستر تئاتر فجر رونمایی شد / قدردانی از برگزیدگان بخش «هویت بصری»

امیر دژاکام با "شیشه" به جشنواره تئاتر فجر می‌آید

تایتانیک در تالار رودکی اجرا می شود

فرانسوی‌ها با دو نمایش به ایران می‌آیند

معرفی راه‌یافتگان به مسابقه هویت بصری جشنواره تئاتر فجر

اعتبار یک میلیاردی وزیر ارشاد برای ساختمان جدید خانه تئاتر

تماشاخانه سه‌نقطه میزبان اثری از ریما رامین فر می‌شود

فراخوان آزمون بازیگری برای نمایش «مفیستو» منتشر شد

تئاتر فرزند فراموش شده خانواده فرهنگی ایران

ضدعاشقانه رومئو و ژولیت با طعم آش شله قلمکار

خسرو شهراز: حال جسمانی‌ام بهتر شده است

تراژدی «مهرداد» اثر ژان راسین منتشر شد