حقایقی که امروز به آن می‌پردازم عمدتاً قدیمی و آشنایند و چیز تازه‌ای هم توی آنها نمی‌توانید پیدا کنید. اگر تازگی‌ای داشته باشند در شکل ارائه‌ی حقایق و دخالت‌ها و مشاهداتی است که به دنبال آن خواهد آمد.


پایگاه خبری تئاتر- گروه تئاتر اگزیت -ترجمه: شیرین میرزانژاد- ویراستار: یوریک کریم‌مسیحی-منبع: مجله‌ی صحنه‌ی چهار:

به گزارش سی‌.ان.ان دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب آمریکا، گفته است:
«تئاتر همواره باید مکانی امن و ویژه باشد.»
من این حرف را کاملاً می‌پذیرم و آن را موضوع بحث خودم قرار می‌دهم. دیگر دلیلِ انتخاب این موضوع این است که شروعی قابل قبول و دقیق را برای بحث درباره‌ی ماهیت تئاتر فراهم می‌کند.
«مکان ویژه» چیست؟
فکر می‌کنم اکثر ما مکانی را ویژه می‌دانیم که محل یا مقری باشد که بیشتر از جاهای دیگر برایمان ارزشمند است.
«تئاتر چیست؟»
درک بسیاری کسان از واژه‌ی«تئاتر» به معنای خاص آن، هنری نمایشی است که در آن داستان‌ها به‌طور زنده و از طریق شخصیت‌های داستانی به اجرا درمی‌آیند.

«امن» چیست؟
تصور می‌کنم که اغلب ما بر این باور باشیم که امن بودن یعنی در مقابل خطر محافظت شدن، نه اینکه در معرض آن قرار گرفته باشیم. امنیت در این مورد، به معنای آسیب ندیدن و صدمه نخوردن است.
این از مفاهیم. اینک به موضوع بحث امروزمان بازمی‌گردیم.
«تئاتر همواره باید مکانی امن و ویژه باشد.»

می‌بینیم که این جمله فرمانی صریح را بیان می‌کند. به جای پیشنهاد آنچه ترجیح می‌دهد یا آنچه مورد پسندش است، به جای استفاده از «شایسته است» یا «ای کاش»، این جمله دستور می‌دهد که تئاتر «باید» مکانی امن و ویژه باشد.

باید به گذشته بازگردیم و ببینیم که آیا در گذشته تئاتر مکانی امن و ویژه بوده‌ است؟
اگر به فعالیت‌های «تئاترون» در آکروپولیسِ یونان باستان (که واژه‌ی تئاتر از آن گرفته شده است) نگاه کنیم، قطعاً می‌بینیم که مکان ویژه‌ای بوده است. در ادامه‌ی آکروپولیس تئاتر دیونیس مشخصاً مکانی برای اولین تراژدی‌های آشیل، سوفوکل و اوریپید بوده است. دیونیس جای اجرای آثار آریستوفان و همعصران و رقبایش نیز بوده است.

مستندات نشان می‌دهد که رقابت در اجرای تراژدی بخشی از یک فستیوال شهری بوده که چندین روز به طول می‌انجامیده و شامل مراسم قربانی و نمایش‌های مجلل نیز می‌شده است. به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که تئاتر برای مردم آتن تا حدی ویژه بوده است.

دیده‌ایم که دنیای باستان به ساختن و ارتقاء دادنِ معماری تالارهای تئاتر در بسیاری از شهرها در سرتاسر روم و یونان پرداخته است.

پُمپِی می‌خواست رومیان را مدیون خود کند و با ساختن اولین تئاتر دائمی شهر تا حدی به خواسته‌اش رسید. سوئیتونیس [Suetonius، تاریخ‌نگار عصر امپراتوری روم در سده‌ی دوم میلادی] به ما می‌گوید که بازیگری یونانی به نام «منِستر» در عصر امپراتوری کالیگولا و کلاودیوس محبوب بوده. در کنار بسیاری مثال‌های دیگر، می‌توان نتیجه گرفت که رومی‌ها هم تئاتر را مکانی ویژه می‌دانستند.

کلیسای کاتولیک هم صدها سال پس از بنیان‌گذاری‌اش قوانینی را در محکومیت تئاتر و فعالیت‌های تئاتری وضع کرده بوده که باز هم اشاره‌ای به ویژه بودنِ تئاتر است که حتا خارج از چهارچوب فضای معماری، مردم اروپا هم تئاتر را پدیده‌ای ویژه می‌دانستند. پس از آن هم که کلیسا و مردم از اجرای داستان‌های انجیل استفاده می‌کردند تا در روزهای جشنواره در شهرهایی که کلیسای جامع در آنها بود گردشگران را جلب کنند، تئاتر فعالیتی ویژه بود.

شکسپیرِ بزرگ و نابغه از تئاتر به عنوان وسیله‌ای برای روایت داستان‌هایی درباره‌ی هملت، کلئوپاترا، شاه لیر، اتللو، شایلاک، ژولیت (و بسیاری دیگر) استفاده کرد تا صدایی برای تاریخ بزرگ کشورش باشد.
با نگاه به نمایشنامه‌نویسانی چون مولیر، ایبسن، چخوف، ویلیامز، میلر، رول، بیکر، کوشنر، ویلسون و... نویسندگانی را می‌بینیم که ممکن بوده آثارشان را در فُرم‌های گوناگون دیگر بیافرینند، اما آنها تئاتر را انتخاب کردند. تماشاگران نیز با استقبالشان در دیدن تئاتر نشان دادند که چیزی ویژه در  این شکل هنر و محتوایش می‌بینند.

مردم برای مُهیا کردن محیطی مناسب برای اجرای تئاتر پول‌های زیادی را صرف کرده‌اند. آنان در فضاهای نامتعارف و یکبارمصرف جمع می‌شوند تا شاهد تئاتر باشند و پدیده‌ی ویژه‌ای را ببینند.

اما آیا در مثال‌های یاد شده تئاتر مکانی امن بوده است؟
افسانه‌ای از یونان باستان در دوران زندگی آشیل بر جای مانده که می‌گوید پدیدار شدن ارینیس (الاهه‌ی انتقام) در اجرای نمایشنامه‌ی «اورستیا»ی آشیل چنان تماشاگران را وحشت‌زده کرد که زن بارداری به نام نیریا سِقطِ جنین کرد و خود نیز فوت شد. آریستوفان همواره تماشاگران را از روی صحنه مورد عتاب قرار می‌داد. «هارولد بلوم» بزرگ [Harold Bloom، زاده‌ی ۱۹۳۰، منتقد ادبی آمریکایی، استاد دانشگاه ییل] می‌گوید که سوفوکل  از موضوع آشنایی تماشاگران با نام سیاستمدارِ عصرِ خود، «کلئون»، بهره برد تا ارتباطی تداعی کننده با پرسوناژِ اهلِ «تِب» (تِبای، تِبس) خود، یعنی کرئون، به وجود بیاورد.

کوینیتوس ترتولیانوس [ ۱۶۰-۲۴۰ میلادی، پدر الاهیات لاتین غربی] می‌گوید که یک بازیگرِ نقش هرکول در آتش‌سوزی جان باخت، و بازیگر دیگری که نقش آتیس را بازی می‌کرد اخته شد. [م: آتیس، از اسطوره‌های یونان. سیبیلی Cybele یکی از الاهگان عاشق آتیس بود. سیبیلی از روی عشق و حسادت شدید و برای آن‌که آتیس نتواند با کس دیگری ازدواج کند، او را وادار کرد تا خود را اخته کند. آتیس بر اثر این زخم جان سپرد.]

در دوران شورش اِسِکس [م: شورشی نافرجام علیه الیزابت اول در سال ۱۶۰۱ به سرکردگی رابرت دِوِرو] تئاتر شکسپیر استخدام شد تا ریچارد دوم را در اجرایی ویژه، احتمالاً برای برانگیختن اشتیاق برای سرنگونی سلطنت، به نمایش بگذارد. پس از اجرا برخی از بازیگران مجبور شدند برای در امان ماندن از زندان (یا بدتر از آن) عمل خود را توجیه کنند.

در سال ۱۸۴۹، بیرونِ اپرای آستور در نیویورک ۲۵ نفر جان باختند و ۱۲۰ نفر زخمی شدند. این شورش که انگیزه‌ی آن اختلاف طبقاتی بین طرفداران طبقه‌ی مُرفه انگلیس و مهاجران طبقه‌ی کارگر بود، بنا بر آنچه در گزارش‌ها آمده اولین مورد استفاده از نیرو‌های امنیتی شبه‌نظامی برای حفظ نظم بود که به سوی شهروندان آتش گشود.

در سال ۱۹۱۳ در تئاتر شانزه‌لیزه، «کارل ون وکتن» [م: Carl Van Vechten، ۱۸۸۰-۱۹۶۴ نویسنده و عکاس هنری آمریکایی] گزارش کرد که در جریان آشوبی که در هنگام اولین اجرای باله‌ی «پرستش بهار» [اثر ایگور استراوینسکی ۱۸۸۲-۱۹۷۱]، به وجود آمده یکی از تماشاگران بر اثر شدّتِ هیجان با ضرباهنگِ موسیقیِ در حال اجرا بر سر او می‌کوبیده است.

این مثال‌ها معدودند، اما مُشتی‌اند نمونه‌ی خروار و هیچ شکی هم در درستیِ این مثال‌ها نیست.

ناچاریم که به تجربه‌ی دیدنِ اجرایی نفسگیر که مو بر تنمان سیخ می‌کند، یا اشک‌مان را سرازیر می‌کند، و یا از آن قهقهه می‌زنیم، اشاره کنیم. همه‌ی ما می‌توانیم نوع دیگری از خطری را که تماشای تئاتر ممکن است داشته باشد تشخیص ‌دهیم. ارسطو می‌گوید که تراژدی ما را به سوی تجربه‌ی ترس و ترحمِ بجا هدایت می‌کند تا بتوانیم به پالایش [catharsis] برسیم، حال این پالایش هر معنایی که می‌خواهد برایمان داشته باشد.

اما برای حس کردن ترس و ترحم، ما خود را در معرض آسیب قرار می‌دهیم و در معرض خطر هستیم.
از این گفته‌ها درباره‌ی تئاتر چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت؟
«تئاتر همواره باید مکانی امن و ویژه باشد.»
رئیس‌جمهور منتخب در بیاناتش صریح بود. ما هم این جمله را به عنوان نقطه‌ی آغازی برای نگاه به تئاتر و محک زدن این جمله در نظر گرفته‌ایم.
ما دیده‌ایم که تئاتر، جایی ویژه است.
ما این را هم دیده‌ایم که تئاتر به طور مشخص جای امنی نیست، نه برای بازیگران و نه برای تماشاگران.
آنچه تئاتر را مکانی ویژه می‌کند نبود امنیت در آن است. (من نمی‌گویم که باید تئاتری داشته باشیم که در آن بازیگران واقعاً کشته می‌شوند. این را هم نمی‌گویم که تئاتری داشته باشیم که تماشاگرانش از سایر تماشاگران کتک بخورند!)

تئاتر به عنوان یک فرم هنری زمانی می‌تواند عمل کند که خطرِ آن را بپذیریم. و خطر در ذات خود ناامن است. هنگامی که خطر را می‌پذیریم، خود را در معرض آسیب، شکست و ناامیدی قرار می‌دهیم.
هنگامی که ذهن‌مان را در معرض ایده‌ها، افکار و احساسات تازه‌ای قرار می‌دهیم، در خطرِ تغییر قرار می‌گیریم. به همین دلیل است که حکومت‌های تمامیت‌خواه همیشه در تلاشند که تئاتر را کنترل کنند. در سال ۱۹۸۰، با کارگردانی لهستانی، یان اسکاتنیکی، همکاری می‌کردم که بارها گفت: «دولت‌ها همیشه می‌خواهند تئاتر را کنترل کنند. تئاتر هرگز دولت‌ها را کنترل نمی‌کند.»

تئاتر در بهترین شکل خود همدلی را می‌آموزد. اغلبِ شمایان که این مقاله را می‌خوانید برای عشقِ آتشینِ خود دست به خودکشی نزده‌اید. اما خودکشی دونفره‌ی رومئو و ژولیت، بزرگ‌ترین عشاق جهان، که نامشان یادآور عشق آتشین است، چنان تاثیرگذار است که احتمالاً پرطرفدارترین نمایشنامه‌ای است که تاکنون نوشته شده است. چرا؟ چون موضوع و شخصیت‌هایش همدلی با احساسات عمیق جوانی را می‌آموزند. احساسات عمیق ما جور دیگری بود. ما درگیر دشمنی‌های خانوادگی نبودیم. ما هنگام ملاقات با معشوق‌مان با رقص و غزل‌خوانی حرف نمی‌زدیم. ما خودمان را برای عشق نکشتیم. اما داستان و شخصیت‌هایش قلبمان را به جای دیگری می‌بَرد. ما کم‌کم آموختیم که با همنوعان خود همدردی می‌کنیم.
اگر رسانه‌ها گوش می‌کردند، با آنها حرف می‌زدم، اما بعید می‌دانم!

گروه بازیگران «همیلتون» برای کسی موعظه نکردند. یکی از بازیگران که نقش معاون رئیس‌جمهوری را بازی می‌کرد، با معاون رئیس‌جمهوری  منتخب‌مان، آقای پنس، حرف زد. او گفت:
«از اینکه امشب به ما پیوستید متشکرم. امشب ما مهمان ویژه‌ای در میان تماشاگران داشتیم. آقای پنس، معاون رئیس‌جمهوری، می‌بینم که در حال خروج هستید، اما امیدارم دقایقی دیگر هم به صحبت‌های ما گوش کنید. خانم‌ها و آقایان، اینجا چیزی برای هو کردن وجود ندارد. چیزی برای هو کردن نیست، ما همه اینجا هستیم تا داستان یک عشق را سهیم شویم.

ما برای شما پیغامی داریم. امیدواریم که بشونید. از همگی می‌خواهم که تلفن‌های همراهشان را در بیاورند و توییت کنند و پست بگذارند، چون این پیغام باید هرچه گسترده‌تر پخش شود.

آقای معاون رئیس‌جمهور پنس، به شما خوش‌آمد می‌گوییم و صادقانه متشکریم از اینکه به ما در "همیلتون: یک موزیکال آمریکایی" پیوستید. ما در جامعه‌ی متنوع آمریکا نگران و مضطرب هستیم که دولت شما از ما، از سیاره‌مان، فرزندان‌مان، و والدین‌مان حمایت نکند. از ما دفاع نکند و حقوق مسلم ما را پاس ندارد. اما واقعاً امیدواریم که این نمایش الهام‌بخش شما در دفاع از ارزش‌های آمریکایی باشد و به عنوان نماینده‌ی همه‌ی ما فعالیت‌ کنید، همه‌ی ما!

باز هم از شما تشکر می‌کنیم که به دیدن این نمایش آمدید، این داستان آمریکایی که گروه متنوعی از زنان و مردان از نژادها، مذاهب و تمایلات گوناگون آن را روایت کردند.»
بسیاری از اصحاب رسانه، این سخنان را موعظه توصیف کردند.

من در طول زندگی‌ام هم معلم بوده‌ام و هم واعظ، و دانشجویان، مردمِ در کلیسا، و خانواده‌ام را موعظه کرده‌ام. این موعظه نبود. خطابه نبود.

این بازیگر مودبانه از آقای پنس و خانواده‌اش برای اینکه به دیدن نمایش آمده‌اند دو بار تشکر کرد. همه اعتراضات گسترده‌ی سرتاسر آمریکا را در پی اعلامِ نتیجه‌ی انتخابات دیده‌ایم. او تنها یادآوری می‌کرد که برخی از مردم از نتیجه‌ی انتخابات نگرانند. بعد هم درخواست کرد که رهبران مردم، به نمایندگی از تمام مردم کار کنند.

آیا این موعظه است؟
نه تنها اصحاب رسانه، بلکه دوستان محافظه‌کارم هم می‌گفتند که این شکل خطاب کردن، واکنشی نامناسب از تئاتری‌های لیبرال و لوس بود.

دوستان محافظه‌کارم! شما نمی‌توانید تخیل فعال‌تان را آن قدر بسط دهید که فکر کنید پل رایان (سخنگوی سنای آمریکا) هم لیبرال است. رئیس‌جمهور منتخب در زمان کمپین انتخاباتی‌اش صحبتی کرد که آقای رایان از آن به عنوان مصداق آشکار نژادپرستی یاد کرد. اگر آقای رایان اینطور فکر می‌کند، آیا عجیب است که بگوییم دیگران هم ممکن است منطقاً چنین فکری کنند؟

این مسئله نمی‌تواند ما را به این نتیجه‌ی مستقیم برساند که کسانی که به آقای ترامپ رأی داده‌اند خودشان هم نژادپرستند. اما چه نتیجه‌ای می‌شود از این موضوع گرفت که تعداد زیادی از مردم ظاهراً تا حدی با اظهارات نژادپرستانه و ضدزن او کنار آمده‌اند که حاضر شده‌اند به او رای بدهند؟! «اگر ترامپ بتواند تغییری در واشنگتن ایجاد کند برایم مهم نیست که چه می‌گوید!»، «اگر بتواند شغلم را به من برگرداند، هر کاری می‌خواهد، بکند!»

کسانی که سال‌ها درباره‌ی اهمیت اصول به بحث پرداخته‌اند، به نظر می‌رسد آماده باشند که در ازای یک‌ جور نسبیت معاملاتی آن را دور بیندازند: اگر من سهم خودم را بگیرم، هیچ چیز دیگر برایم مهم نیست. و کسانی که درباره‌ی اهمیت شخصیت بحث می‌کردند ناگهان آماده‌اند که به اقتضای دلایل سیاسی از سرِ کاستی‌های شخصیتیِ شخص بگذرند. همه‌ی این‌ها برای هدفی بالاتر است: مالیات‌های کمتر، لغو «اوباماکِر» (لایحه‌ی حفاظت از بیمار و مراقبت مقرون‌به‌صرفه)، نامزدی دیوانعالی. هدف وسیله را توجیه می‌کند!

این بیرحمانه است. درمی‌یابیم که حق با جان آدامز [ John Adams، ۱۷۳۵-۱۸۲۶، دومین رئیس‌جمهور آمریکا] است. گفتمان سیاسی از هر لحاظ تقویت شده است تا بیش از همه حقیقت را بپوشاند. حقیقت این است که افراد قدرت می‌خواهند و همین که قدرت به دست آمد شعار و گفتمان سیاسی کمپین کنار می‌رود و باز صحبت از اتحاد می‌شود.

دوستان محافظه‌کار من! متوجه باشید که این بار تضاد میان گفتمان کمپین و سخنرانی عادی چنان قوی بود که مانند شلاق فرود آمد. مردم حق دارند گیج شوند.
اینک روی سخنم با همکاران تئاتری‌ام است.

هرگاه می‌بینیم که داریم بی‌خطر کار می‌کنیم در نظر داشته باشیم که تئاتر هرگز قرار نبوده امن باشد. خطر شغل ماست. ما برای انجام کارهای بزرگ و خارق‌العاده اینجا هستیم. آشیل عملاً خدایان را به روی صحنه آورد و از تماشاگران خواست که هیئت منصفه باشند. پرطرفدارترین نمایش دربرگیرنده‌ی چندین قتل و یک خودکشی دونفره است. اینها دستاوردهای کوچکی نیستند.

وقتی به دنبال امنیت هستید، یک جای کار می‌لنگد. امنیت در کار تئاتر دوست شما نیست. ما باید خطر کنیم و مخاطبان‌مان را متقاعد کنیم تا در کنار ما خطر کنند.
پس بگذارید برخیزیم و خطراتی را که برای الهام‌بخشیدن، برافروختن و به هیجان آوردن خودمان و تماشاگران‌مان نیاز است، بپذیریم.
متشکرم


[م: اشاره به سخنرانی آبراهام لینکلن در دانشگاه Cooper Union در سال ۱۸۶۰ که موضوع عمده‌ی آن مخالفت با برده‌داری بود. وی در آن زمان هنوز نامزد انتخابان ریاست جمهوری نشده بود.]



 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:

اعتبار یک میلیاردی وزیر ارشاد برای ساختمان جدید خانه تئاتر

دبیر بیستمین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی منصوب شد

"فروغ فرخزاد"، "پینا باوش" و "مارینا آبراموویچ" بر صحنه تئاتر

معرفی برگزیدگان دومین جایزه «استادمحمد»

تماشاخانه پالیز میزبان «پک» می‌شود

اسامی 53 اثر پذیرفته شده در مرحله دوم جشنواره تئاتر تجربه

آثار حاضر در مسابقه بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر معرفی شدند

معرفی 25 نمایش راه یافته به بخش مسابقه مرور تئاتر ایران در فجر

پردیس تئاتر تهران با «من...» افتتاح می شود

محمد یعقوبی «تنها راه ممکن» را اجرا می‌کند

اختتامیه جشنواره ملی نمایشنامه نویسی صنعت نفت برگزار می شود

آغاز پیش‌فروش بلیت‌های جشنواره تئاتر فجر از ۲۸ دی

گلاب آدینه و بهاره رهنما در نمایشی از جلال تهرانی

30 نمايشنامه‌نويس پيشرو فرانسوي در ايران معرفي مي‌شوند

بازیگران نمایش «ترن» مشخص شدند

بازیگران «ریش فیدل، غبغب مرکل» مشخص شدند

جدول اجرای 57 نمایش در بخش به علاوه تئاتر جشنواره فجر

جشنواره‌ی تئاتر فجر چه تاثیر بر تماشاخانه‌های خصوصی دارد؟

نقد و بررسی نمایش " شازده کوچولو " به کارگردانی مهرداد خامنه‌ای

نگاهی به نمایش "کلاغ" به کارگردانی سمانه زندی‌نژاد

خرده روایت های نیمچه زنانه ای از زبان زیبا، جمیله و آنجلا

نگاهی به نمایش «ریچارد سوم اجرا نمی‌شود» به کارگردانی اصغر نوری

ضدعاشقانه رومئو و ژولیت با طعم آش شله قلمکار