پایگاه خبری تئاتر-گروه تئاتر اگزیت-مجید اصغری: اساساً نمایشنامه از عنوان خوبی بهرهمند است. چرا که کلیدواژه ما در این نمایش " تناقض " است. به کار بردن نام " مارکس " به عنوان یک متفکرِ انقلابی و جامعهشناس آلمانی که یکی از نویسندگان مانیفست کمونیست نیز هست و تقریباً بیشترین سالهای عمرش را علیه تفکر نظام سرمایهداری صرف کرده در کنار یک برند محبوب و معروف آمریکایی به نام " کوکاکولا " که همواره در حوزه ادبیات به عنوان نماد نظام سرمایهداری از آن یاد میشود، خود بیانگر روایتی متقابلانه، جنگجویانه و تناقضگویانهایست که انتظارمان را تا سر حد تماشای یک کشمکش صحنهای و مناظره یحتمل سیاسیاقتصادی جذاب بالا میبرد.
اما پوستر نمایش مطلب دیگری را برایمان روشن میکند. پوستری که نه تنها از تقابل، بلکه از ادغام تقکر مارکس و تفکر کوکاکولایی صحبت به میان میآورد. پوستر نمایانگر مشتی گره کرده، راسخ و انقلابیست که از دل تفکر شیشه نوشابهی سیاه رنگ کوکاکولا سربرآورده است. این تصویر عجیب با فوران رنگهای قرمز و سیاه در بستر خود، نه در جهت تبلیغ و اشاعه پیروزی مارکس بر سرمایهداریست و نه بالعکس. بلکه در جهت رونمایی از نگاه جدیدی است که از ادغام این دو تفکر پدید آمده است. این که اتفاقات و اعتراضات خیابانی در می ۶۸ چگونه و به چه شکل به وجود آمدند و به منصه ظهور رسیدند بحث دیگری است اما این که این اقدامات چه نتیجه و ثمرهای از خود برجای گذاشت از جمله دغدغه های نیل اسکو در این نمایشنامه است. حال نگاه عمیق اسکو به خیابانهای پاریس نمانده و پای خود را به روابط دو جوان به نامهای آیدا و مورتن در یک خانه میکشاند و در تلاش است که ماحصل اعتراضات را در روابط زناشویی این دو جوان بررسی و پیگیری نماید.
آیدا و مورتن به عنوان دو جوانی که سراپا انرژی هستند، به شدت به یکدیگر علاقه دارند و از جهتی سرشار از غرور و تکبرند در شش صحنه و در حد فاصله سال ۶۸ تا ۷۴ به مواجهه با هم میپردازند و یکدیگر را از هر لحاظ به چالش میکشند. با این تفاسیر کمی از متن فاصله گرفته و به اجرای جناب اخباری میپردازیم. شروع نمایشنامه به شدت کم رمق است و این موضوع تا حدی باعث خستگی مخاطبان میشود. دلیلش واضح است چرا که " نیل اسکو " در تلاش است که روایت آیدا و مورتن را از همان آشناییشان در سال ۶۸شروع کند و در سال ۷۴به پایان برساند و به نوعی رو به زوال رفتن زنان و مردان برآمده از اعتراضات خیابانی را به نگارش درآورد. اما کیانوش اخباری این روایت را از پایان نمایشنامه آغاز کرده و در می ۶۸ به پایان میرساند.
با وجود این که کارگردان عزیز ما دلایل خودشان را برای انجام این ایده به تفسیر در بروشور نمایش توضیح دادهاند اما توجیهشان برای عملیاتی کردن این ایده به بار ننشسته و تا حدی به نمایش لطمه وارد کرده است. این نکته مهمترین نقدی است که بر این نمایش آبرومند وارد است. ایکاش کیانوش اخباری مخاطبان را در سراشیبی که نویسنده طراحی کرده بود قرار میداد تا این رو به زوال بودن انسانها در سالهای آغازین دههی هفتاد بیشتر برای تماشاگران ملموس میشد. با این حال ایفای عالی نسرین درخشان در نقش " آیدا " و بهرام تشکر در نقش " مورتن " با طراحی لباس مناسب و فکر شده در بستر یک طراحی صحنه و نورپردازی متناسب با اثر، چنان دلپذیر است که تا حد زیادی چشم ما را بر سایر ایرادات این اجرا میپوشاند.
همانطور که عارض شدم ما شاهد شش صحنه هستیم که شروع نمایش از ششمین صحنه شروع میشود. درست جایی که مورتن دوباره و بنا بر یک قرارداد عاطفی به دیدار آیدا میآید، حال آن که آیدا از مردی دیگر صاحب دختری شده به نام رزا. نورپردازی این صحنه به شدت سرد و حتی بیرمق است. درست مثل رابطه آیدا و مورتن. اما وجود اندک نور گرم که تداعی کننده همان تناقض و حتی همان قرارداد عاطفی قدیمی است در میان نورهای سرد خودنمایی میکنند. در این صحنه مورتن به طور کامل قرمز پوش است و آیدا پوششی از رنگهای آبی و سفید بر تن دارد. این ترکیب رنگها که بیانگر تناقضات بروز یافته از کاراکترها در پرده آخر نمایشنامه است، از طرفی ما را به یاد پرچم فرانسه میاندازد که گویی پارهپاره شده و هر تکهاش در اختیار افراد جامعه است.
دیدار آیدا و مورتن در سال ۷۴ صحبت از اتحاد دوباره جوانان فرانسوی است یا فروپاشی آنها؟! جوانانی که بعد از نوشیدن نوشابه کوکاکولا و لذت بردن از آن به خیابانها میرفتند و علیه نظام سرمایهداری شعار میدادند. جوانانی که میپنداشتند تنها با کنار گذاشتن اداهای انتلکتی و همشانه شدن با طبقه کارگری جامعه میتوانند کمر تجارت جهانی را بشکنند و عدالت اجتماعی را به عنوان مهمترین خواسته خود به اجرا دربیاورند. حال هر صحنه که به جلو میرویم در واقع به سمت شروع آشنایی پیش رفته و با شور و هیجان بیشتری از رابطه آیدا و مورتن مواجه میشویم. صحنه پنجم، صحنه بارداری آیداست. در این صحنه او لباس یکدست زرد به تن دارد که با وجود حاملگی از سوی مردی دیگر، نوعی تنفر در وجود مورتن به وجود میآورد. آیدا پزشک است و مورتن یک معمار. مورتن خواهان احقاق خواستههای انقلابی خود و سایر دانشجویان است و آیدا خواهان به رسمیت شناختن حقوق دختران و زنان جامعه. اما در صحنه پنجم این اهداف کاملا رنگ باختهاند. آیدا که در شروع نمایشنامه ( پایان اجرا ) به یک فعال نسبتا افراطی حقوق زنان تبدیل میشود و نگاه مساعدی به مردان ندارد، اینک از یک مرد بچه دار شده است. مورتن نیز که همواره در تلاش بوده تا حقوق کارگران را به رسمیت بشمارد، اینک از آفریقا بازگشته. او به آفریقا نرفته بود تا به وضع اسفبار سیاهپوستان رسیدگی کند. او آنجا رفته بود تا یک بنای تجاری در وسط یکی از جنگلهای طبیعی بسازد. هر دو در این مدت که یکدیگر را ندیدهاند با فردی دیگر رابطهای داشتهاند که اینک به پایان رسیده است. آنها دوباره یکدیگر را ملاقات میکنند و این امر به خاطر علاقهای که به هم دارند روی میدهد. حتی این علاقه را در اوج غرور و تکبر به هم بروز می دهند اما واقعیت این است که مناسبات اجتماعی و اعتقادی که از آنها فرد دیگری ساخته، مانع این میشود که کنار یکدیگر در صلح و آرامش و احترام متقابل زندگی کنند و از روابط عاشقانهشان کمال لذت را ببرند. صحنه به صحنه که پیش میرویم نورها گرمتر میشوند و در لحظات عاشقانه، حضور نور بنفشرنگ، فضایی متناسب با وفاداری دو کاراکتر که از آن سخن به میان میآورند را تداعی کرده و به شدت در خدمت لحظه دراماتیک نمایش انجام وظیفه میکند.
در آوانسن شش شیشه خالی کوکاکولا وجود دارد که هر چه به ابتدای نمایش پیش میرویم، دانهدانه از نوشابه سیاه پر میشوند و حضور خود را در هر صحنه، بر تاثیر قدم به قدم تفکر سرمایهداری بر جوانان اروپایی نشان میدهد. انگار که همه آن اتفاقات می ۶۸ در سیلی از نوشابههای گازدار کوکاکولا غرق شدهاند و روی کاراکترهای نمایش به عنوان یه زن و یک مرد از میان آن همه دانشجو تاثیر گذاشته است. انگار با تکان دادن این نوشابهها، گازهایشان از شیشههای نوشابه سرریز کرد و به خیابانهای فرانسه ریخت و همانطور که به سرعت پدید آمد، به سرعت نیز خاموش و به فراموشی منجر شد. در انتهای صحنه، صفحهای دایره شکل وجود دارد که به نوعی تداعی کننده کره زمین است و در واقع پردهای برای ویدیو پروژکشن است تا اسلایدها و تصاویر مورد نظر در آن پخش شود. بین هر صحنه کلیپهای متفاوتی از حضور تفکر سرمایهداری در قالبهای متفاوت، اعتراضات دانشجویی و انیمیشنهای مرتبط با موضوع پخش میشود که به فضاسازی پیش از هر صحنه کمک شایانی میکند و زمینه سازی برای معرفی هر صحنه را شکل میدهد.
در میان صحنهها ( از شروع هر صحنه تا پایان آن ) اسلایدهای متفاوتی روی این صفحه دایرهای به نمایش در میآید که رفتهرفته به چیز دیگری تبدیل شده و ماهیت هر صحنه را نمایانگر میکند. به عنوان مثال، در صحنه پنجم چرخدندههایی به نمایش درمیآیند که کمکم به هم میپیوندند و یک جنین را شکل میدهند که این جنین کمکم بزرگ شده و کل صفحه ( کره زمین ) را در برمیگیرد. روایت این صحنه در پی بچهدار شدن آیدا از مردی دیگر است. بچهای که نه از یک رابطه عاشقانه، بلکه در پی یک رابطه کاری شکل میگیرد. گویی همان اعتقادات نویافته است که هویتی جعلی برای این افراد به وجود میآورد و حال همین آدمها تاوان جعلی بودن این هویت را با دور ماندن از یک رابطه انسانی و عاشقانه پس میدهند. در مجموع باعث شعف مخاطب است که با اثری مواجه شود که همه عناصر بصری آن به شکلی کاملاً تخصصی در خدمت بازنمایی مضامین موجود در نمایشنامه است. درود بر کیانوش اخباری و همه عوامل پروژه "مارکس و کوکاکولا" که در این وانفسای دهشتناک تئاتر ما، اثری به واقع در شأن و شخصیت محترم مخاطبان هنر نمایش به روی صحنه آوردهاند.
صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام
https://telegram.me/onlytheater
اختتامیه جشنواره تئاتر فجر با صدای استاد شجریان / معرفی برگزیدگان
پردیس تئاتر تهران افتتاح شد
خداحافظی سعید اسدی از دبیری جشنواره تئاتر فجر
بزرگداشت دکتر علی رفیعی برگزار شد
علی رفیعی: تئاتر در زیرزمین ها و انباری های تئاتر شهر به دست نمی آید
وزیر ارشاد: باید عرصه تئاتر را به بزرگان این هنر واگذار کنیم
«برای کلاه آهنیها» در تئاتر باران به صحنه میرود.
نمایشنامه «نظارت عالیه» اثر ژان ژنه با ترجمه ایرج انور منتشر شد
«بازگشت به خانه» در ارغنون به روی صحنه میرود
باغ آلبالو در تالار وحدت اجرا می شود
بیش از 300 درخواست حضور برای کارگاه های گروه تئاتر اودین
تئاتر شهر میزبان پنج اثر نمایشی جدید خواهد بود.
صالحی امیری: بودجه تئاتر در سال 96 دو برابر می شود