در دنيايي كه مردم تكنولوژي را مدام در دستان خود دارند و به آداب سالن نمايش آگاهي ندارند، تحكم و دستوردادن (موبايلت‌رو «اين‌طوري» خاموش كن.... «پات رو دراز نكن»... «سريع بيا تو»... «سريع برو بيرون») همان مردمان را از اين فضا دورتر و دورتر خواهد كرد و آنها مثل گذشته‌اي نه‌چندان‌دور، به كارهايي جز تئاتررفتن روي خواهند آورد.

پایگاه خبری تئاتر-شرق-صنم حقیقی: دو ماه پيش به تماشاي نمايش «مي‌سي‌سي‌پي نشسته مي‌ميرد» همايون غني‌زاده در تالار وحدت رفتم. كارگردان و بازيگري جوان كنارم نشسته بود. اين شخص در تمام طول دوساعت‌و٢٠دقيقه اجراي نمايش، موبايلش را چك كرد و پيامك فرستاد. نه‌تنها مدام تكان مي‌خورد و هربار موبايلش را به‌سختي از جيب شلوارش درمي‌آورد، بلكه من را و تماشاچي‌هاي ديگر را (و قطعا بازيگران روي صحنه را) با نور كوركننده موبايلش آزار مي‌داد.

شنيده بودم كه در ايالت فلوريداي آمريكا، پليسي بازنشسته شخصي را كه در سينما بي‌وقفه در حال فرستادن پيامك بوده با شليك گلوله از پا درآورده است. همذات‌پنداري با آن شخص مجرم، علي‌الخصوص در طول اجراي آن نمايش خاص كه اسلحه‌اي واقعي در دستان بابك حميديان نكته مهمي در طول نمايش‌نامه بود، برايم عجيب بود! دلم مي‌خواست اشاره‌اي به حميديان مي‌كردم و از او مي‌خواستم اسلحه را از روي صحنه برايم پرت كند كه اين شخص فرهنگي را خلاص كنم! ولي سعي كردم حواسم متوجه اين شخص نشود و خدا را شكر كه نمايش به اندازه كافي براي اين حواس‌پرتي جذاب بود. اعتراضي نكردم، ولي پشيمانم. بايد چيزي مي‌گفتم. بايد مي‌گفتم نور موبايل او مزاحم نورپردازي در اين نمايش است كه كلي وقت صرفش شده. بايد مي‌گفتم نور موبايل او تمركز منِ بيننده و بازيگر را از بين مي‌برد. بايد مي‌گفتم: «شما چرا؟»

ماه گذشته به تماشاي نمايش «آوازه‌خوان»، كاري از صحرا فتحي با بازيگري امير جديدي در تئاتر مستقل تهران رفتم. يك روند هميشگي در آن سالن اعمال شد كه تماشاچي‌هاي بليت‌دار دو قسمت شدند: آنها كه صندلي دارند و آنها كه ندارند. آنها كه صندلي نداشتند، آنهايي بودند كه خارج از ظرفيت سالن، بليتي، با همان قيمت، خريده بودند. براي اين افراد موكتي بي‌رنگ و پاره و كثيف روي زمين پهن و از آنها خواسته شد روي آن چهارزانو بنشينند و با تحكم از آنها خواسته شد پاهايشان را دراز نكنند. خب، فروش بليت خارج از ظرفيت در وهله اول تخطي از مسائل ايمني است كه طبعا اهميتشان بايد واضح باشد كه نيست! اينكه با جرقه‌اي همه ما با امير جديدي و آقايان كوشكي دود مي‌شديم و به هوا مي‌رفتيم كاملا محتمل بود. در وهله دوم، فروش بليت خارج از ظرفيت احتمالا دليل ديگري جز درآمدزايي براي سالن ندارد. «تا ميشه سالن رو پر كنيم!» ولي بايد به مديران محترم تئاتر مستقل گفت كه شما تا صبح هم مي‌توانستيد به كساني كه براي ديدن امير جديدي به سالن شما آمده بودند، بليت خارج از ظرفيت بفروشيد، ولي هرچيزي حدي دارد؛ نه؟ تئاتر را تمديد كنيد، ماه ديگر مجددا اجرايش كنيد، ولي بدانيد كه نشاندن دختران جوان روي موكت كثيف تئاترتان، نشان از بي‌فرهنگي شماست. حتي اگر دختران جوان چيزي جز نشستن در فاصله ٥٠ سانتي‌متري امير جديدي را نمي‌خواهند، شما به آنها احترام بگذاريد، دستشان را بگيريد، روي صندلي بنشانيدشان و چيزي ديگر هم يادشان دهيد. ثواب دارد.

ديشب هنگام واردشدن به سالن نمايش «ديابوليك: رومئو و ژوليت»، كارگردان نمايش، آقاى آتيلا پسيانى، دم در ورودى سالن ايستاده بودند و با صداي بلند مي‌فرمودند: «سريع‌تر بياين تو... خواهش مى‌كنم سريع‌تر... سريع‌تر»... بعد ايشان وارد سالن شدند و درحالي‌كه تماشاچي‌ها هنوز به دنبال صندلي‌هاي خود بودند و نمايش هنوز شروع نشده بود، به سمت تك‌تك تماشاچيانى كه موبايل به دست داشتند مي‌رفتند و مي‌فرمودند: «خاموش كنيد اون موبايل رو...»، و موبايل خودشان را از جيب شلوارشان درمي‌آوردند و آن را به تماشاچى نشان مي‌دادند و مي‌گفتند: «خاموش يعنى اين... نگاه كنيد! خاموش يعني اين‌طورى». از اين سمت سالن به آن سمت مي‌رفتند، از پله‌ها بالا مي‌رفتند و پايين مي‌آمدند و اين جمله‌ها را با تحكم تكرار مي‌كردند.

آقاي پسياني آن‌گونه بودند كه من را ياد همان پليس بازنشسته انداختند. جالب اين بود كه سالن تاريك شد و طبعا نور بعضي موبايل‌ها همچنان روشن بود و صداي دريافت پيامك در طول نمايش به گوش مي‌رسيد.
به نظر نمي‌رسد تحكم، ناظم‌بازي، دادوبيداد، شليك گلوله و تماشاچي را «گوسفند» فرض‌كردن، راه به جايي ببرد. به نظر مي‌رسد براي تماشاچي، دلايل ‌استفاده‌نكردن از موبايل در طول نمايش تفهيم نشده است. نور موبايل من را آزار مي‌دهد، ولي او را آزار نمي‌دهد. صداي صحبت حين نمايش من را آزار مي‌دهد، ولي او را آزار نمي‌دهد. حالا شما يقه خودت را هم كه جر بدهي، تا توضيحي ندهي و دليلي ارائه نكني، چيزي حل نمي‌شود.

تماشاچي تئاتر قيافه موبايل خاموش را مي‌شناسد. همه مي‌شناسند ولي شايد دليل خاموش‌كردن موبايلش را حين اجرا نشناسد. به‌همين‌دليل قطعا واكنش نسبت به نشان‌دادن موبايل خاموش به آن تماشاچي فقط بيرون‌آوردن قرص اعصاب از كيف همان تماشاچي و اهدايش به شما خواهد بود و بس.
جايي خواندم بازيگري در حال اجرا، بازي را متوقف كرده و به تماشاچي‌اي كه سرش در موبايلش بوده آن‌قدر نگاه كرده كه طرف متوجه توقف بازي شده و بازيگر، خيلي مهربان و ملايم، به او گفته نور موبايلش مانع بازي او شده و حواسش را پرت كرده يا رهبر اركستري در شروع قطعه بعدي موسيقي تعلل كرده تا تماشاچي موبايل خود را كه به صدا درآمده خاموش كند يا بازيگري با شوخي و خنده در ابتداي نمايش به تماشاچي‌ها تذكر داده كه نه‌فقط صداي موبايل، بلكه نور موبايل هم آنها را آزار مي‌دهد و خاموش‌كردن آن احترام به بازيگران و ديگر عوامل نمايش است. معتقدند اينها اثرگذارتر است تا تحكم و قتل!

پيشنهاد مي‌كنم اهالي تئاتر اين شيوه‌هاي مختلف را هم امتحان كنند. شايد كارساز باشد و در ضمن توجه داشته باشند كه در دنيايي كه مردم تكنولوژي را مدام در دستان خود دارند و به آداب سالن نمايش آگاهي ندارند، تحكم و دستوردادن (موبايلت‌رو «اين‌طوري» خاموش كن.... «پات رو دراز نكن»... «سريع بيا تو»... «سريع برو بيرون») همان مردمان را از اين فضا دورتر و دورتر خواهد كرد و آنها مثل گذشته‌اي نه‌چندان‌دور، به كارهايي جز تئاتررفتن روي خواهند آورد. آن‌وقت اهل تئاتر خواهند ماند و سالن‌هاي خالي. اينكه بعضي از شما با خود بگوييد ترجيحتان اين است كه سه نفر باادب در سالن نمايشتان حضور داشته باشند تا ٧٥٠ نفر هم طبعا يك دروغ محض است!

تماشاچي بليت خريده و به سالن شما آمده و براي شخص شما احترام قائل است و چه نمايشتان خوب باشد و چه فاجعه، بلند مي‌شود و برايتان كف مي‌زند. لطفا متقابلا احترام بگذاريد و باملايمت دغدغه‌هايتان را به آنها منتقل كنيد. باشد كه روزي سالن‌هاي نمايش شما پر باشد از بينندگان بدون‌موبايل!




 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:
 

اختتامیه جشنواره تئاتر فجر با صدای استاد شجریان / معرفی برگزیدگان

پردیس تئاتر تهران افتتاح شد

خداحافظی سعید اسدی از دبیری جشنواره تئاتر فجر

بزرگداشت دکتر علی رفیعی برگزار شد

علی رفیعی: تئاتر در زیرزمین ها و انباری های تئاتر شهر به دست نمی آید

وزیر ارشاد: باید عرصه تئاتر را به بزرگان این هنر واگذار کنیم

«برای کلاه آهنی‌ها» در تئاتر باران به صحنه می‌رود.

نمایشنامه «نظارت عالیه» اثر ژان ژنه با ترجمه ایرج انور منتشر شد

«بازگشت به خانه» در ارغنون به روی صحنه می‌رود

باغ آلبالو در تالار وحدت اجرا می شود

بیش از 300 درخواست حضور برای کارگاه های گروه تئاتر اودین

تئاتر شهر میزبان پنج اثر نمایشی جدید خواهد بود.

صالحی امیری: بودجه تئاتر در سال 96 دو برابر می شود