تئاتر زمانی اثرش را روی بیننده می‌گذارد که وقتی سالن نمایش را ترک می‌کنید با شخصیت‌ها و نمایش همراه شده و به آنها بیندیشید و درگیر داستانشان شوید. چند روز گذشته به سالن قشقایی رفتم برای تماشای نمایش پروانگی. همین حس را داشتم.
 پایگاه خبری تئاتر: پروانگی اثرش را روی بیننده می‌گذارد، وقتی نمایش پایان می‌یابد انگار در بیننده حسی متولد می‌شود و تو را به میان شخصیت‌ها رها می‌کند تا تصمیم‌گیرنده باشی. نمایش درمورد گذشته است، آدم‌هایی که در گذشته جا مانده‌اند و آینده‌شان نامعلوم است و شاید بهتر باشد اینگونه بگویم آینده‌شان تاریک و خاکستری است. این نمایش سه نقطه ‌اوج دارد که بیننده را با خود همراه می‌کند: گذشته، فراموشی، دیوانگی. در این نمایش گذشته و مرگ دایما و توامان با هم در ارتباط هستند و با هم می‌جنگند و شخصیت‌ها چنان با گذشته‌شان همراه هستند که یادشان رفته که چه کسانی هستند و هویت‌شان در گرو چه مسیری است. نمایش پروانگی تلخ است، حالت را دگرگون می‌کند و این قطعا در نتیجه بازی درخشان بازیگرانش است.
 
 این حس همگرایی سبب می‌شود که تو و ذهن تو را با آنها همگام و همراه کند. به دیدن این نمایش که می‌روید باید ذهنتان از همه‌چیز خالی باشد تا بتوانید به‌راحتی به شخصیت‌ها گوش فرا دهید. آنها خود را تا فراخنای وجودتان رسوخ می‌دهند. حس دیوانگی در شما تلنگری می‌زند تا با حال دیوانه‌شان همراه شوید و چشمانتان را گاهی ببندید و به دردی که از حنجره‌شان بیرون می‌آید گوش دهید. هرچند باید دو نکته دیگر هم به این مطلب اضافه کرد؛ پروانگی این قدرت را دارد تا آدمی را به گذشته پرتاب کند و با دیالوگ‌های جذابش، بی‌نهایتی را در ذهنتان پدید آورد. حسی که دایم تو را با مرگ بازی درگیر می‌کند.
 
درمورد نمایشنامه چیزی را بازگو نمی‌کنم زیرا معتقدم هر بیننده‌ای باید نمایش خوب را ببیند و لذتش را فقط با خود تقسیم کند. عامر مسافر، کارگردان جوان و خوش‌فکری است که خوب نمایش را هدایت کرده و تمام بازیگران را با موقعیت‌های خود به‌خوبی درگیر کرده است. این فضا لحظاتی را به‌وجود می‌آورد که تماشاگر بتواند به کنه و قلب داستان راه یابد. پروانگی نام مناسبی است برای این تراژدی. چیزی مانند تولد و مردن. نمایش حسی غریب را در بیننده شکل می‌دهد که از ناب‌بودن نمایشنامه می‌آید. وقتی سالن را ترک می‌کنید شاید اولین نکته‌ای که به ذهنتان می‌رسد آن باشد که جنگ، ترس و مرگ انسان را به سمت جنون می‌برد و بشر از این واژه‌ها می‌ترسد.

 


منبع: روزنامه شرق