نادر برهاني مرند، متولد ١٣٤٩، نويسنده، كارگردان و بازيگر ايراني است كه مدارج تحصيلي خود را تا مقطع فوق ليسانس - بازيگري و كارگرداني از دانشكده سينما و تئاتر دانشكده هنر- ادامه داد و سپس همزمان با دوران بالندگي فرهنگ و هنر و رشد نسل جديد نمايشنامه‌نويسان ايراني در سال‌هاي اصلاحات وارد فعاليت حرفه‌اي شد. برهاني‌مرند از آغاز كار خود طرح دغدغه‌هاي اجتماعي را مورد توجه قرار داد و تلاش كرد از خواست جريان رسمي براي نگارش نمايشنامه‌هاي شعاري فاصله بگيرد. درحالي كه همواره به مسائل مرتبط با جبهه و جنگ توجه داشته و در تمام اين سال‌ها تلاش كرده راه خودش را برود. در دوره‌‌اي وقتي به نتيجه رسيد عرصه بر اهل قلم تنگ شده، بي‌آنكه حاشيه‌سازي كند كنار نشست، كمتر نوشت و چندسالي هم از كارگرداني فاصله گرفت. نمايشنامه‌هايي مانند «ببين چه برفي مي‌آيد»، «باران اگر بخواهد»، «تنهاترين زيباي مرده»، «پاييز»، «تهران زير بال فرشتگان»، «كمپ ١٣»، «براي سايه نوشتن‌ها» و «كابوس‌هاي يك پيرمرد خائن ترسو» از جمله آثاري به شمار مي‌روند كه خلق كرده است. او همچنين در نمايش‌هاي «در منطقه جنگي»، «پالتو»، «شب‌هاي آوينيون»، «شب‌هاي انتظار» و آثاري ديگر به ايفاي نقش پرداخته و نمايش‌هاي متعددي را روي صحنه برده است. مدتي هم مديريت دفتر ادبيات نمايشي مركز هنرهاي نمايشي راديو را برعهده داشت و علاوه بر آن برنامه‌هاي راديويي مانند «جمعه‌ها با تئاتر»، «پرده دوم»، «گفت‌وگوي هنر» و «از رمان تا نمايش» را هدايت مي‌كرد. پيش از آغاز سال جديد بود كه به واسطه اجراي نمايش «سردار» در سالن اصلي مجموعه تئاترشهر گمانه‌زني‌هايي مبني بر اجراي نمايشي سفارشي توسط برهاني‌مرند به گوش رسيد. با اين هنرمند درباره پچ‌پچ‌هاي مطرح شده، دليل فاصله گرفتن از نگارش و كارگرداني در دولت‌هاي نهم و دهم و اهميت يافتن اقتصاد هنر در سال‌هاي اخير گفت‌وگو كرده‌ايم .
 

پایگاه خبری تئاتر - روزنامه اعتماد - بابک احمدی: در دولت گذشته كمتر فعاليت كرديد. چه عاملي موجب اين كم‌كاري بود؟

در دولت گذشته، يعني از انتهاي دوره اول دولت قبل تا انتها به نوعي محترمانه ممنوع‌الكار بودم و هر درخواست دريافت مجوزي مي‌فرستادم به انواع مختلف پاسخ رد مي‌شنيدم. كسي هم مستقيم نمي‌گفت ماجرا چيست؛ بعد از مدتي متوجه شدم اينها پيامدهاي نگارش نمايشنامه و اجراي «رومولوس كبير» بوده و حساسيت‌هايي به وجود آورده است. البته خوشحالم اين طور شد چون نشان داد كه انسان بي‌خاصيتي نيستم و هماهنگ با جريان‌هاي روز جامعه هماهنگ پيش مي‌روم. با آمدن دولت جديد بخت باز شد و بعد از هفت ماه امروز و فردا كردن «مرگ فروشنده» امكان اجرا پيدا كرد. البته اين تاخير موجب شد تعداد زيادي از بازيگران مورد نظرم را از دست بدهم چون علاقه‌مند بودم با همان بازيگران گذشته همكاري كنم.

وضعيت در دوره جديد تغيير كرد؟

در اين دوره مشكل چنداني نداشتم ولي تئاتر از اساس مساله سياستگذاران كلان كشور نيست. به هرحال گفتمان فرهنگي اين دولت نسبت به دولت گذشته گفتمان دلچسب‌تري بود، حداقل در كلام گفتمان فرهنگي‌تري داشت. همه مي‌دانيم عرصه فرهنگ چندان براي مسوولان جدي نيست. باوجود همه اين مشكلات بنيادين در اين دوره نسبت به گذشته احساس بهتري دارم.

به نظر تغييراتي هم در زمينه اقتصاد گروه‌هاي نمايشي به وجود آمد كه با سرعت پيش مي‌رود.

بله، نكته‌اي كه در اين دوره جاي تامل زيادي دارد شكل‌گيري تئاتر خصوصي با همه نقاط مثبت و منفي است كه با خود همراه مي‌آورد. به هرحال شاهد واگذاري اختيارات دولت به هنرمندان هستيم، گرچه رويكرد فعلي نسبت به تئاتر خصوصي كج و معوج است و دولت فقط به عنوان يك ناظر صرف در اين حركت جمعي تئاتر مشاركت مي‌كند؛ ولي به هرحال در كل اتفاقي قابل اعتنا است و اين نويد را به همراه دارد كه در آينده‌اي نزديك و با شكل‌گيري سنديكاهاي متعدد اتفاقي برازنده‌ براي اين هنر در ايران رخ دهد. چون معتقدم اين اتفاق پاي سودجويان را كوتاه
خواهد كرد.

حالا چند سال بعد از شروع دولت جديد چطور، آيا پيش نيامده با مشكلي مواجه شويد؟

من اهل اجتماعي‌نويسي هستم، به همين دليل همواره در آثارم مسائلي مطرح مي‌شوند كه به مزاج مسوولان خوش نمي‌آيد. هر دولتي هم حساسيت‌هاي خاص خودش را دارد. چنين رويكردي از نظر بعضي مساله‌دار است، در حالي كه من هيچ‌وقت فرد سياسي به معناي سطحي آن نبوده و نيستم ولي خودم را انساني با دغدغه‌هاي اجتماعي و منتقد مي‌دانم.

نمايش سردار با همين رويكرد نوشته شد؟ چون اظهارنظرهاي متفاوتي به همراه داشت كه قطعا از آن مطلع هستيد.

متن «سردار» براساس يك واقعيت اجتماعي نوشته شد كه به زعم خودم آن را طرح كردم. تلقي‌ها اهميت ندارد چون من كاري كه دوست داشته باشم را انجام مي‌دهم. الان در ٤٥سالگي خيلي برايم دلچسب نيست مثلا از جايي سفارش بگيرم. چنين كاري برازنده من نيست و قطعا به آن چيزي كه صلاح بدانم عمل مي‌كنم چون تجربه ثابت كرده ما بايد بدون توجه به اين حرف‌ها كار خودمان را انجام بدهيم. شما ببينيد نمايشنامه «سردار» در دولت قبل امكان اجرا به دست نياورد يا متن «در خواب ديگران» به همين شكل مجوز اجرا نگرفت و با انگ‌هاي سياسي مربوط به سال ٨٨ مواجه شد. نمايشنامه «ترن» هم در دولت قبل مجوز اجرا دريافت نكرد ولي در دوره جديد روي صحنه رفت و ديديم كه مردم استقبال كردند و هيچ مشكلي هم به وجود نيامد. حالا جالب است نمايش «سردار» كه آن زمان به هر بهانه اجازه اجرا به دست نياورد در اين دوره شد متن سفارشي! به همين دليل مي‌گويم نبايد به حرف مردم توجه كرد چون امكان دارد با توجه به وضعيت سياسي روز گرايش‌هاي متفاوتي داشته باشند.

اينجاست كه مي‌بينيم رويكردهاي متفاوت مسوولان، مستقيم بر سرنوشت هنرمند و جامعه اثر مي‌گذارد.

فقدان سياست‌ها و قوانين روشن براي فعالان فرهنگي- هنري اين سختي‌ها و مشكلات را به بار آورده است. مساله من اين است كه برايم تفاوت ندارد چه سياستي قدرت را در دست بگيرد چون تغيير نخواهم كرد و با ايمان صددرصد به كارم ادامه مي‌دهم. فرد محافظه‌كاري هم نيستم و با شجاعت آنچه به نظر قابل طرح مي‌آيد را مي‌نويسم. من همان شخصي هستم كه بيست سال قبل «پاييز» را نوشتم و امروز اقتضاي شرايط اجتماعي و دغدغه‌ام منجر به نگارش «سردار» شده است. اصولا «سردار» فرزند امروزين نمايش «پاييز» است. ولي اينكه امروز آدم‌ها طور ديگري شده‌اند مشكل من نيست و در طول اين ساليان هر طور بوده كارم را با ثبات پيش برده‌ام. اگر نمايشنامه‌ها را كنار هم بررسي كنيم خواهيم ديد همه يك گفتمان غالب دارند؛ فرزندان اين مملكت روزگاري براي دفاع از كشور به جبهه‌ها رفتند و اين دغدغه من است.

سنگ‌اندازي از كجا آغاز شد؟

بعد از اجرا در جشنواره تئاتر فجر خبرگزاري فارس مطلبي نوشت كه ما گفتيم اصلا اجراي «در خواب ديگران» به مشكل خواهد خورد. درحالي كه من ظرفيت‌هاي كشور را مي‌شناسم و براساس آن مي‌نويسم. دغدغه‌ام طرح مساله است و از آثاري كه طرح مساله نمي‌كنند بيزارم، حالا زماني به مزاج برخي خوش مي‌آيد و زماني هم با مخالفت مواجه مي‌شود. اين مشكل مملكت است كه موجب مي‌شود هر لحظه تعاريف متفاوت فرهنگي حاكم باشد.

و شما همواره در برابر فشارها و واكنش‌ها صبر پيشه كرده‌ايد.

بله، چون دغدغه دارم با واكنش مواجه مي‌شود. اين واكنش‌ها نشان‌دهنده پويايي من است. اين انديشه چه خوب و چه بد تاثير دارد. درحالي كه مي‌توانستم نمايشي كاملا فرماليستي روي صحنه ببرم كه هيچ مشكلي هم پيش نيايد. همواره هم با سكوت پيش رفته‌ام و نه از تشويق‌ها و نه از شماتت‌ها تاثير نگرفته‌ام. معتقدم بالاخره اصالت با فكر و انديشه‌اي است كه در خدمت جامعه باشد. تاريخ قاضي بي‌رحمي است. الان ببينيد از ميان هنرمندان تمامي اين سال‌ها نام چه تعداد بر سر زبان‌ها مانده و نام چه تعداد همچنان جاري است؟

ارزيابي‌تان از نسل جديد هنرمندان تئاتر چيست؟ با دغدغه پيش مي‌روند؟

وقتي قرار است درباره نسل جديد تماشاگران و هنرمندان تئاتر صحبت كنيم حتما بايد با فاصله مواجه شويم. بايد ببينيم گفتمان حال حاضر و غالب در تئاتر ما چيست؟ مي‌دانم انحراف‌هايي شكل گرفته و نسل مخاطبان تفاوت كرده است ولي رو به پيش حركت مي‌كنيم. به نظرم آثار نمايشي و مخاطبان را در دو طيف مي‌توان تحليل كرد. يك جريان كاذب غالب وجود دارد كه چندان نبايد جدي گرفت. گرچه هرطور شده بايد با اين مخاطب نيز به تعامل بپردازيم و نياز فرهنگي‌اش را در نظر بگيريم. از سوي ديگر با يك جريان واقعي برآمده از حقايق تاريخي كه بايد جدي‌تر با آن رودررو شد، مواجه هستيم. متاسفانه امروز تشخيص اين دو طيف براي من بسيار دشوار شده است. به هرحال با شناخت مخاطب و جريان تئاتر روز و تحليل هوشمندانه است كه بدون فاصله گرفتن از آرمان‌هاي‌مان مي‌توانيم در اين حرفه پيش برويم. اگر فرزند زمانه خود باشيم كمتر به مشكل برمي‌خوريم. من همواره براي برقراري و حفظ اين ارتباط با زمانه تلاش مي‌كنم.

به نظرم بي‌توجهي در جريان خصوصي‌سازي تئاتر به اين بلبشو دامن زده است.

من به جريان خصوصي‌سازي تئاتر با تمام كجروي‌هايي كه دارد توام با احترام نگاه مي‌كنم. به هرحال ديكته نانوشته غلط ندارد. اين پلشتي‌هاي احتمالي كه به بهانه تئاتر خصوصي شكل گرفته است اجتناب‌ناپذير به نظر مي‌رسد و موافقم، نمي‌شود و نبايد دست روي دست گذاشت. اما به ذات تئاتر هم اعتماد دارم چون تئاتر خودش پلشتي را برنمي‌تابد و در نهايت راه اصيل را پيدا مي‌كند. اگر به آينده چشم بدوزيم اتفاق‌هاي زيبايي در راه است. شما تصور كنيد همين چند سال قبل يك تئاترشهر و مركز هنرهاي نمايشي و شوراي نظارت بود كه به تئاتر ايران جهت مي‌داد. تفاوتي هم نداشت چه سليقه هنري يا ايدئولوژي بر مسند مديريت باشد؛ اين جريان حركت به سوي خصوصي‌سازي بود كه تئاتر را از چنبره مديران تنگ نظر خارج كرد. بنابراين از اينجا به بعد ديگر دست خودمان است كه گل به خودي بزنيم يا به مشكلات غلبه كنيم. اين كشتي ديگر حركتش را آغاز كرده و از يك رودخانه راكد به دريايي رسيده كه ممكن است در مقاطعي توفاني هم بشود ولي ساحل امن
زيبايي هم دارد.

به ويژه كه مراقبت چنداني هم شاهد نيستيم.

اينجا بحث صنف اهميت زيادي پيدا مي‌كند و خانه تئاتر بايد كنشگر وارد عمل شود. اگر به مصاحبه‌هاي گذشته من نگاه كنيد، بارها نهيب زده‌ام كه تئاتر خصوصي در راه است و ما بايد با اين جريان فعالانه مواجه شويم و استراتژي داشته باشيم. اگر آينده را در نظر نگيريم و پيش‌بيني در كار نباشد امكان دارد پاي افراد پلشت به تئاتر باز شود. بايد بدانيم در آن صورت چه بايد كرد؟ به هرحال خوشحالم اين جريان شكل گرفته و رقابت كيفي بين هنرمندان افزايش يافته و تماشاگران تئاتر هم بيشتر شده‌اند. فعلا مثل برادوي عمل مي‌كنيم و فقط فروش مهم است. شايد اين روزها كيفيت تئاتر به ارزش گيشه تقليل يابد اما شك نكنيد راه درست پيدا مي‌شود.

مديران دولتي نبايد اين جريان را دقيق‌تر مديريت كنند؟

نه؛ تنها دولت فعلي بلكه جز يك مورد تمام دولت‌ها در ايران بيشتر دغدغه سياسي و اقتصادي داشته و دارند تا فرهنگي و امروز هم بايد گفت زبان دولت در زمينه مديريت جريان تئاتر خصوصي كوتاه است. درحالي كه به نظرم نهادهايي مانند خانه تئاتر، دولت و تئاتر خصوصي رئوس يك مثلث هستند كه بايد همزمان و پيوسته كار كنند. الان تئاتر خصوصي كار خودش را انجام مي‌دهد و دولت هم چون حمايتي ندارد نمي‌تواند نظارت چنداني بر اين جريان داشته باشد.

از سويي خود ما مردم هم به شكل فردي و جمعي مشكلاتي داريم كه نمي‌توانيم وارد فعاليت‌هاي گروهي شويم يا به قوانين صنف احترام بگذاريم. به همين دليل صنف هم كاركرد درستي ندارد در حالي كه خانه‌تئاتر مي‌تواند به عنوان يك نهاد قابل اعتماد به مسائل ورود كند. مثلا چرا يك چيز ساده مثل بليت آثار نمايشي نبايد توسط خانه تئاتر و زيرنظر اين نهاد به فروش برسد؟ اين هم نفع مالي به همراه دارد و هم نظارت بر قيمت‌گذاري حرفه‌اي مي‌شود. ولي شاهد هستيم افرادي كه دغدغه فرهنگي ندارند گلوگاه فرهنگي تئاتر را به دست گرفته‌اند. اگر خانه تئاتر اعلام كند فروش بليت را به دست گرفته است من نخستين فردي هستم كه با اين جريان همراه خواهد شد. بنابراين چون شرايط درست وجود ندارد تئاتر خصوصي راه خودش را مي‌رود و تقريبا بدون حمايت سرپا مانده آن هم در مملكتي كه همه در حال تجارت غير فرهنگي هستند.




 



صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater

اخبار تئاتر:

«توفان» در دانشکده هنر

ترجمه‌ ایتالیایی دو نمایش‌نامه‌ ایرانی با مقدمه ای از ابراهیم گلستان

مسعود دلخواه: امنیت جامعه هنری در دولت یازدهم ارتقا یافت

نمایشنامه «بینگو صحنه‌هایی از پول و مرگ» منتشر شد

تمدید مهلت ارسال آثار به دبیرخانه انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی

بازیگران و عوامل «هملت، تهران ۲۰۱۷» معرفی شدند

نمایش "دیگری" به روایت بهاره رهنما

"روزن" در استکهلم به روی صحنه رفت

کاندیداهای نهایی بخش پژوهش تئاتر دانشگاهی اعلام شد

مجید مظفری با نماینده ملت در ایرانشهر

مریم کاظمی: ترجمه ای جدید از یک نمایشنامه مشهورکمدی را روی صحنه می برم

«شماعی‌زاده» در تئا‌تر باران روی صحنه می‌رود

نقد و بررسی نمایش ماراساد به طراحی و کارگردانی مریم برزگر

اجرای «هملت» در یک تماشاخانه تازه تاسیس