چارسو پرس: هیولای فرانکنشتاین از دوران سینمای صامت تا امروز بارها بر پردهی نقرهای ظاهر شده و بازیگران بزرگ و متفاوتی نقش این موجود افسانهای را ایفا کردهاند. نخستین نسخهی سینمایی از داستان فرانکنشتاین در سال ۱۹۱۰ توسط استودیو ادیسون در قالب یک فیلم صامت ساخته شد، اما در سال ۱۹۳۱ بود که مخلوق ماری شلی در فیلم «فرانکنشتاین» ساختهی جیمز وِیل (James Whale) به هیولایی جهانی و ماندگار تبدیل شد.
از آن زمان تاکنون، چهار بازیگر مختلف در استودیو یونیورسال نقش هیولای فرانکنشتاین را بازی کردهاند و در دههی ۱۹۵۰ استودیوی همر (Hammer) نیز این موجود را در قالبی تازه دوباره زنده کرد. بیش از پنجاه فیلم با محوریت فرانکنشتاین و هیولایش ساخته شده است. تازهترین و شاید وفادارترین اقتباس به رمان اصلی نیز در سال ۲۰۲۵ توسط فیلمساز بزرگ گیرمو دل تورو (Guillermo del Toro) به نمایش درآمد.
رابرت دنیرو (Robert De Niro)
در سال ۱۹۹۴، کنت برانا (Kenneth Branagh) تصمیم گرفت نسخهی خودش از داستان فرانکنشتاین را بسازد. او از الگوی فیلم «دراکولای برام استوکر» ساختهی فرانسیس فورد کاپولا الهام گرفت و فیلمی با عنوان «فرانکنشتاین ماری شلی» (Mary Shelley’s Frankenstein) ساخت. هرچند نام نویسنده در عنوان فیلم آمده بود، این نسخه از نظر لحن و فضا با رمان اصلی تفاوتهایی داشت.
با این حال، یکی از بزرگترین بازیگران نسل خود یعنی رابرت دنیرو در نقش هیولای فرانکنشتاین ظاهر شد و مقابل خود برانا در نقش دکتر فرانکنشتاین بازی کرد. فیلم نقدهای متفاوتی دریافت کرد و برخی آن را سردرگم دانستند، اما هیچکس بازی دنیرو را زیر سؤال نبرد.
او شاید در ظاهر، چهرهای دور از تصور برای نقش هیولا داشت، اما بهطرز شگفتانگیزی توانست از پس آن برآید. دنیرو با بازی درخشان خود، ترکیبی از خشم، اندوه و خودبیزاری را در هیولایی به تصویر کشید که بیننده به او نه بهعنوان موجودی وحشتناک، بلکه بهعنوان قربانیای تراژیک مینگرد. هرچند این فیلم اقتباسی کامل از رمان نبود، اما اجرای دنیرو آنقدر تأثیرگذار بود که او را در میان بهترین بازیگران این نقش جای داد.
کوین جیمز (Kevin James)
شاید عجیب به نظر برسد که بازیگری از دنیای انیمیشن در فهرست بهترینهای فرانکنشتاین قرار گیرد، اما نقش فرانک در مجموعهی انیمیشنی «هتل ترانسیلوانیا (Hotel Transylvania)، که با صدای کوین جیمز اجرا شد، یکی از بهیادماندنیترین نسخههای این شخصیت است.
با وجود اینکه فیلم مخصوص کودکان ساخته شده، مجموعهی «هتل ترانسیلوانیا» اثری بسیار سرگرمکننده است. گِندی تارتاکوفسکی (Genndy Tartakovsky)، کارگردان نابغهی انیمیشن که پیشتر آثار مشهوری چون «آزمایشگاه دکستر»، «سامورایی جک»، «پریمال» و «جنگ ستارگان: کلون وارز» را خلق کرده بود، این فیلم را کارگردانی کرد. هرچند بیشتر مردم این مجموعه را با نام آدام سندلر میشناسند، اما واقعیت این است که در کنار سندلر، تیمی حرفهای این اثر را به یکی از بهترین انیمیشنهای دههی اخیر تبدیل کردند.
در این فیلم، کوین جیمز با صدای گرم و شوخطبع خود، هیولای فرانکنشتاین را به شخصیتی مهربان، خندهدار و دوستداشتنی بدل کرد؛ موجودی که هر کاری برای کمک به دوستانش انجام میدهد. این نقشآفرینی صوتی، یکی از بهترین نمونههای کار صداپیشگی در سینمای انیمیشن است.
تمام ۲۵ تبهکار اصلی جیمز باند، از بدترین تا بهترین
بلا لوگوسی (Bela Lugosi)
باورکردنی نیست، اما بزرگترین بازیگر نقش دراکولا در تاریخ سینما، روزی نیز هیولای فرانکنشتاین را بازی کرد. پس از آنکه بوریس کارلوف (Boris Karloff) پس از فیلم «پسر فرانکنشتاین» (Son of Frankenstein) از نقش هیولا کنارهگیری کرد، سه بازیگر مختلف در استودیو یونیورسال جای او را گرفتند. یکی از آنها بلا لوگوسی بود که در فیلم «فرانکنشتاین ملاقات میکند با گرگینه» (Frankenstein Meets the Wolf Man) این نقش را ایفا کرد.
در فیلم پیشین، نقش هیولا را لان چِینی جونیور (Lon Chaney Jr.) بازی کرده بود؛ اما چون او نقش اصلی گرگینه را نیز بر عهده داشت، برای جلوگیری از تداخل، نقش هیولا به لوگوسی سپرده شد.
نکتهی جالب این است که در فیلم بعدی، دراکولا، گرگینه و هیولای فرانکنشتاین همگی در کنار هم ظاهر شدند، اما این بار لوگوسی در هیچ نقشی حضور نداشت. با این وجود، او بهعنوان یکی از چهرههای نمادین دنیای هیولاهای یونیورسال شناخته میشود، و بازیاش در نقش هیولا، جایگاه او را در تاریخ این استودیو تثبیت کرد.
تام نونان (Tom Noonan)
هرچند امروزه کمتر از او یاد میشود، اما برای نسلی از کودکان دههی ۱۹۸۰، تام نونان همان چهرهی دوستداشتنی هیولای فرانکنشتاین بود. او در فیلم «گروه هیولاها» (The Monster Squad) این نقش را بازی کرد؛ فیلمی که بعدها به یک کالت کلاسیک تبدیل شد و در سال ۲۰۱۸ نیز مستندی با عنوان «گرگینه تخممرغ ندارد» (Wolfman’s Got Nards) دربارهی آن ساخته شد.
در این فیلم، گروهی از نوجوانان عاشق فیلمهای هیولایی یونیورسال درمییابند که هیولاها در دنیای واقعی وجود دارند و قصد دارند با باز کردن دروازهای میانبعدی، آنها را برای همیشه به تبعید بفرستند. با این حال، هیولای فرانکنشتاین موجودی شرور نیست و حتی به کودکان کمک میکند تا سایر هیولاها را شکست دهند.
این برداشت تازه، به ریشههای رمان ماری شلی وفادار است؛ چراکه در کتاب نیز هیولا ذاتاً شر نیست، بلکه در نتیجهی طرد و نفرت انسانها به خشونت کشیده میشود. در پایان فیلم، او با فداکاری جان خود را برای نجات دیگران میدهد و برای نخستین بار بهعنوان قهرمانی تراژیک و نجاتبخش به تصویر کشیده میشود.
لان چینی جونیور (Lon Chaney Jr.)
پس از کنارهگیری بوریس کارلوف از نقش هیولا، که از فرایند سنگین گریم خسته شده بود، لان چینی جونیور جانشین او شد و در فیلم «شبح فرانکنشتاین» (The Ghost of Frankenstein) ظاهر شد.
چینی جونیور یکی از بهترین بازیگران سینمای کلاسیک در ایفای نقش زیر ماسک و گریم بود، اما حضور او در این نقش تنها به همین فیلم محدود ماند. دلیلش این بود که در فیلم بعدی، فرانکنشتاین و گرگینه با هم روبهرو میشوند، و چون نقش گرگینه را خود چینی بازی میکرد، ناچار شد از نقش هیولا کنارهگیری کند. در نتیجه، نقش به بلا لوگوسی و سپس گلن استرِینج (Glenn Strange) سپرده شد.
هرچند این فیلم و دنبالههایش نتوانستند موفقیت و تحسین آثار اولیهی یونیورسال را تکرار کنند، اما اجرای چینی همچنان قابل احترام بود. تنها تفاوت در این بود که او نتوانست غم و ترس درونی که کارلوف به نقش آورده بود را به همان عمق منتقل کند.
کارنامه سینمایی «دیان کیتون» در قاب عکس؛ از «آنی هال» تا «باشگاه کتاب»

گلن استرِینج (Glenn Strange)
گلن استرِینج از نظر تعداد دفعات بازی در نقش هیولای فرانکنشتاین، با بوریس کارلوف برابری میکند. او نخستینبار در فیلم «خانهی فرانکنشتاین» (The House of Frankenstein) این نقش را بر عهده گرفت و سپس در دو فیلم دیگر یعنی «خانهی دراکولا» (House of Dracula) و «ابوت و کاستلو در ملاقات با فرانکنشتاین» (Abbott and Costello Meet Frankenstein) نیز ظاهر شد. بدین ترتیب، استرِینج آخرین بازیگری بود که پیش از توقف تولید فیلمهای هیولایی توسط یونیورسال، در قالب این شخصیت ایفای نقش کرد.
هرچند بیشتر مردم هیولای فرانکنشتاین را با چهرهی کارلوف به یاد میآورند، اما حضور پرشمار استرِینج در این نقش باعث شده تا او نیز چهرهای آشنا برای علاقهمندان سینمای کلاسیک باشد. متأسفانه، با وجود عملکرد درخشان استرِینج، کیفیت تولید فیلمها در آن دوران رو به افول گذاشت، زیرا استودیو یونیورسال بهتدریج بودجهی فیلمهای هیولایی خود را کاهش داد.
با این حال، باید از بازی او در فیلم «ابوت و کاستلو در ملاقات با فرانکنشتاین» یاد کرد؛ اثری که بسیاری آن را بهترین فیلم «هیولاهای یونیورسال» پس از «گرگینه» (The Wolf Man) میدانند. استرِینج در کنار لان چینی جونیور در نقش گرگینه و بلا لوگوسی در نقش دراکولا ظاهر شد و هر سه بازیگر توانستند با جدیت و انسجام نقشهای خود را در این کمدی ترسناک ایفا کنند.
پیتر بویل (Peter Boyle)
یکی از برترین کمدیهای تاریخ سینما با محوریت فرانکنشتاین در سال ۱۹۷۴ ساخته شد: فیلم «فرانکنشتاین جوان» (Young Frankenstein) اثر مل بروکس (Mel Brooks). در این فیلم، جین وایلدر (Gene Wilder) در نقش دکتر فرانکنشتاین بازی میکند و همزمان نویسندگی فیلمنامه را نیز بر عهده دارد. نقش هیولای فرانکنشتاین را پیتر بویل ایفا کرده است؛ نسخهای که شاید پس از فیلمهای کلاسیک یونیورسال، معروفترین تصویر از این شخصیت باشد.
یکی از بهیادماندنیترین صحنههای فیلم، زمانی است که هیولا کلاه سیلندر به سر میگذارد و همراه با خالقش ترانهی “Puttin’ on the Ritz” را اجرا میکند. این لحظهی کاملاً غیرمنتظره و خندهدار، به نمادی از طنز هوشمندانهی فیلم تبدیل شده و آن را در زمرهی بهترین آثار تقلیدی تاریخ سینما قرار داده است.
با وجود آنکه فیلم متعلق به جین وایلدر است، پیتر بویل نیز بازی خیرهکنندهای ارائه میدهد. اجرای او میان طنز و انساندوستی تعادلی ظریف برقرار میکند و حضورش نقشی کلیدی در موفقیت این شاهکار کمدی دارد.
کریستوفر لی (Christopher Lee)
در سال ۱۹۵۷، استودیوی همر فیلمز (Hammer Films) تصمیم گرفت هیولاهای کلاسیک یونیورسال را با مجموعهای از فیلمهای تازه احیا کند. بیشتر این آثار پیرامون دو چهرهی آشنا یعنی دراکولا و فرانکنشتاین ساخته شدند. در این مجموعه، دو بازیگر بزرگ بریتانیایی، کریستوفر لی و پیتر کوشینگ (Peter Cushing)، در نقشهای اصلی ظاهر شدند؛ لی در نقش دراکولا و هیولای فرانکنشتاین، و کوشینگ در نقش ونهلسینگ و دکتر فرانکنشتاین.
هرچند کریستوفر لی بیش از هر چیز به خاطر نقش دراکولا در این مجموعه به یاد آورده میشود، اما در فیلم «نفرین فرانکنشتاین» (The Curse of Frankenstein) نیز بازی درخشانی در نقش هیولای فرانکنشتاین ارائه کرد. با این حال، او فقط در همین فیلم نخست این نقش را بر عهده داشت و در قسمتهای بعدی، بازیگران دیگری جای او را گرفتند.
با وجود حضور کوتاه، لی یکی از بهترین بازیگران تاریخ ژانر وحشت است و اجرای او در نقش هیولا نیز نمونهای شاخص از قدرت و شکوه بازیگری در این سبک محسوب میشود.
۱۰ زوج سینمایی که برخلاف انتظار، فوقالعاده عمل کردند
جیکوب الوردی (Jacob Elordi)
جیکوب الوردی بازیگری است که در فیلم «فرانکنشتاین» ساختهی گیرمو دل تورو (Guillermo del Toro) در سال ۲۰۲۵ نقش هیولای فرانکنشتاین را ایفا میکند. نکتهی مهم دربارهی الوردی این است که او دقیقاً همان تصویری را از مخلوق ارائه میدهد که ماری شلی در رمان خود خلق کرده بود: موجودی باهوش، اهل مطالعه و در جستوجوی عشق و درک متقابل، نه یک قاتل بیرحم.
نسخهی دل تورو تفاوتهایی با رمان اصلی دارد؛ از جمله اینکه هیولا در این فیلم موجودی خونسرد و خشن نیست، بلکه قربانی بیگناه جاهطلبی و بیاخلاقی دکتر فرانکنشتاین است. الوردی در نقش خود چنان ظرافت و انسانیتی به نمایش میگذارد که هیولا را به قهرمان واقعی داستان بدل میکند، در حالی که دکتر فرانکنشتاین همان هیولای اخلاقی است که شلی در اصل قصد داشت معرفی کند.
الوردی شایستهی تمام ستایشها و جوایزی است که برای این نقش دریافت میکند، چراکه او کاری را انجام داد که هیچیک از بازیگران پیش از او نتوانسته بودند: تبدیل هیولای فرانکنشتاین به شخصیتی عمیقتر، انسانیتر و حتی برتر از خالقش.
بوریس کارلوف (Boris Karloff)
اگرچه جیکوب الوردی بهحق تحسین بسیاری را برای اجرای خود در فیلم ۲۰۲۵ برانگیخته است، اما هیچکس نمیتواند انکار کند که بوریس کارلوف همیشه نماد جاودانهی هیولای فرانکنشتاین در تاریخ سینما خواهد بود. او نخستین بازیگر این نقش نبود، اما همان کسی است که آن را به چهرهای اسطورهای و ماندگار بدل کرد.
کافلوف همچنین بهموقع از این نقش کنار رفت؛ او به دلیل ساعتهای طولانی گریم سنگین، تصمیم گرفت دیگر در این قالب ظاهر نشود. با این وجود، حضورش در ژانر وحشت ادامه یافت و در فیلمهای متعدد دیگری از استودیوی یونیورسال نقشآفرینی کرد.
با این همه، نام بوریس کارلوف تا همیشه با هیولای فرانکنشتاین گره خورده است. او نهتنها بهترین بازیگر تاریخ در ایفای این نقش، بلکه یکی از بزرگترین چهرههای ژانر وحشت در تمام دورانها به شمار میآید.
منبع: screenrant
نویسنده: نسرین پورمند











