پایگاه خبری تئاتر: فرهاد آییش این روزها مشغول بازی در نمایش«سقراط» نوشته و کار حمید رضا نعیمی است. او در این نمایش نقش «سقراط» را بازی میکند؛ فیلسوفی که گرچه فیلسوف مورد علاقه او نیست اما در میان فیلسوفان آن دوره یونان،«سقراط» را بیش از دیگران دوست دارد.
فرهاد آییش کارهای زیادی داشت و در شرایطی نبود که برای پذیرش نقشی در تئاتر خیلی آمادگی داشته باشد اما بعد از اینکه حمید رضا نعیمی پیشنهاد بازی در«سقراط» را مطرح کرد، نتوانست مقاومت کند و پذیرفت «سقراط» نمایش نعیمی باشد.
آییش درباره اولین برخوردش با این پیشنهاد میگوید: «خیلی خوشحال شدم. در وضعیتی نبودم که کار قبول کنم چون کارهای زیادی داشتم ولی این نقش برایم خیلی مهم بود چون نقشی بود که دلم میخواست کار کنم. البته تصورم از سقراط لزوما آنچه الان هست، نبود.»
*سقراط متلک هم میگفته است!
این بازیگر تئاتر که سقراط را به افلاطون و ارسطو ترجیح میدهد، درباره علاقهاش به این فیلسوف یونانی توضیح میدهد:« خیلی اهل مطالعه درباره فلسفه و تأمل در ارتباط با فیلسوفها نبودم البته از بچگی به فلسفه علاقه داشتم و اتفاقا یکی از فیلسوفان مورد علاقهام از آن دوره، سقراط بود، نه افلاطون و ارسطو. در میان فیلسوفان دوره خودمان هم بیشتر نیچه را دوست دارم ولی سقراط را به غیر از اینکه یک فیلسوف میشناختم به عنوان یک نابغه میشناختم که در ضمن مرا یاد مسیح هم میانداخت که پا برهنه راه میرود، چیزی نمینویسد و فقط حرف میزند و زندگانی فلسفی دارد.»
آییش که پیش از این شناخت خاصی از نوابغ داشته،ادامه میدهد:«فکر میکردم سقراط هیچوقت شوخی نمیکند، متلک نمیگوید چون خودم هم از متلک گفتن خوشم نمیآید و فکر میکردم او هم متلک نمیگوید زیرا متلک گفتن معمولا یک پس زمینه فکری دارد و یک آیندهنگری در آن هست، اما سقراط را خیلی در لحظه میدیدم و فکر میکردم کسی است که همیشه در لحظه زندگی میکند و در مقابل هستی پر از پرسش است. شاید در عرفان ایرانی بتوان او را با مرحله «حیرت» عطار مقایسه کرد.»
اما این بازیگر بعد از مطالعه نمایشنامه «سقراط» متوجه نکته دیگری شد و آن را این گونه توضیح میدهد:« بعد از پذیرفتن نقش که مطالعاتم را بالا بردم، متوجه شدم نه! سقراط برای خودش رسالت هم قائل بوده و متلک هم میگفته. یعنی خیال من که فکر میکردم خود را متعهد نمیدانسته بلکه کاملا معصومانه در قبال هستی پرسش میکند و حرف میزند، درست نبوده است.»
*من سقراط آییش را میخواهم!
آییش با اشاره به ویژگی نمایشنامه«سقراط» و چگونگی پرداخت نعیمی به مستندات تاریخی در این نمایشنامه اضافه میکند: «اولین بار که متن را خواندم یک سری خط کشیدم و میخواستم به نویسنده بگویم به نظر من اینها درست نیست ولی بعد که بیشتر مطالعه کردم دیدم نگاه نعیمی با دادههایی که ما از تاریخ به دست آوردهایم درست بوده است بنابراین فکر میکردم نظر نعیمی این است که خیلی به تاریخ وفادار بماند به همین دلیل خیلی مشکل داشتم چون «سقراط» قدش از من کوتاهتر بوده، پهن بوده، قلدر بوده، دماغ پهنی داشته و ... تصورم این بود که این مشکلات با گریم حل میشود ولی بعدا دیدم برخورد نعیمی اصلا اینطور نیست و میگوید من «سقراط» آییش را میخواهم.»
این هنرمند تئاتر و سینما که اعتقاد داشته چند بازیگر دیگر برای بازی در نقش «سقراط» مناسبتر از خودش هستند، ادامه میدهد:«حتی به شوخی و جدی چند بازیگر دیگر را به او معرفی کردم ولی نعیمی گفت آنها هم بازیگران خوبی هستند ولی من سقراطی را میخواهم که از دل تو درمیآید و این چالشهای جدیدی را برایم ایجاد و قدری هم نگرانیهای مرا زیادتر کرد چون در مقابل پدیدهای بودم که نمیشناختمش در صورتی که اگر قرار بود سقراط را بدانگونه که واقعا بوده، ارایه بدهیم، همان اندازه که در تاریخ سوال هست، جواب هم هست ولی اگر قرار باشد سقراطی را بازی کنم که نعیمی از درون خود من میخواهد، جوابی برایش نیست و فقط باید کشف شود. این چالشهای زیادی ایجاد میکرد اما از طرف دیگر آسانترش هم میکرد چون لزوما قرار نبود دیگر آن وسواسهای تاریخنگاری و وفاداری به تاریخ را رعایت کنیم.
*من و مائده یک تیم هستیم
فرهاد آییش فقط بازیگر تئاتر نیست او همانطور که روی صحنه بازی میکند، در نوشتن نمایشنامه و کارگردانی هم فعال است به همین دلیل کمتر دیده شده در نمایشی به غیر از آثار خودش یا همسرش مائده طهماسبی بازی کند. از او میپرسیم معیار بازیاش در تئاتر چیست و آییش میگوید:«همیشه پیشنهادات زیادی هست که اگر از نظر زمان آزاد بودم و نگرانی مدیریت زمانم را نداشتم، شاید تئاترهای خیلی بیشتری را قبول میکردم ولی خود من کلی نوشته دارم که انگیزه دارم به عنوان نویسنده و کارگردان آنها را ارایه دهم. از طرفی من و مائده یک تیم هستیم که با هم یکسری ایدهها داریم و دوست داریم آنها را اجرا کنیم و معمولا تنبلی من باعث میشود آنها انجام نشود و به همین دلیل همین که یک کار تئاتر پیشنهاد میشود، وجدان من ناراحت میشود و یادم میافتد چند نوشته نیمه کاره دارم و حالا میخواهم بروم سر یک تئاتر دیگر و با خودم میگویم چرا؟! به همین دلیل ترجیح میدهم کار گروه خودمان را انجام دهم مگر اینکه چیزی مثل همین «سقراط» باشد که زانوهایم را سست کند و دیگر نتوانم به آن فکر نکنم.»
*نارسیسیزم ندارم
او به یکی از پرسشهای همیشگی از بازیگران اشاره میکند و میگوید:« همیشه از ما بازیگران میپرسند دوست دارید چه نقشی را بازی کنید. بعضی از جوانترها فورا میگویند فلان نقش را. گویی میخواهند به خودشان و دیگران بگویند من تا به حال نتوانستهام تواناییهایم را نشان دهم اما اگر فلان نقش را بازی کنم ثابت خواهم کرد چه بودهام اما من هیچوقت این نارسیسیزم را ندارم و همیشه فکر میکنم همین چیزی هستم که تا به حال بودهام و اگر بیش از آن بودم، حتما ارایه میدادم. اگر نقشی را دوست دارم به خاطر نشان دادن تواناییهایم نیست بلکه میخواهم لذتش را ببرم. یعنی آن نقش چالش بیشتری برایم دارد. مثلا از بازی آلپاچینو در نقش مرد کور فیلم «بوی خوش زن» خوشم میآمد و دوست داشتم چنین تجربهای داشته باشم ولی هیچوقت نقش خیلی زیادی نبوده که دوست داشته باشم، شاید «کالیگولا» یا «مکبث» که بازیگر خیلی کارها میتواند با آن انجام دهد.به همین خاطر، وقتی نعیمی «سقراط» را پیشنهاد کرد فورا فکر کردم مگر بهتر از این هم میشود؟! وقتی هم که برخورد او را نسبت به کار دیدم حتی بهتر و جذابتر هم شد. حالا دارم لذتش را میبرم. اگر مخاطب هم یک دهم من لذت ببرد، خیلی موفق خواهم بود.
*سقراط با مرگ در صلح بود
مقوله«مرگ» یکی از موضوعات مورد علاقه آییش است که در بیشتر آثار او هم نمود دارد.برخورد سقراط با این مقوله یکی دیگر از گرایشهای آییش به این نقش است آنچنانکه میگوید: «به مقوله مرگ خیلی علاقهمندم و این موضوع در بسیاری کارهایم به نوعی خودش را نشان میدهد. سقراط هم با مرگ خیلی در صلح بود. در واقع خیلی از مرگ نمیترسید و این چالشی بود که من از دوره جوانی تا به حال همیشه با آن دست و پنجه نرم کردهام. به دلیل اینکه میدانستم در زندگیام هیچ وقت بچه نمیخواهم و کسانی که بچه نمیآورند معمولا آن خصلتهای غریزی خود را از دست میدهند و بیشتر به مرگ و پیری و این جور چیزها فکر میکنند. به همین دلیل خودم را مجبور میکردم با ترسهایم از پیری، مریضی و مرگ دست و پنجه نرم کنم.»
او که در دوره جوانی که 18-19 ساله بوده درباره دوره زندان و دادگاه «سقراط» مطالعه کرده است،یادآور میشود: «برخورد سقراط ازهمان زمان برایم جذاب بود. نمیخواستند او را محکوم به اعدام کنند بلکه بیشتر میخواستند او را ادب کنند. به همین دلیل حتی در دادگاه هم به او گفتند اگر مجازات مرگ را قبول نداری، میتوانی پیشنهاد دیگری بدهی ولی پیشنهاد دیگری نداد. در آن دوره که زندان بود، دوستانش میخواستند او را فراری دهند در واقع حکومت آن دوره زیرسبیلی دوستان او را به زندان میفرستد تا او را نجات دهند ولی سقراط، فرار را نمیپذیرد. این زندگی فلسفی، هنرمندانه، انسانی و صادقانه سقراط ، برایم خیلی جذاب بود.»
*نعیمی نگران نیست
آییش میگوید:« آنقدر نسبت به فلسفه آگاهی ندارم که بگویم به این دلیل و آن دلیل، یک فیلسوف را بیش از فیلسوف دیگری دوست دارم. اگر از نیچه هم خوشم میآید چون از نوشتههای او لذت میبرم اما نمیتوانم از اندیشههای او دفاع کنم یا تفاوت او را با فیلسوفان دیگر توضیح دهم. ولی علاقه به سقراط از این بابت بود که او واقعی زندگی میکرد. خیلی از فیلسوفان را میبینیم که خودشان فیلسوفانه زندگی نکردهاند و فقط عقاید فیلسوفانه داشتهاند. اصلا نمیخواهم بگویم سقراط پیامبرانه زندگی کرد ولی او بیش از دیگر فیلسوفها شبیه پیامبران و بیش از هر کسی شبیه مسیح است البته از نظر ظاهر زندگی نه باطن فلسفیاش.»
« سقراط شما چه تصویر متفاوتی از سقراط برای مخاطب دارد؟» پاسخ آییش به این پرسش چنین است:« آنچه از من میبینید بیشتر برآمده از متن نعیمی است تا من. جواب این پرسش در خود متن است. نعیمی چند روز قبل از مرگ سقراط را تصویر و تلاش کرده، زندگی او را در خانه، با شاگردان، بچهها، دشمنان و حتی با رویاهایش تصور کند.بنابراین، نیم بیشتر نمایش خیالپردازیهای نعیمی و بقیه واقعیاتی است که آن هم کاملا عینی نیست ولی این کار را تعمدا و شجاعانه انجام میدهد چون ما داریم نمایش میدهیم. جذابیتش این است که توانسته بدون وسواس از کنار جزییات تاریخ بگذرد اما شما نمیتوانید ایراد کلی به او بگیرید.ممکن است ملالغتی برخورد کنید. اما نعیمی اصلا نگران این موضوع نیست.»
نویسنده و کارگردان نمایشهای«تقصیر»،«هفت شب با مهمان ناخوانده» و«پنجرهها» ادامه میدهد:« سقراطی که میبینیم خیلی از سقراط تاریخ دور نیست و نعیمی از اول هم این سقراط را در من دیده، صادقانه میگفت تو اولین انتخاب من هستی، نه به این دلیل که من بهتر هستم چون دنبال مزهای بود که در فصل مشترکهای من و سقراط میتوان پیدا کرد و بر روی همین ویژگی کار کرد.»
*خودم را جدی نمیگیرم
به «نکته آخر» که میرسیم، فرهاد آییش میگوید: «همیشه مصاحبهگرها این لطف را دارند و من هم گفتهام نکتهای ندارم. چون برای خودم رسالتی قایل نیستم و هیچوقت خودم را جدی نمیگیرم، حرفی برای زدن ندارم ولی استثناً در مورد این نمایش حرفی دارم، آنچه که خیلی در این نمایش پسندیدم و یکی از دلایلی بود که با اشتیاق بیشتر به طرف آن رفتم، نگاه نویسنده به مسأله و حقوق زنان است .کمتر کاری از مردها دیده بودم که نه تنها حقوق زنان را رعایت کرده بلکه از این زاویه به شدت میتواند مورد ایراد قرار بگیرد.»
*حق با زن سقراط بود
او با بیان اینکه «فمنیست» در ایران خیلی بد معنا شده است، تاکید میکند: «این واژه را افراطی نمیکنم و به معنای حقوق زنان میگیرم. خود سقراط همیشه مورد انتقاد فمنیستها بوده و همیشه به سقراط و نیچه متلکهایی میگفتند. یکی از مسایلی که همیشه به طور کلیشهای مطرح بوده، مسأله زن سقراط است که نگاه مردسالار تاریخ، همیشه او را زنی بداخلاق، ننه قمری که دست به کمر میزند و پدر سقراط را درآورده، نشان میدهد. این کاملا برآمده از نگاه مردسالارانه تاریخ است اما نعیمی خیلی زیبا بدون اینکه سقراط را زیرسوال ببرد، واقعیت را نشان داده که حق با زنش بوده است.»
آییش به دیگر زنان نمایش«سقراط» اشاره و اضافه میکند :«دراین نمایشنامه چند زن هست؛ زانتپیه همسر سقراط، یک روسپی که حاصل تصور نعیمی است که او را بسیار زیبا تصویر کرده و با اینکه خیلی حساس و خطرناک است اما ولی خیلی خوب از عهده برآمده است و زنی شاعر که صد سال پیش از سقراط زندگی میکرده و سقراط در ناخودآگاه و رویاهایش با او گفتگو دارد.این سه زن در نمایشنامه خیلی پررنگ هستند. این ویژگی را به نعیمی تبریک میگویم و ستایشش میکنم. خیلی کارها را با وجود کیفیت خوبی که داشتهاند، به خاطر نگاه مردسالارانه رد کردهام چون خجالت میکشم در نگاه مردسالارانه یک متن شریک شوم.»
به گزارش ایسنا، نمایش«سقراط» نوشته و کار حمید رضا نعیمی هر شب راس ساعت 18:30در تالار وحدت به صحنه میرود.
منبع: خبرگزاری ایسنا