پایگاه خبری تئاتر- تسنیم: چندی است فضای تئاتر کشور به سبب حضور بخش خصوصی به محل تضارب آرا بدل شده است. برخی هنرمندان از بدقولی سالنداران در تأمین منابع و امکانات میگویند و برخی از وضعیت مالی آنان گلایه میکنند. شرایط با چند شکایت و چند مصاحبه جنجالی در اوایل ماه آبان دنبال شد و مشخص شد برخی از سالنداران اقداماتی عجیب در کسب سود بیشتر انجام دادهاند.
این اتفاقات بیشتر با سکوت اداره کل هنرهای نمایشی و خانه تئاتر دنبال شد. سکوتی که کمی تعجبآور بود؛ اما مهدی شفیعی به عنوان مدیرکل این نهاد سعی کرده است به شبهات موجود پاسخ دهد و البته در برخی موارد او خود گلایهمند میشود.
از اول قرار بود تماشاخانه خصوصی داشته باشیم یا نه مثل غربیها قرار بود تئاتر خصوصی به معنای کمپانی شکل بگیرد. جایی که شهرداری و یا دولت سوبسیدی در اختیار گروهها قرار دهد؟
یکی از مباحثی که به شدت با آن مواجه بودیم و خارج از حوزه مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است کثرت دانشگاه ها و فارغالتحصیلان و تقاضایشان برای فعالیت است و متناسب با این میزان فعالان ظرفیت تولید و عرضه وجود نداشت. شاید تا حدود چهار پنج سال پیش مدیر تئاترشهر مواجه با تقاضاهای زیادی به ویژه از سوی هنرمندان باسابقه بود. این مسأله تبدیل به یک بحران شده بود، در این شرایط اداره کل هنرهای نمایشی و معاونت امور هنری به سمت حمایت از ایجاد تماشاخانههای خصوصی رفت. مشخصاً فکر میکنم سال 91 یا 92 بود. آن زمان من معاون اداره کل هنرهای نمایشی بودم. دولت با چنین ایدهای به این سمت رفت.
ایده قادر آشنا بود؟
بله، آن زمان من معاون آقای آشنا بودم. اتفاقاً اولین فضاهایی که ایجاد شد آموزشگاههای آزاد نمایشی بودند. در آن زمان آموزشگاه سه نقطه، باران و آو آموزشگاههایی بودند که به هنرجوها آموزش میدادند و فضاهایی را ایجاد کرده بودند به عنوان پلاتو و آن موقع این تقاضا را داشتند که این پلاتوها اگر ظرفیتی ایجاد شود برای فضای اجرایی بتواند میزبان اجراهای هنرجویان به صورت رسمی باشند. آن موقع ما دنبال یک ظرفیت حقوقی بودیم به جز آموزشگاهها. پیش از این تشکیلات موسسات تک منظوره نمایشی در ابتدای حضور آقای شاهآبادی با محوریت آقای امیرنیا شروع به فعالیت کرده بودند. ما از این ظرفیت برای ارتقاء زمینههای فعالیت استفاده کردیم. شما اگر قواعد موسسات تک منظوره نمایشی را مطالعه بفرمایید دوازده فعالیت برای آنها دیده شده که اگر کسی بخواهد با یک موسسه شاید مشابه همان کمپانیهایی باشد که مدنظر شماست در زمینههای مختلف تئاتر فعالیت کند. این ظرفیت در آن وجود دارد. ایده از همان ابتدا این بود که موسساتی شکل بگیرند که از ظرفیت فارغالتحصیلان و جامعه تئاتری برای ارتقا و گسترش تئاتر بتوان استفاده کرد و شکل حقوقی و قانونی هم داشته باشد.
پروانه این دوازده مورد ثبت شده است؟
وقتی یک متقاضی میرود دبیرخانه موسسات سوال میشود که در چه زمینهای میخواهید فعالیت کنید، متقاضی انتخاب میکند. میگوید من در حوزه تولید، در حوزه اجرا، در حوزه تماشاخانهداری یا سایر بخشها میخواهم فعالیت کنم.
حق انتخاب دارد؟
بله، میتواند بخشی از اینها را انتخاب کند. میتواند یک واحد را انتخاب کند. مثلاً نمایش خلاق کودکان را، یا طراحی و ساخت دکور نمایش را یا ... ولی ظرفیتی است که به همه جنبههای فعالیتی در حوزه تئاتر میپردازد.
حالا این سوال پیش میآید که چرا چهرههای شاخص سالنداران کنونی آنها سبقه تئاتری آکادمیک ندارند؛ بلکه سرمایه داشتند و میخواستند سرمایهگذاری کنند؟
نه، برای تشکیل موسسه تک منظوره تئاتر اساساً اولین شرط مدیرمسئول تحصیلات تئاتری است یا سابقه فعالیت بالا. یعنی به کسی که این شرایط را نداشته باشد به هیچ وجه پروانه موسسه تک منظوره تئاتری داده نمیشود.
چند نفر نیاز دارند؟
حداقل دو نفر عضو هیأت موسس.
تسنیم: مثلا آقای جعفری تحصیل کرده تئاتر هستند؟
در مورد آقای جعفری باید ببینیم مجوز موسسه ایشان به نام چه کسی است. حالا اگر خودش باشد حتماً همین گونه است یا موسسات چند منظورهای که میخواهند در حوزه تئاتر فعالیت کنند باید یک نفر را به عنوان مدیر مسئول تخصصی بخش تئاتر معرفی کنند که شرایط مدیر مسئول تک منظوره را داشته باشد.
یعنی اینها در هیئت مدیره حضور داشته و در تصمیمگیریها هم باید دخالت کنند؟
مدیر مسئول مشخصاً همه مسئولیتهای موسسه را به عهده دارد.
برخی افراد که در رأس تصمیمگیری تماشاخانهها قرار دارند تئاتری نیستند.
شما هر مصداقی را از اینها داشته باشید که منجر به صدور پروانه شده باشد، حتماً مدیر مسئولش تحصیلکرده تئاتر است. مدرک آکادمیک تئاتر دارد. در مورد آقای چگینی ایشان تحصیل کرده تئاتر است در مقطع ارشد به نظرم، حالا من از شما سوالی دارم. یکی از مباحثی که الان در حوزه کثرت فعالیتها و گروهها داریم و ضرورتهایی که بعد از ایجاد شدن این شرایط باید به آن بپردازیم، نقش دانشگاههاست. ما الان بیش از شصت دانشکده و مرکز آموزش عالی فعال داریم که در حوزه تئاتر دانشجو میپذیرد. از این منظر که اینها چقدر دانشجوهایشان متناسب با ضروریات جامعه هنری است؟ چقدر سر فصلهای دروسشان متناسب است با نیاز حرفهای امروز ما؟ چقدر مدیر هنری مدیر تماشاخانه تربیت میکنند؟ چقدر آدمهای فنی در آنجا تربیت میشود؟ چقدر در حوزه تبلیغات تئاتر فعال تربیت میکنند؟ یا اصلا در سر فصلهایشان چقدر از هر جنبه نگاه کنیم نیاز تئاتر ماست؟ این از مسائلی است که خیلی برای من سوال است چرا رسانه به آن نمیپردازد؟
شخصاً درمورد دانشگاه کار کرده بودم. دانشگاهی که عملا خروجی به نظر من ندارد؛ چون بخش عمدهای از ورودیهای دانشگاهها عشاق بازیگری هستند. اگر دانشگاه تهران و دانشگاه هنر تهران را جدا کنیم که همیشه سعی کردند تعداد دانشجوهایشان را کم نگه دارند، بقیه دانشگاهها به نحوی از دانشجوی خود نفع مالی میبرند و تا میتوانستند ظرفیت خود را بالا بردند. نمونه خوبش دانشکده هنر معماری دانشگاه آزاد است که فکر میکنم یک سال هفتصد نفر دانشجوی تئاتر پذیرش کردند.
چقدر شما پرسش کردید از مدیران؟
من یادم است که با آقای دلخواه مصاحبه گرفتم آقای دلخواه این را گفتند . حمیدرضا نعیمی در مصاحبه خود این مسئله را گفت.
نه با کسانی که سیاستگذار باشند تصمیم گیرنده باشند. البته این را هم به شما بگویم من موافق هستم با نفس تعدد دانشگاههای هنر.
تسنیم: ظرفیتشان مشکل دارد.
دانشگاههایی که الان فعال هستند و شما نام میبرید اینها چقدر پرداختند به ضرورتهای امروز تئاتر ما؟ سرفصلهای ما به گفته برخی از استادان دانشگاهها سالهاست تغییر نکرده. ما همچنان داریم همان مسیر را میرویم. میخواهم بگویم اتفاقاً یکی از ضرورتهایی که باید سراغش رفت از هر منظری که شما نگاه کنید.
من این سوال را از برخی اساتید تصمیمگیرنده پرسیدم. به آنها گفتم که اکثر دانشگاهها در رشتههای مختلف یکی از مشکلاتشان رابطه بین دانشگاه و صنعت است. اصولا دانشگاهها برای ارتباط برقرار کردن با صنعت در رشتههای فنی همیشه با مشکل مواجه هستند؛ چون اساتید صرفاً در دانشگاه درس میدهند و بیرون از فضای آکادمیک کار و شغلی آنچنانی ندارد، مگر اینکه پروژهای با اسم او تعریف شود. در رشته تئاتر یک اتفاق جالب میافتد. مدیر تئاتر یک استاد دانشگاه است. دبیرهای جشنوارهها استادان دانشگاه هستند. بازبینهای جشنوارهها استادهای دانشگاه هستند. فعالهای تئاتری استادان دانشگاه هستند و حتی آموزشگاههایی که بیرون شکل میگیرد باز استادهای دانشگاه هستند. یعنی اساتید دانشگاه در تمام شئونات تئاتر دست دارند؛ ولی هیچ وقت دانشگاه نمیتواند نیروهای خودش را وارد بازار کند. یعنی اگر یک فرد مهندس در دانشگاه فارغالتحصیل شود خیلی راحتتر با تمام آن پلهایی که وجود دارد وارد صنعت میشود تا یک دانشجوی تئاتر. اساتید دستاندرکار گفتند نمیدانیم، در صورتیکه همگی سیاستگذارهای حوزه تئاتر بودند.
حتی من میخواهم با تأسف این را بگویم دانشگاههای ما سالنهای اجرایی خوبی را در اختیار دارند که در برخی موارد مناسبتر از سالنهای فعال است؛ اما انگار نه انگار که اینها وظیفهای دارند. انگار نه انگار که این ظرفیت وجود دارد. چرا بیخ گوش خودتان این سالنها فعال نمیشود؟
به عنون فارغالتحصیل چون دانشگاه هنر میدانم دانشگاه هنر چهار سالن در اختیار دارد. در جشنواره نوزدهم هیچ امکاناتی به جشنواره نداد در صورتیکه بهنام نوایی، دبیر جشنواره دانشجوی دانشگاه هنر تهران بود و هیچ وقت هم جواب نداد که چرا دکتر شفیعی از جشنواره کنار کشید.
حتی برای رویداد هم نه . خیلی از سالنها برای دانشگاه است و این سوال برای من این است که چرا در جریان تئاتر امروز ما این سالنها در اجراهای عمومی مستمر فعال نمیشود؟ وقتی ما این دغدغه را نداریم چطور انتظار داشته باشیم که جای دیگر پاسخ گوی همه چیز باشد؟ حتی چیزهایی که به او ربطی ندارد.
تسنیم: من یادم است در سال 92 از طریق شورای صنفی دانشگاه به دنبال رسمی کردن سالن فارابی و خورشیدی بودیم. حتی صحبت هایی برای تجهیز سالن توسط موسسه شهر شده بود. دوره مرحوم کشنفلاح تمام کارها شده بود. حتی تعریف شده بود نیازمند چه امکاناتی از قبیل گیشه و ... است. ولی هیچ وقت اتفاقی نیفتاد. یعنی با وجود اینکه بچههای دانشگاه از طریق شورای صنفی تا این مرحله هم پیش آمدند هیچ اتفاقی رخ نداد و این در حالی بود که کشمفلاح آن موقع جزء سیاستگذاران مرکز هنرهای نمایشی بود.
من میگویم این دوربین را یک مقدار ضرورت دارد بچرخانیم به آن سمت. باید یک مقداری فعالتر برخورد کنند. باید یک مقداری رشتههای جدید و متناسب با نیاز تأمین شود. این سوال را شما میپرسید برای مدیریت هنری تماشاخانهها، اتفاقاً باید این را از دانشگاه بخواهیم. فقط قرار نیست کارشناس و کارشناسی ارشد تئاتر به معنای متخصص مطالعات تئاتر خروجی دانشگاهها باشند.
ما این سوال را داریم ؛ولی مشکلات این متولی در مورد تئاتر دانشگاهی کمی نامشخص است. برای مثال ما با معاونت فرهنگی روبهرو هستیم. اگر شما یادتان باشد برای آن نشست کشورهای منطقه آقای ضیا هاشمی دعوت شده بود به عنوان متولی تئاتر دانشگاهها و من یادم است آقای ضیا هاشمی یک ادعا کرد. گفت که ما کمک میکنیم به دانشجوها که سفرهای خارجی بروند تا بتوانند اجراهایشان را در آنجا به نمایش بگذارند. من یادم است در گزارشم نوشتم که این حرف در حالی زده میشود که جشنواره هنوز فراخوانی نداده است. آقای ضیا هاشمی چگونه دارد این ادعا را میکند؟ وقتی نمیتواند یک جشنواره را مدیریت کند. هیچوقت هم جواب ندادند. یعنی همانجا هم در نشست ما رفتیم سراغشان و ایشان با سرعت رفتند. آن موقع مدیر کل آقای میرزایی بود. از آقای میرزایی این سوال را پرسیدم و گفتم وزارت چه کمکی قرار است به جامعه تئاتری کند. برایش مثال زدم اگر دانشجویی در جشنواره خوارزمی مقام بیاورد بنیاد نخبگان برای او فرصتهای مطالعاتی فراهم میکند، مثل دوره ارشد یا دکتری؛ ولی این اتفاق برای تئاتریها نمیافتد. در صورتیکه اساسنامهای وجود دارد برای افراد هنرمند که بتوانند عضو بنیاد نخبگان بشوند. هیچ وقت این قضیه برای تئاتریها هم فعال نشده. هیچگاه برای جشنوارههایشان ارزش قائل نشدهاند. در صورتیکه این هنرش همین است. مهندس نیست که چیزی را اختراع کند. هنرمندی است که چیزی را خلق میکند. خلقش هم آثار تئاتریش است و من بعید میدانم مثلاً محمد مساوات یا اشکان خیلنژاد از طرف بنیاد نخبگان دعوت شده باشند عضو شوند و هزینه تحصیل آنان در دوره دکتری تأمین شود. این باعث میشود که همین اتفاقی که شما میگویید رخ دهد. استاد دانشگاه جدید و تازه نفش شکل بگیرد. ایدههای جدید وارد دانشگاه بشوند؛ ولی این رخ نمیدهد. در نهایت قصه بسته است. من سه چهار تا یادداشت نوشتم در سال 95 و حتی خطاب به آقای سرسنگی به عنوان یکی از کسانی که هم پست خیلی خوبی قرار داشتند. ادعای این را داشتند که از جریانهای دانشگاهی حمایت میکنند؛ ولی هیچ وقت این رخ نداد و هیچ وقت هم به من جواب ندادند. حتی با امیرحسین حریری که صحبت میکردم او هم به من جواب نداد. با آقای میرزایی هم صحبت کردم میگفت اساسنامهها مشکل دارد و تئاتر خیلی برایشان اهمیت نداشت که بابت آن جلسهای تشکیل بدهند. وزیر اقداماتی کند. کما اینکه آقای ایرجی دو تا نشست خبری را امسال که اصلاً نیامدند.
این نکات شما زیاد به حوزه آموزشی ربط پیدا نمیکند. حتی شاید فقط تنها به وزارت علوم ربط پیدا نکند نمیدانم شاید دانشگاه آزاد یا علمی کاربردی شیوه دیگری داشته باشد. یکی از دلایلش این است که رسانههای ما - حالا شمای نوعی را نمیگویم- خیلی دغدغهاش نیست. نهاد تئاتر در ایران فعالان زیادی دارد، فعالان موثری هم دارد؛ اما بسیاری از آنها به تناسب مسئولیتشان پاسخگو نیستند.
آخر باید ببینید چند تن از بچههای رسانه تئاتری هستند. برای یک تئاتری مثل من همیشه سوال بود دایره که شکل گرفت آن هم زمانی که قرار بود در تئاتر شکلی از کمپانی بوجود بیاید. در سالنها قرار بود گروهها را استقرار دهید تا بتوانند در طول سال بدون آن دغدغههای داشتن سالن کار کنند. حالا آن گروه یک خروجی کردند و گفتند با این روش مخالف هستند و ما هیچ وقت در سالنهای مرکز کار نمیکنیم؛ کما اینکه شکسته شد. دایره ده که سرمایه مالی بهتری نسبت به دیگر گروههای تئاتری داشتند هیچ وقت تشکیل یک کمپانی ندادند. در نهایت هم در این سالها تنها کسی که گروهی داشته و کمپانی تشکیل داده قطبالدین صادقی است. چرا این دایره یا گروه شایا اقدامات مسابهی نداشتند؟
من آقای نعیمی را یادم است. آن اوایل مدیریتم خیلی هم با نگاه و دغدغه موضوع را پیگیری میکرد. ایشان و محمودرضا رحیمی، آرش دادگر، نادر برهانی مرند و یکی دو تا از دوستان در این خصوص جلسات خوبی را با صندوق حمایت از هنرمندان برگزار کردند. حالا شاید باید از خودشان پرسید. حتماً دغدغههای مالی هم بوده؛ ولی از خود دوستان باید پرسید. آقای غنیزاده هم جزو کسانی بود که سالن تأسیس کرد.
تسنیم: سالن هما را زد و بلافاصله آن حواشی شکل گرفت.
بله یک مسائلی برایش پیش آمد وگرنه خیلی انرژی گذاشت و سالن خوبی را هم ایجاد کرد. حالا یک مباحثی برایش پیش آمد.
من یادم است که صاحبخانه راضی شد ولی دیگر ادامه پیدا نکرد.
من جزئیاتش را نمیدانم؛ ولی آنچه که مسلم است این جریان دارد خودش را اصلاح میکند. خودش را تقویت میکند. من گفتم از کجا شروع شد؛ اما بعد از آن دیگران هم پیوستند و استانداردهای تماشاخانههای خصوصی بالاتر رفت. کیفیت بیشتر شد؛ اما متناسب با آنچه که ضرورت دارد. اینکه تماشاگر راضی باشد، اینکه گروه نمایشی فضا را مناسبتر ببیند، اینکه در موقعیت مناسبی ایجاد شود. این رقابت مثل همه اصناف دیگر خیلی جدی شکل گرفت. خیلیها عمر زیادی نداشتند. خیلیها شاید اول خیلی مورد اقبال بودند؛ اما بعدها اقبال کمتر شد و کیفیت بالاتر رفت. یعنی الان تماشاخانههایی که داریم شاید شرایطشان خیلی مناسبتر از تماشاخانههای دو سه سال پیش است. هنوز برخی از دوستان در مصاحبههایشان متأسفانه با عباراتی مثل زیرپله از این تماشاخانهها یاد میکنند! بعد رقابت همچنان ادامه دارد و این اتفاق میتواند یک اتفاق رو به رشدی باشد. کما اینکه هست. خیلی هم خوب دارد استقبال میشود. این را نمیتوانیم انکار کنیم. اتفاقاً اثر خوب اگر تولید شود در تماشاخانهها که معمولا با حساسیت به آن سمت میروند، تماشاگر هم خوب استقبال میکند. اتفاقاً این نکات را باید ببینیم نباید مرتب از ظرفیتهایش فاصله بگیریم و نق بزنیم.
من میدانم فروش تماشاخانه پالیز در نیم سال اول بیشتر از ایرانشهر بوده است؟
الان تماشاخانه شهرزاد هم نمایشهایش با اقبال مواجه میشود و این برای تئاتر خوب است و این مخاطبان تئاتر را افزایش میدهد. نمیدانم چرا بعضی از دوستان تئاتری نمیخواهند ظرفیتهایش را ببینند.
ت جلوتر برویم. بحث بدین جا رسید که خود هنرمندان هم پیش قدم نشدند که گروههایشان را به شکل گروههای اروپایی هدایت کنند. برای خودشان فضاسازی کنند. هیچ وقت اینها جلو نیامدند. آیا دولت برای هنرمند سوبسیدی در نظر گرفته است؟ نسبت به شخصیتهای دیگری که حالا پول دارند و جنبه تجاری قضیه را نگاه میکنند؟
ببینید اگر منظورتان سوبسید برای...
برای مثل میگویم گروه شایا یا گروه کوانتوم یا گروه بازی، هر کدام از این گروههایی که یک هویت تاریخی برای خودشان شکل دادهاند تصمیم به مکانمند شدن بگیرند. ما میدانیم که هنرمند تئاتر آنچنان سرمایهای ندارد که یک سالنی مثل پالیز یا شهرزاد تاسیس کند. آیا دولت برای یک هنرمند این برنامه را دارد که به او کمک کند کمپانی تشکیل دهد؟
عرض کردم که موسسات تک منظوره یک شاکله حقوقی، یک جایگاه حقوقی در اختیار گروه میگذارد که میتواند هر امکانی را پیگیری کند.
از نظر بحث مالی چقدر به آنها کمک میکنند؟
اگر بحث سختافزاری مد نظرتان باشد، یعنی جایی را در اختیار بگذارد یا جایی را بسازد این در حیطه وظایف اداره کل هنرهای نمایشی یا معاونت هنری نیست. به لحاظ قانونی هم امکان چنین کاری نیست. این اعتبارات اعتباراتی است که شاید در سر فصل دستگاههای دیگر، وزارتخانههای دیگر حتی در سر فصل معاونتهای دیگر بگنجد. وقتی شما یک ظرفیت حقوقی را ایجاد کردید امکان گرفتن وامهای کمبهره فراهم میشود. البته اگر عزمش وجود داشته باشد. کما اینکه الان هم متقاضیانش هستند و دارند این اتفاق را پیگیری میکنند و اگر میبینید بعضی از تماشاخانهها ارتقا پیدا کردهاند براساس همین ظرفیتی بوده که ایجاد شده؛ ولی خب ایدئال من و شما این است که خیلی از گروههایی که فعالیت مداوم و مستمر دارند اتفاقا از این ظرفیت استفاده کنند.
جلو نمیآیند. مثلاً وزارت راه و شهرسازی به بعضی از هنرمندان برای تأسیس فضای فرهنگی حمام یا خانه قدیمی پیشنهاد داده است؛ اما خیلی مورد پسندشان نبوده یا شهرداری با خانههای قدیمی حاضر است که کمک کند که تبدیل به فضای فرهنگی شود.
اگر تقاضای همراه پیگیری باشد امکانش وجود دارد. مثلاً ظرفیتهایی که شهرداری دارد ظرفیت کمی نیست، چه از سرای محلات گرفته چه از فرهنگ سراها و سالنهای جدید. این تقاضا باید وجود داشته باشد، واقعیتها را بپذیریم، شرایط همدیگر را بپذیریم. امکان پیگیریش اتفاقاً هست. یعنی از آن اتفاقاتی نیست که نشود به سمتش رفت. اگر در برنامههای گروهها باشد این امکان وجود دارد. بخشی از این هم تمایل به وارد گود شدن و درگیرشدن با همه محدودیتهایی است که میدانیم.
صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام
https://telegram.me/onlytheater