سینمای ایران تلاش کرده‌است در چند اثر سینمایی از جمله «مینای شهر خاموش»، «بیدار شو آرزو» و «احمد» که به زودی اکران می‌شود ادای دینی به حادثه تلخ زمین لرزه بم داشته باشد.
چارسو پرس: ۵ دی سالروز حادثه تلخ زلزله بم است روزی که در کسری از ثانیه جان بسیاری از هموطنانمان گرفته شد و بسیاری را آواره و بی‌خانمان کرد. به بهانه بیست و یکمین سالروز این اتفاق تلخ سمیرا افتخاری روزنامه‌نگار در یادداشتی به فیلم‌هایی پرداخته که این بلای طبیعی را سوژه خود قرار داده اند از «زندگی و دیگر هیچ» عباس کیارستمی گرفته «احمد» امیرعباس ربیعی.

در این یادداشت می‌خوانید:
«حالا بیست و یکسال از آن حادثه می‌گذرد، حادثه‌ای که منشأ اصلی آن زمین بود و در چشم بر هم زدنی ۵۰ هزار نفر از هموطنان را به کام مرگ کشاند؛ زلزله بم. صبح پنج دی ۱۳۸۲ بود که ناگهان زمین‌لرزه‌ای ۶.۶ ریشتری کرمان را فراگرفت تا کمی بعدترش هر لحظه بیشتر ابعاد مختلف این فاجعه عیان شود.

حالا زلزله بم نه فقط یک روز در تقویم ملی ایران که یک غمنامه است و با وجود گذر بیش از بیست سال از آن روزها یادش در ذهن‌ها و دل‌ها باقی مانده است. اما آیا این بلای طبیعی و اتفاقات مترتب بر آن، در ساحت سینمای ایران ثبت شده است؟ واقعیت این است گرچه می‌توان زلزله بم را یک تراژدی ملی به حساب آورد که عمیق‌ترین همدردی‌ها را در آن روزگاران در پی داشت اما سینمای ایران در طول این بیست سال کمتر توانسته ادای دینی به این رویداد داشته باشد.

«زندگی و دیگر هیچ» عباس کیارستمی
همزمان با بیست و یک سالگی زلزله بم نگاهی داریم به فیلم‌هایی که گوشه‌ای از بلایای طبیعی را به تصویر درآورده‌اند. اگر بخواهیم نگاهی به آثار تولید شده در این زمینه داشته باشیم، باید بگوییم که اولین گام را مرحوم عباس کیارستمی برداشت. او یک سال پس از زلزله رودبار «زندگی و دیگر هیچ» را ساخت؛ اثری که حلقه میانی سه‌گانه کوکر است، به این ترتیب که اگر «خانه دوست کجاست؟» ساخته نمی‌شد این فیلم و دنباله دیگرش یعنی «زیر درختان زیتون» در سال ۷۲ ساخته نمی‌شد. اثر اول و سوم هر ۲ به زلزله رودبار (مستقیم و غیرمستقیم) اشاره داشتند و از آثار ماندگار او به حساب می‌آیند.

«دل بی‌قرار» قربان محمدپور
قربان محمدپور دیگر کارگردان ایرانی است که به این واقعه تاریخی پرداخت. او سال ۹۱ فیلم «دل بی‌قرار» را ساخت که باز هم درباره زلزله رودبار و اتفاقات پس از زلزله بود. عمده این داستان‌ها روایتی از گم‌شدن‌ها و جست‌وجوها برای یافتن گمگشته‌ها بود. در حالی که میزان آوار و تخریب زلزله رودبار و پس از آن بم و میزان قربانی‌هایی که این ۲ زلزله از خود برجای گذاشتند آنقدر زیاد بود که می‌شود داستان‌های بسیاری از آن ساخت و به تصویر کشید.

بیشتر بخوانید: مطالب و اخبار سینمای ایران


«بیدارشو آرزو» کیانوش عیاری
کیانوش عیاری از نخستین کارگردانانی است که زلزله بم را دستمایه ساخت اثر کرد، همزمان با ساخت سریال «روزگار قریب» بود که ناگهان زمین‌لرزه‌ای به وقوع پیوست و او بلافاصله با بخشی از گروه «روزگار قریب» راهی بم شد تا «بیدار شو آرزو» را بسازد. این اثر روایتگر زندگی آموزگار جوان روستایی در حاشیه شهر بم است که پس از بیرون آمدن از زیر آوار پی می‌برد همکارش جان سپرده است، او به سوی شهر راه می‌افتد تا برای اهالی کمک بیاورد، اما با رسیدن به شهر ناباورانه درمی‌یابد که فاجعه اصلی در آنجا روی داده است و از هر گوشه و کناری فریاد شیون و زاری و درخواست کمک بلند است. «بیدار شو آرزو» گرچه اولین فیلم با محوریت زلزله بم بود اما تلخی روایتش سرنوشتی عجیب را برایش رقم زد.

از «خاک سرد» رضا سبحانی تا «مینای شهر خاموش» امیرشهاب رضویان
پس از او این رضا سبحانی بود که در سال ۱۳۸۴ «خاک سرد» را درباره بم ساخت و درنهایت نیز امیر شهاب رضویان «مینای شهر خاموش» را با بازی درخشان زنده یاد عزت‌الله انتظامی در سال ۱۳۸۵ روی پرده نقره‌ای فرستاد. امیرشهاب رضویان «مینای شهر خاموش» را در سال ۸۵ ساخت، فیلمی که روایتی از سه نسل مختلف درباره عشق است اما از رهگذر همین موضوع نگاهی به جامعه ایران سه دهه پس از انقلاب دارد و البته شهر بم را ۲ سال پس از زلزله به تصویر می‌کشد.

امیرشهاب رضویان در بخشی از روایت «مینای شهر خاموش» کوشیده تا تبعات زلزله را پس از گذشت ۲ سال به نمایش بگذارد، شهری که تصویر کودکانش روی سنگ گورهاست، شهر ویران است، زندگی در کانکس‌ها جریان دارد. این فیلم روایت دکتر پارسا، مرد میانسالی است که در آلمان مقیم و مشغول به کار است. در شرایطی که از همسرش جدا شده، به‌دعوت یکی از اقوامش برای جراحی قلب ترکش خورده یکی از رزمندگان به کشور بازمی‌گردد. او پس از بازگشت به ایران برای یافتن معشوق دوران نوجوانی‌اش راهی سفر به زادگاهش بم می‌شود. شهری که زلزله آن را ویران کرده است اما در پایان ناکام می‌شود.

«احمد» امیرعباس ربیعی
حال از آن شب شوم در بم، بیست و یکسال می‌گذرد و امیرعباس ربیعی، کارگردان جوان و جویای نام این روزهای سینمای ایران پس از ساخت ۲ فیلم «لباس شخصی» و «ضد» سال ۱۴۰۲ دست به کار شد و به همان ساعات ابتدایی وقوع این حادثه پرداخت. او که در ۲ فیلم قبلی به روزهای پرالتهاب پیش از انقلاب و پس از آن پرداخته بود، این بار به سراغ این واقعه تاریخی رفته و از بُعدی دیگر روایت‌گر این ساعات هیجانی شده است. او در «احمد» قصه‌ای ناگفته از ۱۸ ساعت ابتدایی حادثه تراژیک زلزله بم و اقدامی قهرمانانه در این ساعات را به نمایش می‌گذارد.

ربیعی این‌بار سراغ شهید احمد کاظمی رفته است که در ساعات ابتدایی وقوع این حادثه وارد فرودگاه بم می‌شود و فرماندهی را در دست می‌گیرد و به امدادرسانی به آسیب‌دیدگان این فاجعه می‌پردازد. روایتی جدید از یکی از فرماندهان نظامی ایران که هیچ سینماگری به سراغ او و رشادت‌هایش نرفته بود و حالا در «احمد» با او آشنا می‌شویم. «احمد»، محصول مشترک سازمان سینمایی سوره و مؤسسه تصویر شهر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در روایت حادثه زلزله بم و تلاش شهید احمد کاظمی برای مدیریت این بحران، قلب مخاطب را به شماره می‌اندازد و فضاهای ملتهبی را از زلزله را به تصویر می‌کشد. این اثر برای اولین بار در چهل و دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر رونمایی شد و علاوه بر نامزدی در ۴ بخش بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین چهره‌پردازی، بهترین صدابرداری و بهترین جلوه‌های ویژه بصری، ۳ سیمرغ بلورین و یک دیپلم افتخار را به خانه ببرد. این اثر قرارست به زودی در سینماهای سراسر کشور اکران شود تا ادای دینی باشد به زلزله بم و قهرمانانی که برای نجات جان مردم کشورشان تلاش کردند.»