حسین کیانی از رویت و استماع نامه‌ای از سوی نهادی غیرفرهنگی و خارج از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد که در آن به صراحت بیان شده است نمایش «روز عقیم»، حق اجرا در جشنواره تئاتر فجر را ندارد.

 

پایگاه خبری تئاتر: روز عقیم» با نویسندگی و کارگردانی حسین کیانی که تابستان سال جاری در تئاتر باران روی صحنه رفت یکی از ۳۹ نمایشی بود که در بخش مرور سی‌وششمین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به دبیری فرهاد مهندس‌پور پذیرفته شده بود، اما در حالی که تنها ۱۸ روز تا آغاز جشنواره مانده، کیانی در نامه‌ای سرگشاده از دعوت شدن به شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی خبر داد و از جلسه‌ای گفت که طی آن نامه‌ای از نهادی غیرفرهنگی و خارج از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به سمع و نظر او رسیده است که در آن به صراحت گفته شده نمایش «روز عقیم» حق اجرا در جشنواره تئاتر فجر را ندارد. 

در پی این اتفاق کیانی در نامه‌ای سرگشاده‌ با عنوان «روزگار عقیم» نوشته است:   
«جنابِ آقای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد، جنابِ آقای معاونت هنری وزارت محترم فرهنگ و ارشاد، جناب آقای مهدی شفیعی؛ مدیر محترم اداره کل هنرهای نمایشی و جنابِ استاد فرهاد مهندس‌پور؛ دبیر محترمِ ۳۶ امین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر.
 
این جانب حسین کیانی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاترِ ایران از حضور در جشنواره فجر و اجرای نمایشِ «روز عقیم» با وجودِ پذیرفته شدنِ این نمایش توسط ۷۰ کارشناسِ محترم در تمامی زمینه‌های حرفه‌ای تئاتر، انصراف داده و از درخواستِ حضور در جشنواره نیز اظهارِ ندامت و پشیمانی می‌کنم. باشد که پس از این به همان منوالِ پیشینِ خود بازگشته و از سایه جشنواره تئاترِ فجر هم گریزان شوم.
 
اما دلایل این انصراف و اظهارِ پشیمانی به جهت ثبت در گوشه کوچکی از سرگذشتِ تلخ و غمبارِ تئاترِ ایرانی و اجتماعی، زمینه‌اش توسط شورای محترمِ نظارت و ارزشیابیِ اداره کل هنرهای نمایشی فراهم شد. زمینه‌ای که از همان روزهای پیش از اجرای نمایش «روز عقیم» و روزهای اجرا فراهم شده بود. چندین مرتبه بازبینی پیش و پس از شروع اجرا، بحث و جدلِ مفصلی که با کارشناسان محترم آن شورا داشتم و بازبینی‌های نامحسوسی که تا پایانِ اجرا انجام شد باید من را به این آگاهی دلالت می‌کرد که نمی‌باید این نمایش را برای حضور در جشنواره فجر که حساسیت‌هایی صد چندان دارد، پیشنهاد می‌دادم. آری ایراد و تقصیر از خودِ من بود که اگر نبود حالا شورای محترم نظارت مجبور نبود پس از اعلام نهایی اسامی نمایش‌های راه یافته به جشنواره و در آستانه آغاز آن، کارگردان را به جلسه‌ای ویژه دعوت کنند به صرفِ چای و خوانشِ نامه‌ای که از نهادی غیرفرهنگی و خارج از مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد به دستشان رسیده است. نامه‌ای که به صراحت بیان می‌کند که نمایش «روز عقیم»، حق اجرا در جشنواره را ندارد و کارگردان حقِ حضور در جشنواره را.
 
محل صدور و شخص صادرکننده این نامه به من گفته نشد و برای من هم چندان اهمیتی نداشت که بدانم اما آن‌چه در آن جلسه و پس از آن برایم اهمیت یافت اول گسترش دامنه دخالت نهادهای غیرفرهنگی و غیرپاسخگو در تصمیم‌گیری‌های نهادهای فرهنگی و دوم تحت تاثیر بودن و مرعوب شدن و سرتسلیم فرود آوردن مدیران فرهنگی در برابر این نامه‌ها و توصیه‌ها و تصمیماتی است که هدفی جز حذفِ تئاتراجتماعی، فرهنگی و منتقد را ندارد.
 
حقیقتش را بخواهید، بعد از قرائت نامه و استماع آن، یک لحظه دلم به حالِ همه فرهنگ و هنرمان سوخت و قلبم به درد آمد. من و نمایشم در برابر عظمت و بزرگی فرهنگ‌سازان اصیل و حقیقی این سرزمین و سترگی آثارشان هیچ نیستیم و در شمار نمی‌آییم. این انصراف، نه چیزی از من می‌کاهد و نه چیزی از جشنواره  تئاتر فجر. این انصراف که هدفِ دلخواهِ آن نامه است و باعث خرسندی شورای نظارت و احتمالا مدیر اداره کل مرکز هنرهای نمایشی خواهد شد، تنها یک نکته تکان‌دهنده را در بردارد و آن نکته جز این نیست که صدای پای انصراف از آفرینش‌های هنری و فرهنگی اصیل و تئاترهای پرسشگر و منتقد و تفکرانگیز توسط هنرمندانِ مستقل و سوال‌مند به گوش می‌رسد و هر دَم این صدا بیشتر و بیشتر می‌شود.
یقین دارم که این صدا بسیار خوش‌آیندِ صادرکنندگان همان دست نامه‌ها و کسانی است که هنر را وابسته و ذلیل و تحت انقیادِ افکارِ محدود خود می‌خواهند اما معدود هنرمندانِ مستقل و صاحب درد باقی‌مانده تصمیم دارند چه واکنشی در برابر این صدای دهشتناک نشان دهند؟ آیا صدای این انصراف شنیده می‌شود؟ آیا روزی فرا خواهد رسید که هیچ محصول هنری تولید نشود مگر تحتِ مراقبت و نظارتِ همان نهادهای غیرفرهنگی؟ پاسخِ این پرسش‌ها هر چه باشد، مسئولیت‌گریزی و تسلیم‌پذیری بی‌قید و شرط دستگاه‌های تصمیم‌ساز فرهنگی را توجیه نخواهد کرد. هر چند هنرمندانِ اصیل و اندیشه‌مند خیلی وقت است که برای پیشرفت و رونق و گسترش هنرشان، دل از مدیران بُریده‌اند و چشم امید به سویی مبهم دوخته‌اند.