چارسو پرس: تسنیم: شهرام کرمی پس از تجربهای طولانی در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان جای خود را به مریم کاظمی داد تا جشنواره در شرایط متفاوتی برگزار شود. او معتقد است در چند دوره حضورش هر آنچه ایده داشته موفق به تزریقشان به جشنواره شده است و اکنون نوبت ایدههای نو از سوی دیگران است.
در کار چتر سفید با اتفاق جالبی روبهرو شدم. برخلاف تصور بچهها دست نمیزدند. آنان گویی جدیت نمایش را پذیرفته بودند.زمانی که موسیقی پخش میشد؛ اما والدین شروع به دست زدن میکردند و بچهها همچنان دست نمیزدند. تناقضی در آنجا ایجاد شده بود. این اتفاق در همدان هم چنین بود. آثار تأمل بچه را میطلبدند و گویی والدین این مهم را درک نمیکردند. شما هم از مخالفین این رویه دست زدن هستید.
کرمی: دست زدنی که مخالف آن هستم مربوط به یک نوع تئاتر کلیشهای است. ما گونههای تئاتری داریم که بعد از اینکه زمان خاصی از تکرار مداوم آن میگذرد، شکل اجراییشان به کلیشه تبدیل میشود. شما در تئاتر آزاد میتوانید کلیشه شدن را مشاهده کنید. مدلی که مدام تکرار میشود و تماشاگر به آن خو میگیرد. حتی شوخیهای کلامی و کنشهای صحنهای که اتفاق میافتد میتواند کلیشه را تعریف کند. در خصوص تئاتر کودک و نوجوان هم ما مسئلهای داریم تحت عنوان نگاه کلیشهای به تئاتر کودک و نوجوان. اجراهایی که به دیدگاه رایج و مرسوم والدین بدل میشود. یعنی نمایشی را به عنوان تئاتر کودک میپندارند که شخصیتهای شناخته شدهای در آن حضور داشته باشد. در آن به صورت واضح پند اخلاقی داشته باشد، موزیکال باشد و بچهها بتوانند دست بزنند.
به نظر میرسد این اجراها برای بچهها بهتر هستند. تئاتر کودک و نوجوان ژانر متفاوتی دارد و هم اکنون در دنیا خیلی متحول شده است و ما با نمایشهایی مواجه میشویم که گاهی سرگرمی و بازی جزئی از ذات کارشان میشود و جنبهٔ مشارکتی بچهها در اجرای نمایش و دخیل شدن آنها در بازی و سرگرمی، جزئی از اجرا میباشد تا اینکه بخواهند نمایشی شاد باشند که بچهها پایش بنشینند و فقط با دست زدن همراهی کنند. من به تناسب علاقهای که دارم بسیار به تماشای تئاتر کودک مینشینم و برایم جالب است که تئاترهایی که در اروپا مشاهده کردم هیچ کدام به یکدیگر شباهت ندارند. هر اثر هویتی مجزا و متفاوت دارد و این از ویژگی تئاترهای اروپایی است. برای مثال گروه لچه و یا سالواتوره که نمایش آن امسال در همدان اجرا شد جزء گروههای موفق تئاتر کودک و نوجوان دنیا هستند و تاکنون 4 مرتبه برای جشنوارهٔ کودک اجراهای موفق روی صحنه بردهاند. سبک کاری آنها با سورن بسیار متفاوت است و بیننده هیچ ویژگی مشترکی بین این دو گروه نمایشی مشاهده نمیکند. لیکن عمدتاً تئاتر کودک و نوجوان در کشور ما از یک موضوع کلیشه استفاده میکنند. یعنی قالب و روش اکثریت نمایشها مشابه هم است و کمتر مشاهده میکنیم که از این قالب و روش خارج شوند که این مسئله، ضعف تئاتر کودک و نوجوان است.
برخی میگویند افراد مشهور در حوزهٔ تئاتر کودک و نوجوان دارای تحصیلات بالایی نیستند. این در صورتی است که در جوامع غربی این موضوع بالعکس است. به نظر شما نبود دیدگاه آکادمیک، خود یک مانع برای کار کودک و نوجوان نیست؟
کرمی: من معتقدم در جامعهٔ ما هنرمندان تئاتر بسیار خوب و خلاقی حضور دارند. خانم غنیزاده حدود دو سال پیش تحقیقی داشتند در خصوص فعالان تئاتر کودک و نوجوان. در این تحقیق، میانگین تحصیلات گروههایی که کار کودک و نوجوان انجام میدهند در حد سیکل بود که این خود تأییدکنندهٔ این است که گروههای فعال گروههایی هستند که به صورت تجربی به این حوزه راه پیدا کردند تا به صورت آکادمیک. خیلی جالب است که افرادی که به صورت تجربی وارد این کار شدند کارهایی با ویژگیهای منحصر به فرد ارائه میدهند مانند مهدی فرشیدی سپهر، مشهدی عباس و... . این افراد در حوزهٔ تئاتر کودک و نوجوان تحصیلات آکادمیک نداشتهاند؛ اما جالب است که کارهای با هویت ارائه میدهند.
پس نداشتن تحصیلات نمیتواند مانع عملکرد صحیح در این حوزه باشد؟
کرمی: من معتقدم که تحصیلات مانع نبوده است. برای مثال من همیشه از کارهای مشهدیعباس به عنوان یکی از هنرمندان خلاق تئاتر کودک و نوجوان لذت میبرم و ایشان همیشه کارهای متفاوت ارائه میدهند. من گاهی به شوخی به ایشان میگویم که آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر درست قدم برمیدارند. در بیست و یکمین جشنوارهٔ کودک و نوجوان نمایشی اجرا کردند که نام آن خاطرم نیست و همزمان سورن نمایشی به نام اسپاگتی ارائه داده بود. سورن در نقاط مختلف اروپا این نمایش را اجرا کرده بود، نمایش در رابطه با خوراکی و اینکه چرا بچهها خوراکی نمیخورند بود. بدون آن که این دو همدیگر را ببینند یک سوژه را دستمایه قرار داده بودند و هر دو هم به شیوهٔ بسیار خوبی ارائه دادند. هرکدام در کشور خود جزء موفقترین اجراهای آن سال بودند. از هم تقلید نکرده بودند؛ زیرا این دو نمایش همزمان ارائه شده بود. علت این موفقیت شناخت خوب بچهها است و تحصیلات آکادمیک در آن نقشی ندارد.
از کسی هم یاد نگرفتهاند. گویی خودشان به جایی رسیدهاند که تصمیم میگیرند چگونه کار کنند.
کرمی: این ایدهها از کجا میآیند؟ روشهای مختلفی وجود دارد؟ خلاقیت هنری ما از چه چیزی نشأت میگیرد؟ بخشی از آن دیدگاههای شخصی و بخشی هم تجربههای هنری دیگران است. بدون شک یکی از راههای خلاقیت و نوآوری تجربههای دیگران است. من معتقدم که اینگونه افراد از تجربههای دیگران بهره بردهاند. به دو روش میتوان از تجربهٔ دیگران استفاده کرد، راه اول انجام کار عملی و درک مخاطب است. اینکه بنگریم بچهها چه چیزهایی را دوست دارند. راه دوم مشاهدهٔ اجرای دیگران و تأثیر آن روی مخاطب است. برای مثال مهدی فرشیدی سپهر چند سالی با تئاترهای اروپایی آشنا شد و با آنها تأمل کرد و کار مشترک ارائه داد. چند ماه با گروههای آلمانی کار کرد و حاصل این زحمات را در حال حاضر مشاهده میکنیم.
مشهدی عباس هم به همین شکل، سالها تئاتر کار کرد و مدتها در کانون، تئاتر اجرا کرد. همهٔ اینها تجربهای شد و همین پشتوانهٔ تجربی برای بسیاری از بچهها باعث شده که به نوع کاری برسند که بتواند مخاطب را جذب کنند. اتفاقی که برای ناصر آویژه، مریم کاظمی، مهدی قلعه و... افتاد همین بود. خودشان تئاتر کودک و نوجوان را تجربه کردند تا از این تجربه استفاده کنند. اگر بگوییم کسی روی آنها تأثیر گذاشته است، پیشکسوتهای فعال کمی در حوزهٔ تئاتر کودک داریم؛ زیرا این حوزه به نسبت تئاتر بزرگسال حوزهٔ سختتری است. من از داوود کیانیان تئاتر یاد گرفتهام، یک سال با ایشان کار کردم و نکات بسیاری از ایشان یاد گرفتم. این در حالی است که افراد بسیاری بودند که این فرصت نصیبشان نشد. از آنجاییکه روش سادهای است و به راحتی میتوان از مهدکودکها تئاتر کودک را آغاز کرد، فضای تجربه باز است. در صورتی که چنین امکانی در تئاتر بزرگسال وجود ندارد و سختتر است.
من معتقدم که تحصیلات آکادمیک برای کار کودک و نوجوان ملاک نیست. کسانی که تحصیلات آکادمیک خوبی هم دارند کم نیستند مانند خانم آناهیتا غنیزاده، فریبا دلیری، فائزه فیض شیخ الاسلام، بهرام جلالیپور، ناصر آویژه و... که جزء تحصیل کردههای تئاتر هستند و تئاتر کودک نوجوان کار میکنند و همچنین مدرس دانشگاه هم هستند؛ اما معتقدم که در تئاتر کودک و نوجوان شناخت مخاطب از هر ژانر دیگری اهمیت بیشتری دارد. جلال تهرانی در تئاتر بزرگسال سبک خاص خودش را دارد، شاید همهٔ مخاطبان علاقه نشان ندهند؛ اما او سبک خودش را حفظ میکند. در تئاتر کودک و نوجوان بدین شکل نیست. در تئاتر کودک و نوجوان سازنده مجبور به تأمل با مخاطب است و کار خیلی سخت است؛ زیرا در این ژانر دافعهٔ کمتری از سوی مخاطب وجود دارد. برای مثال همین نمایشهایی که در چند سال اخیر در جشنوارهٔ کودک اجرا شده است در کدامیک از آنها از سوی کودکان دافعه به وجود آمده است؟ این درحالی است که دافعه در تئاتر بزرگسال به وفور دیده میشود.
کرمی: اتفاقاً خیلی جالب است که تئاترهایی که والدین به آن علاقه نشان میدهند بچهها دوست ندارند. خیلی از نمایشهای کودک و نوجوان به خاطر اینکه خود پدر و مادر از آن نمایش لذت میبرند پرفروش میشوند؛ ولی یکی از مشکلات ما در حوزهٔ تئاتر کودک و نوجوان این است که دنیای بزرگترها خود را معیار ارزش یک نمایش میداند، به جای اینکه از بچهها بپرسد. من یک فرزند پنج ساله دارم که آن را برای تماشای نمایش آرش شریفزاده به نام «خروسی که میخواست شب را ببیند» بردم. به نظر من این نمایش به نسبت نمایش دیگر آرش شریفزاده ضعیف بود، در صورتیکه فرزند من که هر دو کار را دیده بود تئاتر خروس را بیشتر دوست داشت و مدام از من فیلم این نمایش را درخواست میکند.
فرزندتان برای این کار دلیلی هم دارد؟
کرمی: دلیلش تنها این بود که با این نمایش ارتباط برقرار کرده بود. شخصیت خروس را راحت درک کرده بود؛ اما من به عنوان مخاطب بزرگسال نمیتوانستم ارتباط برقرار کنم. پس معیار ما نباید معیار بزرگسال باشد. رأی هیئت داوران صرفاً رأی بزرگسال است. کار آزادهٔ انصاری در همین جشنوارهٔ همدان به نظر من از بهترین اجراهای کودک و نوجوان بود و فرزند من 2 بار به تماشای این نمایش نشست؛ در صورتیکه از نظر هیئت داوران این کار یک اجرای ساده بود با اصول درست و درست دیده شد. من معتقدم که دنیای مخاطب کودک و نوجوان با دنیای مخاطب بزرگسال متفاوت است و این یک نکتهٔ کاملاً بدیهی است و معیار ما باید بچهها باشند تا دنیای بزرگسال. البته تئاتر کودک و نوجوان دارای ژانرهای متفاوتی است به این صورت که تئاتری داریم که برای بچهها به همراه والدین تولید میشود، تئاتری داریم که صرفاً برای بچهها تولید میشود، تئاتری داریم که فقط برای یک گروه سنی خاصی از بچهها تولید میشود.
ما در ایران متخصصی نداریم که برای ژانر مد نظر ردهٔ سنی مشخص کنند و چنین ایدههایی را تعریف کنند. شورای داوری هم از دید بزرگسال داوری میکنند. راه حل شما برای این مسئله چیست؟
کرمی: اتفاقاً ما هنرمندان صاحب دیدگاه زیادی داریم. هنرمندان زیادی داریم که تئاتر را خوب میشناسند؛ حتی از نسلهای جوان. موضوع پیچیده، داوری تئاتر کودک و نوجوان است. داوری کردن اساساً کار سختی است. میخواهم به این برسم که اعتقادی به داوری ندارم. یکی از بحثهای من در رابطه با تئاتر کودک و نوجوان این است که معتقد به حذف داوری هستم. در فستیوالهای تئاتر دنیا با معیار ستاد جشنواره و معیار ارتباط کار با مخاطب و تعداد مخاطب و ارزشی که مخاطب برای کار قائل میشود یک یا دو جایزه ویژه به دستاندرکاران آن نمایش میدهند و این شیوهای که ما به کار گرفتهایم که مانند مسابقات کشتی نفرات اول و دوم تعیین میکنیم را هیچ وقت انتخاب نمیکنند.
به نظرم خود گروهها در مقابل این مسئله مقاومت میکنند. یکی از مباحثی که امسال مطرح بود این بود که میگفتند رقابت نکردن انگیزههای ما را میکشد.
کرمی: برای این از جشنوارهٔ کودک رفتم که احساس میکردم حضور من مفید نیست و نمیتوانم کمکی کنم و مدام باید کارم را تکرار کنم. این که هر سال تعدادی تئاتر خوب روی صحنه بیاورم مسئلهای بدیهی است. اینکه آنها را منظم برگزار کنم کاری بدیهی است. به هر حال به قدری جشنواره برگزار کردم و آزمون و خطا انجام دادهام که دیگر یاد گرفتهام که چگونه برنامهریزی کنم. بعد از برگزاری حدود 16 تا 17 جشنواره همه از من توقع بالایی دارند و بعد از همهٔ اینها پر از تجربه شدم. مشکل من با برگزاری جشنواره نبود، بعضی همچنان از من درخواست کردند که در این کار بمانم؛ اما احساس کردم که هر کاری باید رو به جلو باشد. من شش دوره جشنواره را برگزار کردم و در هر دوره ویژگی متفاوتی اراده دادم. برای اولین بار بخش خردسال را به جشنواره اضافه کردم، حتی دستهبندی کودک و نوجوان وجود نداشت و آن را اضافه کردم.
برای اولین بار بخش کودک را از نوجوان جدا کردم. معتقد بودم تئاتر دانش آموزی را باید کنار بخشهای دیگر گنجاند و هر بار سعی کردم موردی را اضافه کنم که تأثیر مثبت در تئاتر کودک و نوجوان بگذارد. نکتهای که از جشنوارهٔ بیستم به آن رسیدم این بودکه باید دیدگاهمان را در خصوص جشنوارهٔ کودک و نوجوان تغییر دهیم. من معتقد بودم که جشنوارهٔ کودک و نوجوان شکل حرفهای دارد. جشنوارهٔ فجر در دو سال اخیر متحول شده است و این الگو از جشنوارهٔ کودک و نوجوان شروع شد، برآیند اجرا به جشنواره؛ اما بعد از مدتی متوجه شدم که شکل داوری، قضاوت و ارزشگذاری، شکل مناسبی نیست و باید تغییر کند. حتی با بچههای کودک و نوجوان هم مطرح کردم که قضاوت را از این جشنواره حذف کنیم؛ اما به مشکل نداشتن انگیزه برخوردیم.
در کشورهای دیگر که مثال آنها را زدیم، این انگیزه چگونه تزریق میشود؟
کرمی: در اروپا در وهلهٔ اول فعالیت کمپانی در درجهٔ اهمیت قرار دارد. وقتی یک کمپانی در یک فستیوال شرکت میکند؛ به رزومهٔ کاری خود میافزاید. در وهلهٔ دوم شرکت کردن در فستیوال برایشان نفع مالی دارد و این اتفاق در جامعهٔ ما هرگز رخ نمیدهد. در اینجا کمک هزینهای که پرداخت میشود؛ حتی هزینههای اولیهٔ اجرا را هم تأمین نمیکند. من به این فکر کردم که اگر گروهها به جای مبلغ مثلاً 8 میلیون تومان، 25 میلیون تومان به عنوان کمک هزینه دریافت کنند، خود یک انگیزهٔ مضاعف است که متاسفانه زیرساختهای آن را نداشتیم.
امکان اینکه تعداد را کمتر کنیم تا کمک هزینه بیشتر شود هم وجود نداشت؟
کرمی: گروهها خیلی زیاد هستند. وقتی 180 گروه متقاضی اجرا در یک بخش هستند و ما فقط قدرت انتخاب 16 گروه هستیم، حال بیاییم این 16 گروه را به 8 گروه تبدیل کنیم؟ در صورتی که پتانسیل خیلی خوبی وجود دارد و چنین ظرفیتی وجود دارد. یکی از مواردی که به دنبال آن بودم 10 روزه شدن جشنواره بود. در جشنوارهٔ بیست و یکم بنده پشت تریبون بابت اینکه هجوم مردم باعث شد که نتوانیم برای خیلیها نمایش اجرا کنیم عذرخواهی کردم. این یک ظرفیت بالقوهٔ فوقالعاده است. به نظر من جشنواره با بضاعت موجود در حال برگزاری است؛ اما باید این بضاعت افزایش پیدا کند و کسی هم دریغ نمیکند. برای مثال مسئولین استان همدان بسیار نگاه مثبتی دارند و کمک میکنند؛ اما بضاعت آنها محدود است. این بیبضاعتی شامل سالنهای و بودجهٔ محدود میشود. به هر حال جشنوارهای که به جای 5 روز، 10 روز برگزار شود هزینهٔ متفاوتی دارد و این دو برابر شدن هزینه کار را سخت خواهد کرد؛ اما دیر یا زود این اتفاق باید در جشنوارهٔ همدان رخ دهد. به علت پتانسیل حاکم باید این ظرفیت ایجاد شود.
مردمیترین جشنوارهٔ تئاتر کشور ما، جشنوارهٔ همدان است. دارای مخاطب مردمی است. جشنوارههای دیگر معمولاً دارای مخاطب هنری هستند، در جشنوارهٔ فجر خود هنرمندان هم نمیتوانند بلیت بگیرند؛ چون دارای ظرفیت محدود است. تصمیم داشتیم برای همین جشنوارهٔ شهری که میخواهیم برگزار کنیم بلیتفروشی مردمی نداشته باشیم؛ زیرا تعداد گروهها زیاد است. 70 گروه هستند که خود همین گروهها اگر بخواهند نمایشهای یکدیگر را تماشا کنند دیگر فرصتی برای بلیتفروشی مردمی به ما دست نمیدهد؛ اما جشنوارهٔ همدان اینگونه نیست و مردم شهر همدان با ظرفیت بالایی برای تماشای تئاتر میآیند.
چرا در این سالها، شهر همدان سالن مخصوص تئاتر بنا نکرده است؟
کرمی: یکی از نکاتی که باید به آن توجه کرد همین است. ما هر سال رایزنی کردیم، در دورانی که من مسئولیت برگزاری جشنواره را داشتم، 2 سالن ساخته شد، سالن عبادی و تئاتر شهر؛ اما این سالنها، سالنهای حداقلی هستند، سالنهایی هستند که صرفاً بودن آنها خیلی خوب است.
سالنهای موقتی هستند.
کرمی: بله همینطور است. من در دورهای که حضور داشتم و مسئولین استان همدان هم تا جایی که امکانات در اختیار داشتند، کمک کردند. ساخت و ساز سالن امر هزینهبری است و اعتبار مالی هم آنچنانی هم در اختیار نیست.
پس چرا مسئولین قول میدهند؟ برای مثال استانداری میگفت هر مبلغی که معاونت پرداخت کند من به همان میزان به مبلغ دریافتی اضافه میکنم؛ اما هیچوقت این اتفاق رخ نمیدهد.
کرمی: این یکی از ضعفهایی است که وجود دارد. ظرفیت ساخت و ساز در همهٔ شهرها وجود دارد؛ اما زیرساخت کافی وجود ندارد و به آن توجه نمیشود. مشکل همدان هم عدم توجه به این زیر ساختها است. امکانات موجود در همدان برای 10 سال گذشته است. اتفاقاً به خانم مریم کاظمی پیشنهاد ارزیابی وضعیت موجود را دادم تا ببینم برای امسال یا سال آینده چه تدبیری میتوان اندیشید. پیشنهاد دادم تا سالن سینمای خانهٔ آوینی که کمتر استفاده میشود با مشارکت مرکز هنرهای نمایشی به یک سالن حرفهای بسیار خوب با ظرفیت 200 نفر تبدیل شود. مشکل همدان این است که یک سالن استاندارد تئاتر خوب ندارد. این سالنها بیشتر برای فضای اجتماعات ساخته شده است؛ به جز سالن فجر که یکی از قدیمیترین سالنهاست و امکان اجرایی خوبی دارد، تمام گروههای نمایشی هم میخواهند که در آن سالن اجرا داشته باشند، بقیه سالنها مناسب نیستند. خیلی راحت میتوان به ساخت سالن اشاره کرد؛ اما باید به این فکر کنیم که تا چه میزان این اعتبار در اختیار استان قرار دارد. امیدوارم به این حوزه توجه شود.
خودشان علاقهای دارند تا سالن بسازند؟
کرمی: علاقه دارند؛ اما اعتبارش را در اختیار ندارند.
انگیزهٔ کافی دارند؟
کرمی: بله. یکی از نکات مثبت همدان همین علاقهٔ مردم و مسئولین به حوزهٔ تئاتر کودک و نوجوان است. به شدت به جشنواره اعتبار و اهمیت میدهند. من در طول آن 6 سال این مسئله را لمس کردم. نیاز هست که خوبیها را هم ببینیم و من هیچ استانی را مشاهده نکردم که به این شدت اهمیت بدهند.
آیا تا به حال امتحان شده است؟ ما تئاتر استانی در حوزهٔ کودک و نوجوان نداریم و نیاز است که در هر بخش و هر شهری فستیوال جداگانه داشته باشیم؛ ولی به شهرهای دیگر چنین فرصتی داده نشده است.
کرمی: این خیزش از خود همدان شروع شد. اولین تا پنجمین جشنواره در همدان بود. بعد از آن در اصفهان و بعد در کرمان برگزار شد. چند سالی هم تعطیل شد و بعد از آن مجدداً در همدان برگزار شد. استانها باید خودشان چنین ظرفیتی را بخواهند. در بعضی از استانها تئاتر کودک و نوجوان اصلاً وجود ندارد.
این ظرفیت وجود ندارد؛ زیرا فرصتی ایجاد نشده است. آیا مرکز یا سازمانهای نمایشی تا به اکنون تلاش کردهاند تا با وزارت آموزش و پرورش در این زمینه مراودهای داشته باشند؟
کرمی: بله این تلاشها همیشه بوده است؛ اما برای اینکه یک رویداد رخ دهد عناصر مختلفی دخیل هستند. هنرمندان، مسئولان، مردم دخیل هستند. من معتقدم که این سه ظرفیت به خوبی در همدان وجود دارد؛ اما در استانهای دیگر ضعیفتر است. به جز همدان هیچ استان دیگری متقاضی برگزاری جشنوارهٔ تئاتر کودک نیست. البته اصفهان هم ظرفیت خوبی دارد.
به چه علتی این امکان از اصفهان و کرمان گرفته شد و این جشنواره مجدداً در همدان برگزار شد؟
کرمی: اصفهان همیشه مدعی است و ظرفیت خوبی هم دارد. یکی از باشکوهترین اجراهای نمایشی من در شانزدهمین جشنوارهٔ تئاتر کودک و نوجوان اصفهان بود.
فکر میکنم اصفهان هم مشکل زیر ساخت دارد.
کرمی: بله. این ظرفیت فقط در همدان و اصفهان وجود دارد. یک دورهای هم مشهد هم متقاضی برگزاری جشنواره بود؛ اما استانهای دیگر خیر.
علت آن 3 سال تعطیلی جشنواره چه بود؟
کرمی: علت آن درگیری بین مسئولان هنری و مرکز بود. یه بخشی هم این بود که هنرمندان هم به مقداری از شرایط برگزاری جشنواره اعتراض داشتند؛ اما استقبال مردمی خوبی وجود داشت. مسئولان اصفهان معتقد بودند که باید به صورت مستقل جشنواره برگزار کنند و از مرکز درخواست بودجه داشتند که مرکز قبول نکرد. همدان هم میخواست جشنواره را برگزار کند و اگر مرکز هم میخواست میتوانست دخیل باشد.
نمیتوان گفت که استقبال مردمی در باقی شهرها وجود ندارد، من در اهواز به چشم دیدم که مردم در آن آفتاب سوزان به تماشای نمایش خیابانی میایستادند.
کرمی: به آن شدتی که باید باشد نیست، بعضی از استانها حتی مخاطب تئاتر کودک و نوجوان ندارد و این واقعیتی است که باید بپذیریم. در همان اهواز که به آن اشاره کردید استقبال خوب است. اتفاقاً اهواز جزء استانهای با پیشینهٔ خوب است. استقبالی که در اصفهان و همدان با آن مواجه میشویم در دنیا نمونه است.
چرا بعد از این همه سال برگزاری جشنواره هنوز نظمی در برگزاری آن وجود ندارد؟ بعضیها بلیت داشتند؛ اما نمیتوانستند به تماشای نمایش بنشینند.
کرمی: یکی از نکاتی که من در جشنوارهٔ بیست و یکم پیگیر آن بودم این بود که دیگر باید از شیوهٔ سنتی فاصله بگیریم، حتی سالنها دیگر گیشه ندارند و همه چیز به صورت آنلاین است؛ اما هنوز جذب مخاطب ما به شیوهٔ سنت صورت میگیرد. در جشنوارهٔ بیست و یکم اصرار داشتم تا همه چیز به صورت الکترونیک شود؛ اما تا دورهٔ آخری که حضور داشتم نتوانستم استان را قانع کنم که به سمت فروش اینترنت بلیت برویم. نیاز است که به سمتی برویم که بگوییم جشنواره میتواند برای عموم مردم باشد، مردمی که زودتر اقدام به خرید بلیت و انتخاب کردهاند و این به نوعی ایجاد فرهنگ است؛ زیرا در حال حاضر شاهد هستیم که اواسط اجرا تماشاگر به صورت هجومی وارد سالن میشود و نظمی که بچهها باید آموزش ببینند خدشهدار میشود.
در جشنوارهٔ فجر سه سال گذشته این نوار زرد به فرهنگ تبدیل شد و دیگر کسی به صورت هجومی حمله نمیکردند و همه در صف میایستادند؛ اما در همدان هنوز شبیه به 10 سال پیش فجر است.
کرمی: بله اینها نکاتی است که باید برای آن فکری کرد، من در دورانی که خودم حضور داشتم نتوانستم برای آن راهی پیدا کنم.
روی این جشنواره نام ملی و بینالمللی گذاشتهاند؛ اما خیلیها معتقدند که این جشنواره یک جشنوارهٔ منطقهای و سلیقهای است و در حال حاضر خاص همدان شده است، نظر شما چیست؟
کرمی: من تا زمانی که حضور داشتم اعمال نظری وجود نداشت. مسئولین و استاندارها با من تأمل میکردند و تصمیم نهایی را خودم میگرفتم و هرجای دیگری هم که کار میکردم به همین شکل بود. شاید نکتهای که باعث شد من از جشنواره کنار بکشم این بود که احساس میکردم با آن ظرفیت و بودجه و پتانسیل نمیتوانم چند قدم جلوتر بردارم و از اینکه جشنواره به روزمرگی تبدیل شود فرار کردم؛ زیرا از من توقع میرفت که هر بار یک گام جلوتر بردارم و با انتقاداتی هم مبنی بر عدم میل به تغییرات مواجه شدم. در نشستی خبرنگاری از من پرسید که چرا دبیر مادام العمر هستم و هم آنجا بود که تصمیم گرفتم که سال بعد حضور به هم نخواهم رساند.
همه از من انتظار تغییر داشتند؛ در صورتیکه من واقع بین بودم و خیلی سعی کردم که تغییر رو به جلو داشته باشم. سعی کردم شکل جشنواره را استاندارد کنم. سعی کردم کیفیت گروهها را بالا ببرم. کیفیت گروههای خارجی که میآیند. مهمانهایی که دعوت کردم .من در تمام این سالها، سعی کردم بهترین اتفاق بیفتد. جشنواره به ثبت جهانی رسید و بهترین کارگردانها را به ایران دعوت کردم و تأمل خوبی با کشورهای دیگر به وجود آمد؛ اما دیگر به جایی رسیدیم که انتظار رشد بزرگی میرفت و پتانسیل این رشد وجود نداشت.
خانم کاظمی موفق شدند که تغییر ایجاد کنند؟
کرمی: ایشان در تمام طول جشنواره از من مشاوره میگرفتند و من سعی کرد تمام تجربیاتم را در اختیار ایشان قرار دهم و ایشان با روی باز از راهنماییهای من استفاده میکردند. شاید اگر خود من بودم چنین روحیهای نداشتم. به نظر من ایشان جشنوارهٔ خوبی برگزار کردند و برآیند هم برآیند مثبتی است.
انتخاب ایشان را دوست داشتید؟
کرمی: بعضی از اینها نگاههای شخصی ایشان بود و من سعی کردم به این نگاهها احترام بگذارم. برای مثال من معتقد نبودم که باید در بینالملل مسابقه گذاشت؛ زیرا تجربهٔ این کار را داشتم و از دورهٔ نوزدهم به بعد بینالملل را از مسابقه جدا کردم. ما با گروههای بینالملل نمیتوانیم رقابت کنیم؛ زیرا بضاعت ما با آنها فرق میکند. ضمن اینکه اعتقاد دارم کیفیت کارهای ما خوب است و شرایط و شکلهای تئاتری آنها برای ما نو و جدید است. با احترام به نظر همهٔ هیئت داوران من معتقدم که شیوههای تئاتری ما برایمان شناخته شده است و سبکهای آنها برای ما غریب است و ما را مجذوب خود میکند. بهتر است در این زمینه افراطی نگاه نکنیم.
شما مصاحبهٔ نعیمی را خواندهاید؟ آیا با نظر ایشان مخالف بودید؟
کرمی: بله خواندهام و با تمام احترامی که برای آقای نعیمی قائل هستم در برخی از حوزهها معتقدم که بعضی از کارهای ما کیفیت بسیار خوبی دارد. ما نباید نمایشهای ایرانی را با خارجیها مقایسه کنیم، وقتی یک گروه ایرانی در یک فستیوال خارجی نمایش اجرا کند برای آنها بسیار شگفت انگیز است.
پس به نظر شما باید به سمت حذف جایزه پیش برویم؟
کرمی: من معتقدم نباید تحت تأثیر هویت کارهای خارجی قرار بگیریم. خوب است که از دانش و سبک و شیوهٔ آنها بهره ببریم و دانش خودمان را ارتقا دهیم؛ ولی هر کشوری با تناسب فرهنگ خودش باید نمایش اجرا کند هنرمندان هر کشوری دیدگاه خودشان را دارند. نگاه کلی من این است که باید رقابت چه در کار خارجی چه در کار داخلی حذف شود. این جوایز برای تشویق گروههای جوان بسیار خوب است و لازم است؛ اما باید شکل آن را تغییر دهیم. برای برگزاری بهترین شکل جشنوارهٔ تئاتر کودک و نوجوان باید تعداد روزهای جشنواره بیشتر شود، شیوهٔ بخش رقابت باید تغییر کند و به سمتی برویم که رقابت در جذب مخاطبهای بیشتر باشد و تنوع آثار را بیشتر کنیم.
آیا جشنواره توانسته فضایی ایجاد کند که گروههای داخلی با هم تأمل داشته باشند؟
کرمی: یکی از مشکلاتی که ما در این حوزه داریم این است که به همان میزانی که از تئاتر بزرگسال حمایت میشود از تئاتر کودک و نوجوان نمیشود؛ ولی حسن خوبی که گروهای کودک و نوجوان دارند صنف قوی است که دارند. یکی از صنفهای فعال، انجمن کودک و نوجوان است که دورههای آموزشی و سمینارهای هفتگی برگزار میکنند و تأمل خوبی دارند زیرا خانوادهٔ کوچکی هستند و خیلی به هم کمک میکنند و هوای هم را دارند نکتهای که شاید ضرورت داشته باشد تا به آن توجه کنیم نیاز به حمایت این صنف و گروههای درون این صنف است. یکی از پشتوانههای خوب من در این سالها حمایت صنفی بود و علتی که توانستم با اقتدار کارم را پیش ببرم به خاطر حمایت صنف بود.