پایگاه خبری تئاتر- گروه تئاتر اگزیت- مجید اصغری:
ارزشگذاری منتقد: بدون ستاره «فاقد ارزش»
نمایش «چشمها» به شکل عجیبی همه فاکتورهایی که یک اثر برای برهم ریختن اعصاب مخاطب لازم است را داراست. اثری خنثی با طراحی صحنهای آبکی، کنشگری بسیار بد از بازیگران، خنثی بودن متن و عدم جسارت کارگردان دست به دست هم داده و چنان شب روحنوازی را برایمان رقم زدهاند که تاثیرش تا مدتها از روانمان خارج نمیشود. نمایشنامهای از نویسندهای ترسو و کارگردانی ترسوتر که هیچ چیز نمایش نه به خودشان ربط پیدا میکند نه به مخاطب نه به مردم و نه به زمانه حاضر. اثر چنان خشک است که از همان دقایق ابتدایی با اجرای مونولوگ شبنم قلیخانی «که بسیار بد بازی میکند»، میشکند و از هم میپاشد. هیچ عنصری در کارگردانی محمودزاده به منطق نمیرسد و همین امر طبلِ بیسوادی ایشان را نسبت به نور، میزانسن و کمپوزیسیون صحنه جار میزند. نمایشنامه دارد زور میزند که قصه تحویلمان دهد فارغ از این که هیچ یک از کاراکترها اسم ندارند، زمان و مکان روایت مشخص نیست و با همه این مسائل توقع دارد که تا پایانِ نمایش گوشِ جان به این روایت پر پیچ و خم بسپاریم. آن هم روایتی که روی هر چه کلیشه است را کم کرده و هیچ حرف تازهای برای گفتن ندارد. قصه ساختن بلدی میخواهد و اجرای درست آن نیز. بخشی از این بلدی با آموزش کسب میشود و بخش دیگر آن با لحن زندگی هنرمند در اثر تامین میگردد. هنرمندی که خود را غرق در اجتماع کرده و خواسته یا ناخواسته به زبان مردم تبدیل شده است. اما چطور اثر به انحصار کارگردان بدل میشود؟ نمایش «چشمها» زمانی به نمایشی واقعی و زنده تبدیل میشود که قسمتی از وجود بهار محمودزاده به عنوان سرپرست اجرایی کار در آن به «فرم» رسیده باشد. فرم واسطه و زبانیست مشترک مابین ناخودآگاه او با ناخودآگاه ما. فرم همه فریادهای جامانده یک هنرمند است که اجازه مییابد به شکل نمایش درآید تا ما نیز این فریاد را دریابیم نه آن که خسته شده و دست روی گوشهایمان بگذاریم. حال در این مسیر محمودزاده و همکار نویسندهاش باید جزء به جزء این مسیر را پیدا کرده تا به مقصد نهایی برسند. باید در صحنه رابطه ایجاد کنند نه خنده و اشکی تقلبی. باید حس بیافرینند نه عشق و نفرتی دروغین. به واقع اگر این منحصربه فردی، این خلوص نمایشی و این زندگی واقعی در صحنه نباشد پس حقیر و سایر مخاطبان برای چه به خود زحمت داده تا خودمان را به سالن نمایش برسانیم؟! چه هست در این صحنه؟ چه رویدادیست؟ چه کشف تازهای از زندگی است؟ چه کسی میخواهد حرف بزند و چه میخواهد بگوید و چطور؟ پاسخ به این سوالات است که قانعم میکند رو در روی گروهی قرار بگیرم که دستاورد چند ماه تمرین با پشتوانه چندین سال زندگی را به روی صحنه آوردهاند. دریغ که نه سوالی طرح میشود و نه پاسخی.
کانال پایگاه خبری تئاتر: https://t.me/onlytheater
صفحه اینستاگرام پایگاه خبری تئاتر: https://www.instagram.com/theater.theater
صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام
https://telegram.me/onlytheater