چارسو پرس: - اعتماد- بابک احمدی: هاني عبدالمجيد، حامد گاييني، علي مسعودي، سعيد اكبرزاده و حبيب ارمكان هسته مركزي اين گروه را تشكيل دادهاند. ترجمه كتاب «آرين منوشكين» منشتر شده توسط نشر نو و «اتيين دكرو» از انتشارات روتلج به قلم توماس ليبهارت در كنار نشريه الكترونيكي «دينام» كه بر محور ترجمه و تاليف مقالات در حوزه تئاتر آزمايشگاهي استوار است سالها قبل از سوي اين گروه در چهار نسخه منتشر شده است. اينها همه حاصل تلاشهاي گروه تئاتري است كه در شهر قم و با كمترين امكانات فعاليت ميكند و روياي تشكيل كمپاني تئاتري در سر دارد.
علي مسعودي درباره ايده اوليه راهاندازي گروه تئاتر «گاراژ» ميگويد: «١٣-١٢ سال قبل با نام ديگري آغاز به كاركرديم ولي بعد از گذشت چند سال هستهاي شكل گرفت كه فعاليت جدي در زمينه تئاتر آزمايشگاهي را شروع كرد. علاقهمندي به مقوله پژوهش در هسته اوليه شكلدهنده گروه دليل اصلي حركت به اين سمت بود، چون آنچه بهنام تئاتر- در تمام اشكال مدرن يا آوانگاردش- مرسوم بود نميتوانست رضايت ما را جلب كند.»
كنار هم نشاندن يك گروه منسجم براي مدت طولاني حتي در شهرهايي كه به ظاهر پذيراي تئاتر هستند كار سادهاي نيست. اما ماجرا در شهر قم به چه صورت پيش ميرود؟ علي مسعودي توضيح ميدهد: «ادامه حيات گروه ما در شهر قم يك ويژگي به حساب ميآيد. ما حتي در مدخل معرفي گروه به اين ويژگي اشاره ميكنيم چون ميتوان حدس زد تئاتر كار كردن در تمام نقاط جهان دشواريهاي خاص خودش را دارد و هنرمندان خارجي هم پذيرفتهاند كار سختي انتخاب كردهاند. ولي اتفاقا اگر كمپاني تئاتر گاراژ در مقاطعي نمره قبولي هم گرفته، يكي از دلايلش همين زيست در شهر قم بوده است. »
اما فعاليت در شهري كه از نظر هنري امكانات پايتخت را در اختيار هنرمندان نميگذارد چه ويژگيهايي به خروجي نهايي گروه اضافه ميكند؟ او ادامه ميدهد: «اگر خلق اثر هنري بر مبناي رنج و سختي را يكي از زيرگونههاي هنر تئاتر بدانيم كه در تاريخ اين هنر براي خودش فصلي جدا و مشخص دارد، من فكر ميكنم كار در شهر قم از اين نظر براي ما يك اتفاق خوب بوده چون گريز از مركز داشتهايم. بر همين اساس هر يك از اعضاي گروه ناخواسته به دنبال تامين اقتصاد خودش رفت و بعدا زماني را صرف پژوهشهاي تئاتري كرد. اصليترين فاكتوري كه اين زيست به خروجي گروه اضافه كرد رنج و زمان بود.»
كمپاني تئاتر گاراژ «دانش» را يكي از راههاي فعالسازي چرخه اقتصادياش در نظر گرفته است. چيزي شبيه به ايده راهبري كشورهاي مترقي در توجه به اقتصاد دانشبنيان اما آيا اقتصاد تنها يكي از مشكلات گروه به شمار ميرود؟ مسعودي در اين زمينه بيان ميكند: «برطرف كردن موانع اقتصادي پيش پاي گروه همواره دغدغه اصلي ما بوده و در حال حاضر هم راهي براي توزيع هزينههاي توليد پيدا كردهايم. اما مساله اينجا است كه ما در زمينه محل استقرار و تمرين نيز با مشكل جدي مواجه بوده و هستيم. سال گذشته همين روزها در يك پاركينگ تمرين ميكرديم، گرچه محل را طوري تجهيز كرده بوديم كه هنگام ورود به نظر ميرسيد به يك گالري هنري وارد شدهايد. يكي ديگر از موانع ما در شهر قم به عملكرد «ارشاد» بازميگردد چون بارها اتفاق افتاده نمايش ما گرچه مجوز داشته تعطيل شده است. آنها مجوز را به صورت كلامي ميدادند و ما چيز مكتوبي در دست نداشتيم اما بعدا گروهي سرزده براي تعطيل كردن كار به محل اجرا آمدند.»
اين هنرمند درباره برنامه مورد اشاره توضيح ميدهد: «ما در راستاي تامين اقتصاد گروه تصميم به برگزاري مجموعه جلسههاي پژوهشي- فرهنگي گرفتيم و پنلهاي متفاوتي تعريف كرديم. به اين ترتيب در هر جلسه موضوعي مطرح ميشد و ما به بررسي آن پديده ميپرداختيم. اين اتفاق از منظر انسانشناسي فرهنگ، مواجهه ما با مخاطباني از جنس ديگر و رفتارشناسي كه زمينه اصلي و مهم كار تئاتر به شمار ميرود اهميت زيادي داشت. »
«كوچنشيني» كليدواژهاي است كه مسعودي براي معرفي استراتژي دو سال اخير كمپاني تئاتر گاراژ بهكار ميبرد؛ او ادامه ميدهد: «در اين دو سال از گاراژ گرفته تا دير گچي، قديميترين كاروانسراي ايران را به محل تمرين و استقرار گروه بدل كردهايم. آنجا هم نوعي از مرمت فرهنگي را انجام داديم ولي در حال حاضر موفق شديم مسوولان يك پاساژ تجاري در قم را مجاب كنيم كه امكاني در اختيارمان قرار دهند. به اين ترتيب حالا از طبقه منفي چهار به مثبت چهار رفتهايم و پشت بام را در اختيار گروه گذاشتهاند. اما در هر صورت حس ميكنم نهادي مانند ارشاد عملا خودش را در يك رقابت غلط با ما ميبيند و نه تنها كاري براي حل مشكلات انجام نميدهد، بلكه در حال ايجاد مانع است.»
اين جمع حتي در سفرهاي خارجي خود به دنبال يادگيري از شيوه عمل گروههاي معتبر جهان مثل اودين تياتر به سرپرستي يوجينو باربا، كارگردان شناخته شده رفته است. مسعودي در اين باره توضيح ميدهد: «در دانمارك يك شهردار ميآيد و ساختمان متروكهاي در اختيار گروه ميگذارد، يا كاري كه در فرانسه اتفاق افتاده دقيقا مشابه همين است و شهرداري پاريس سوله انبار تسليحاتي را كه ميخواسته از رده خارج كند در اختيار آرين منوشكين گذاشته است. در همين شهر قم ما با انبارهاي متعدد ساخت و ساز مواجه هستيم كه يكي از امكانات خوب براي استقرار گروهها به حساب ميآيد؛ ولي بعد از اتمام پروژههاي ساختماني تحت عنوان سوله مديريت بحران يا سوله فرهنگي - ورزشي فعال ميشوند.»
كمپاني تئاتر گاراژ به اين معنا از هر تهديد يك فرصت ساخته است، اما جشنواره تئاترفجر در چنين شرايطي چه كاركردي دارد؟ مسعودي در اين باره ميگويد: «بخشي كه امسال به جشنواره تئاتر فجر اضافه شد براي من بسيار جذاب بود چراكه شايد جز بخش بينالملل ما نتوانيم توليدهاي گروه را در بخشهاي ديگر جشنواره ارايه كنيم. اصولا شايد ما برنامههاي متفاوتي جز توليد يك نمايش در دستور كار داشته باشيم و بخش Try Out «تمرين اجرا» امكان مورد نياز را در اختيارمان قرار ميدهد.»