چارسو پرس: - ایلنا: جواد مولانیا با اشاره به علاقهاش به موتزارت به عنوان یکی از دلایلی که سراغ اجرای نمایشی درباره این آهنگساز رفته است، خاطرنشان کرد: از دوران نوجوانی موسیقی کلاسیک برایم جالب بود و همیشه موسیقی آهنگسازانی چون باخ، بتهوون و موتزارت را دنبال کردهام و هیچوقت موسیقی پاپ برایم جذاب نبوده و دانشی هم در این نوع موسیقی نداشتم اما همیشه کنسرتهای موسیقی کلاسیک را در ایران دنبال کرده و به دیدنش میرفتم.
او با اشاره به چرایی انتخاب موتزارت از بین موسیقیدانان کلاسیک و رومانتیک گفت: علاوه بر اینکه نمایشنامهای توسط پیتر شفر از روی زندگی موتزارت نوشته شده و این کار را برای اجرای یک نمایش راحتتر میکرد، باید بگویم موتزارت دراماتیکترین نوع زندگی را در بین آهنگسازان شناخته شده دارد. با اینکه به شخصه باخ را بیشتر از موتزارت دوست دارم اما بههرحال زندگی او یکنواخت بوده و آدمی است که تمام زندگیاش را صرف موسیقی کلیسا کرده اما موتزارت نابغهای است که در ۳۴-۳۵ سالگی هم فوت کرده و این نبوغ و نوع زندگیاش جنبههای نمایشی دارد. فکر کردم زندگی نابغهای که از ۵سالگی در قصر و دربار موزیک مینواخته برای مخاطب جذاب است. فکر میکنم آن شوریدگی، شیدایی و شیطنتی که در کار و زندگی موتزارت میبینیم قابلیتهای به نمایش درآمدن و روی صحنه رفتن را دارد.
مولانیا با اشاره به شباهت زندگی موتزارت با یک هنرمند ایرانی گفت: در این نمایشنامه، هر آنچه موتزارت میبینید و هر بلایی و هر اتفاقی که سرش میآید مانند آن چیزی است که برای هنرمند ایرانی رخ میدهد؛ چه برخوردش با مردم و چه برخورد مسئول و مدیری با یک هنرمند. همه اینها را در این نمایش هم میبینیم.
او ادامه داد: پیش از اجرا با مینو جانمحمدی مترجم و بازنویس نمایشنامه پیتر شفر، مدام در ارتباط بودم و به او گفتم متن باید طوری باشد که هنرمند ایرانی مخاطب این نمایش لحظه به لحظه احساس کند که این داستان زندگی خودش است. اینکه یک جاهایی مردم اوی هنرمند را نمیفهمند، در زندگی شخصیاش دچار مشکل میشود یا جلوی کارش را میگیرند و فکر میکنم نمایش توانسته این شباهت را رقم بزند. بهطوریکه وقتی آقای شهرام ناظری نمایش را دید به من گفت این نمایش دقیقا زندگی یک هنرمند است. مهم نیست این شخصیت موتزارت است، بلکه زندگی هنرمندی است که با چالش، دغدغه، مشکلات، خوشحالیها و شادیها طرف است. یعنی در لحظهای که چیزی آفریده میشد، شاد بود و در لحظهای که نادیده گرفته شده و کسی دیگر به جای او انتخاب میشد، میدیدیم که چقدر میتواند بشکند و ناراحت شود. مابهازای اینها در تمام دنیا هم هست نه فقط در ایران. چون اصولا موسیقی خودش یک زبان است و ما بدون اینکه نیاز به دانستن زبانی داشته باشیم میتوانیم از شنیدن آن لذت ببریم. در این نمایش هم همینطور است و من تلاش کردم زندگی یک هنرمند را نشان دهم و به نظرم این اتفاق افتاده است.
کارگردان نمایش «آمادئوس» با اشاره به نگاه دستگاه حکومت و نهاد قدرت به موسیقیدان و هنرمند گفت: قطعا این باید و نبایدها، فرمایشی کردن هنر و ممیزیهایی که در زندگی موتزارت هم دیده میشود همیشه وجود داشته. چون متاسفانه همیشه افرادی وجود داشتهاند تا کار هنرمند را در چهارچوب از پیش تعیین شدهای قرار دهند اینجا هم این موضوع را میبینیم که دربار چگونه میخواهد موتزارت را به راهی که خودش دوست دارد بکشاند و میخواهد او را همسان دیگر هنرمندان کند.
مولانیا ادامه داد: به خاطر همین به این مساله پرداختم چون فکر میکردم هنرمند ایرانی هم با این مسائل درگیر است. این اتفاقی که میافتد در تمام دنیا هست؛ در تمام دنیا ناظرانی وجود دارند که میخواهند بر کار هنرمند نظارت و نظر داشته باشند و به او بگویند چگونه بیندیش، فکر و اجرا کن. حالا این نظارت و سانسور در بعضی کشورها بیشتر و در بعضی کشورها کمتر است. این مساله در زندگی موتزارت هم وجود دارد. کسانی که شاید شما آنها را نبینید اما نظارت میکنند و میگویند چگونه فکر کند اما او برنمیتابد و کار خودش را میکند و به همین خاطر هم هست که ماندگار میشود. قرار نیست آنطور شود که دیگران میگویند یا همسان دیگران شود.
او با اشاره به جملاتی از این نمایش، خاطرنشان کرد: موتزارت در جایی میگوید «تقصیر من چیه که در یک زمانه اشتباه به دنیا آمدم؟» و در جملهای دیگر در جواب سالیری که از او میپرسد تو چرا آنطوری که مردم میخواهند آهنگ نمیسازی میگوید من جور دیگری نمیتوانم آهنگ بسازم من آنطور که خودم بلدم میتوانم بسازم نه آنجور که دیگران میخواهند. این جمله در متن اصلی نیست اما ما در نمایش آوردیم چون معتقدم یک هنرمند واقعی و خالص با آن در جدل و جنگ است و اینجا هم مثالش را میبینید. معتقدم من در «آمادئوس» زندگی موتزارت را روی صحنه نبردم؛ زندگی یک هنرمند را اجرایی کردم. هنرمندی که میتواند در تمام دنیا وجود داشته باشد و با این مشکلات دست و پنجه نرم کند.
مولانیا در پاسخ به این سوال که آیا قصد داشت از رهگذر این نمایش مخاطب را هم با موسیقی آشنا کند؟ گفت: این چیزی بود که با نویسندهام تصمیم داشتیم انجام دهیم و تاکید داشتم که تماشاگری که اصلا موتزارت را نمیشناسند و چیزی از او نشنیده بعد از این نمایش دستکم ۱۰ قطعه از او شنیده باشد که بفهمد مثلا این آهنگ آشنایی که در یک برنامه تلویزیونی میشنیده متعلق به موتزارت است. میخواستم آگاهی و اطلاعاتی به آنچه که مخاطب میداند افزون کنم. خیلی تلاش کردم این اتفاق مخصوصا در مورد موسیقیهای معروف موتزارت بیفتد و فکر میکنم محقق شده است.
او همچنین درباره اینکه آیا اثر خود را یک «موسیقی-نمایش» میداند یا نه، گفت: راستش من اصلا نمیدانم موسیقی-نمایش یعنی چه؟ نمایش من نه موزیکال است نه موسیقی-نمایش؛ بلکه نمایشی است درباره یک آهنگساز که در جای جای آن آواز، موسیقی و کُر وجود دارد. یکسریها کاری روی صحنه میبرند که کسی در آن آواز میخواند و یکسری کنارش ساز میزنند و اسمش را میگذارند «کنسرت-تئاتر»؛ من این را نمیفهمم. نمایشنامه من همین است و این قطعات در داخل نمایش هست.
کارگردان نمایش «آمادئوس» تصریح کرد: فکر میکنم کسی که موسیقی-نمایش اجرا میکند میخواهد بفروشد و پول کلانی به دست بیاورد که اشکالی هم ندارد دنبال نفع اقتصادی است اما کار من چنین ویژگیای ندارد و من دنبال نفع اقتصادی نیستم. من دنبال چنین کاری نیستم اما به کسانی که چنین کاری میکنند هم احترام میگذارم. اما کار من موسیقی نمایش نیست.
مولانیا یادآور شد: اگر آنهایی که از عبارت موسیقی-نمایش استفاده میکنند منظورشان اپراست؛ باید بگویم اپرا تعریف دیگری دارد. مساله این است که ما ژانر دیگری ابداع میکنیم که در دیگر جاهای دنیا وجود ندارد و من این را درک نمیکنم.
مجید نوروزى، فربد فرهنگ، نسرین درخشانزاده، عارف عباسی، نسیم شجاعی، محمد صادقی، تیفن دلمس، مهرناز فراهانی، دلوین ذبیحی، فاطره اصحابی، مهشاد بهرامینژاد، نسترن خطیبپور، دریا دریایی، شیدا سفیدگری، مریم صبوری و رعنا مورعی بازیگران نمایش «آمادئوس» هستند که براساس متنی از پیتر شفر و به کارگردانی جواد مولانیا از ۱۵ فروردین در تالار حافظ روی صحنه رفته و به مدت یک ماه به اجرای خود ادامه خواهد داد.