برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی حالا به بیست و یکمین سال برگزاری گام گذاشته است. رویدادی که بحق در کنار جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر از معتبرترین جشنواره‌های تئاتری ایران به حساب می‌آید و در تمام سال‌های برگزاری استعدادهای متعددی را به جریان تئاتر ایران معرفی کرده است. اما روند سال‌های اخیر نشان می‌دهد این جشنواره دیگر رونق سابق را ندارد و از جنبه‌هایی سیر نزولی در پیش گرفته است.

 چارسو پرس: اعتماد- احسان صارمی: با توجه به صحبت‌های دبیران ادوار گوناگون جشنواره می‌توان پی برد بخش عمده مساله از فقدان حمایت‌های مادی و معنوی سرچشمه می‌گیرد. چنانچه معاون بخش پژوهشی این رویداد در نشست رسانه‌ای می‌گوید: «به نظر من باید یک‌بار دیگر به جشنواره نگاه کرد. با این فرم که جشنواره تئاتر دانشگاهی درحال برگزاری است، در بهترین شرایط نسخه دست دومی از جشنواره تئاتر فجر است. جشنواره درواقع تبدیل به بولتن بزرگی شده که همه زندگی‌شان را برایش می‌گذارند.» او همچنین در ادامه می‌افزاید: «این جشنواره باید وجوه ممتاز دیگری هم داشته باشد اما با این شرایطی که وزارت علوم در پیش گرفته امکان‌پذیر نیست و جشنواره را به سوی نابودی می‌کشاند. مشکلاتی از قبیل انتخاب دبیر، اختصاص دیر هنگام وجوه مالی و... سال‌هاست جشنواره تئاتر دانشگاهی را با مشکل مواجه کرده؛ وزارت علوم هم تنها سعی کرده سیستم دولتی را در آن پیاده کند


مدتی قبل بخش مناطق جشنواره تئاتر دانشگاهی در شهر بندری بوشهر به کار خود پایان داد تا پس از سه سال یکی از بخش‌های مهم این جشنواره بار دیگر احیا شود؛ بخشی که وظیفه‌اش شناسایی و برجسته‌سازی بخش استانی تئاتر دانشگاهی بود. البته در گذشته اهمیت این بخش به سبب فقدان دانشکده‌ای در سراسر کشور و تمرکز در تهران بود. با این حال حذف ناگهانی بخش مناطق همواره مورد انتقاد برخی از دانشجویان بود. حتی با در نظر گرفتن این نکته که در دوره‌ای دانشجویی از دانشگاه بندرعباس موفق به کسب جوایز بسیاری شود باز هم نمایش‌های استانی هیچگاه توان رقابت با آثار دانشگاه‌های تهرانی را پیدا نمی‌کنند. برهمین اساس جشنواره مناطق فرصت رقابتی منصفانه‌تر برای غیرتهرانی‌ها فراهم می‌کند. بخشی که حضورش در جشنواره به دلیل کاستی‌های مالی در هر دوره با اما و اگر مواجه می‌شود.


اما پرسش اینجا است که مانع برگزار نشدن بخش مناطق چه بود؟ چرا بخش غیرتهرانی جشنواره باید این سال‌ها پشت در بسته شاهد رقابت باشد؟ پاسخ این دو پرسش سرنخ موانع بر سر راه تئاتر دانشگاهی را آشکار می‌کند. مانع نخست را باید در میان واژگانی جست‌وجو کرد که این جشنواره آن را یدک می‌کشد: «دانشگاه». بدون‌شک یکی از مهم‌ترین موانع برای تحقق اهداف جشنواره تئاتر دانشگاهی، خود دانشگاه بوده و هست. نمی‌توان فراموش کرد دانشگاه در سال‌هایی از ارایه حداقل امکانات به جشنواره خودداری کرده است.


در دوره کنونی، دانشگاه آزاد اسلامی که متهم ردیف اول در تکثیر و تکثر رشته‌های هنری است _ به سبب سودآور بودن آنها _ و فراتر از ظرفیت تئاتری کشور اقدام به جذب و آموزش دانشجوی تئاتر می‌کند از همکاری کردن با جشنواره تئاتر دانشگاهی سر باز زده است. توجه داشته باشید در مقابل رفتار دانشگاه آزاد محلی به نام حوزه هنری _ که ماموریتی کاملا متفاوت دارد _ متولی راه‌اندازی و حمایت از برگزاری مجدد بخش مناطق می‌شود. حوزه هنری با در نظر گرفتن یک فصل مشترک _ فعالیت در شهرستان‌ها_ _ حاضر به همکاری با دبیرخانه جشنواره دانشگاهی شده و میزبانی آثار دانشجویی را تقبل کرده است. در مقابل دانشگاه آزاد همواره از سپردن ظرفیت‌های سخت‌افزاری تئاتری خود به جشنواره تئاتر دانشگاهی ممانعت کرده است. اگرچه بیشترین تقاضا برای شرکت در جشنواره نیز از سوی دانشگاه آزاد به دبیرخانه سرریز می‌شود اما دانشگاه آزاد در سالیان اخیر تلاشی هم برای گسترش امکانات تئاتری‌اش به کار نبسته است. همه‌چیز به همان خانه کوچک نمایشی ختم می‌شود که در آن به روی جشنواره قفل است.


مانع دوم، محصول دانشگاه‌هاست: «وزارت علوم و فناوری». اگرچه در نشست‌های خبری جشنواره، دبیران هر دوره از وزارت علوم بابت همکاری‌هایش تشکر می‌کنند؛ اما واقعیت آن است که وزارت علوم به انحای مختلف مانعی برای جشنواره تئاتر دانشگاهی بوده است. برای مثال دبیر کنونی جشنواره اذعان می‌کند بودجه جشنواره نسبت به سال گذشته رشد نخواهد داشت. این گفته به‌آن معناست که جشنواره از لحاظ مالی ضعیف‌تر شده و این مطلب زمانی دردناک‌ می‌شود که در نظر بگیریم بحران ارزی، بخش بین‌الملل را با دشواری‌های مالی به مراتب شدیدتری نسبت به بخش داخلی مواجه خواهد کرد.


از سوی دیگر، وزارت علوم با عدم معرفی به موقع دبیر مانع دیگری می‌آفریند. البته مانع ابتدایی به زمانی بازمی‌گردد که در دولت نهم و دهم، جشنواره تئاتر دانشگاهی از یک فرآیند دانشجومحور به یک قضیه وزارتی بدل شد. وزارت علوم با سلب استقلال از کانون‌های تئاتر دانشگاهی و به تعطیلی کشاندن خانه تئاتر دانشگاهی، خود را در انتخاب دبیر محق دانست و روند دموکراتیک انتخاب دبیر را از کار انداخت. به این ترتیب در انتخاب دبیر جشنواره خبرهایی از لابی‌گری اساتید شنیده می‌شد. در سوی دیگر، دبیران سابق جشنواره همواره از عدم پرداخت به موقع مطالبات گلایه‌مند بوده‌اند.


این مسائل نشان می‌دهد جشنواره با از دست دادن استقلال همیشه حیات خود را در گروی تصمیمات وزارت علوم دیده است و بار دیگر می‌توان تاکید کرد اتفاقات ناگوار در سه دوره اخیر همگی از ناحیه وزارت علوم شکل گرفته است. فراموش نکنیم در دوره امیر مرسلی (دبیر دوره هجدهم)، مجید سرسنگی به عنوان رییس جشنواره نه‌تنها به نشست خبری نیامد بلکه با وجود دو اختتامیه در هیچ یک حضور نیافت. بهنام نوایی (دبیر دوره نوزدهم) نیز تا آخرین روزهای فعالیتش با بدقولی مالی مسوولان مواجه بود. دکتر ایرجی، نماینده وزارت علوم نیز در نشست خبری مهدی گمار (دبیر دوره بیستم) حاضر نشد تا نشان دهد دبیر این رویداد به چه اندازه تنها است؛ با اینکه او منتخب همان وزارتخانه بود.


مانع دیگر در دو مانع مذکور مستتر است: «فقدان مکان‌مندی». آنچه مسلم است تئاتر دانشگاهی فاقد سازوکار مکان‌محور است. پیش‌تر در خیابان نجات‌اللهی ساختمانی به عنوان کانون تئاتر دانشگاهی در اختیار گروه‌های دانشجویی بود که چندی است برچیده شده و اختیارات آن از دست دانشجویان خارج شده است. با آمدن امیرحسین حریری به تالار مولوی، زمزمه‌هایی مبنی بر انتقال دستگاه‌ تئاتر دانشگاهی به مولوی شنیده می‌شد؛ اما این امر هیچگاه رخ نداد. برخی آن را در راستای وابستگی کانون تئاتر دانشگاهی به دانشگاه تهران تعبیر کردند، امری که به واسطه برخی تصمیمات و کنش‌های مجید سرسنگی دور از ذهن به نظر نمی‌رسید. مهم‌تر آنکه، آمدن به دانشگاه تهران باز در گروی وابستگی کامل به وزارت علوم و تصدی‌گری آن در کنترل امور بود. بار دیگر باید گفت جشنواره تئاتر دانشگاهی به واسطه دستورات وزارتی پدید نیامده بود و محصول فعالیت‌های دانشجویی بود.


در چنین شرایطی فقدان محلی برای تمرکز گروه‌های دانشجویی بر امور صنفی، نتیجه‌ای جز پراکندگی فعالیت‌ها، آرشیو اطلاعات و دستاورد ٢١ دوره برگزاری به همراه نداشته است. این پراکندگی باعث می‌شود رفتار صنفی در میان دانشجویان تئاتر کل کشور به سوی عدد صفر میل کند و تمام مشکلات مذکور هیچگاه به گوش جمعیت دانشجویی نرسد.


بنابراین پیشنهاد نخست این است که وزارت علوم مشخصا باید محلی دایمی در اختیار دبیرخانه جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران قرار دهد. گام دوم سپردن امور اساسی همچون انتخاب دبیر برعهده خود دانشجویان به عنوان نیروهای دانشگاهی، متخصص و تحصیلکرده است. دولت و مسوولان اگر در این زمینه به مردم و دانشجویان اعتماد نکنند، پس کجا قرار است شاهد تعامل سازنده بین دو طرف باشیم؟ آیا در خیابان؟! بازگشت به قانون و راه‌اندازی دوباره کانون‌های تئاتر دانشگاه‌ها مهم‌ترین گام در این مسیر تلقی می‌شود و قطعا اعتماد از دست رفته دو طرف را ترمیم می‌کند.


باز کردن در سالن‌ها و پلاتوهای موجود در دانشگاه‌ها (امکانات موجود) به روی جشنواره گام موثر دیگر در نیل به سوی کیفیت به نظر می‌رسد. اما پیش از هرچیز این رویداد نیازمند تدوین و تبیین شیوه‌نامه به روز برگزاری است، به نوعی‌ که امکان ایجاد تغییرات سلیقه‌ای در هر دوره وجود نداشته باشد.


فراموش نکنیم ما تنها نمونه جهان نیستیم که دغدغه برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی دارد. نهادهای سیاستگذار در زمینه فعالیت‌های دانشجویی در سراسر جهان تمام قد از چنین فعالیت‌هایی حمایت می‌کنند ولی ظواهر امر نشان می‌دهد مسوولان وزارت علوم در ایران هیچگاه توجه چندانی به دانش‌آموختگان تئاتری خود ندارند. در حالی که برگزیدگان دیگر رویدادهای دانشجویی مانند جشنواره خوارزمی نشان نخبه دریافت می‌کنند، هنرمندان برگزیده در جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی ایران هیچگاه راهی به باشگاه نخبگان وزارت علوم پیدا نکرده‌اند. آیا همین دلیل اصلی وضعیت کنونی این رویداد نیست؟