پایگاه خبری تئاتر: چندي قبل گزارشي در رسانهها منتشر شد حاكي از اينكه در سايه بيتدبيري مسوولان درست در جوار تماشاخانه ايرانشهر بازارچهاي برپا شده و مزاحمت و عدم تناسب اين بازارچه با فضاي هنري تماشاخانه به حدي بوده كه واكنش محمد رحمانيان، كارگردان تئاتر و نمايشنامهنويس را در پي داشته است.
متاسفانه نخستينبار نيست كه هنرمندان تئاتر و مخاطبان اين هنر با چنين سيماي نامتعارفي مواجه ميشوند. بهگونهاي كه در اين زمينه ميتوان از سالهاي حضور محمود احمدينژاد و محمدباقر قاليباف بر مسند شهرداري تهران به عنوان دوران طلايي چنين رويكردي -تبليغ اشتغالزايي و درآمدزايي- ياد كرد. عابران هر روزه چهارراه وليعصر همچنان خاطره غرفههاي فروش دلوجگر و كباب در جوار تئاتر شهر را از ياد نبردهاند. همزمان اين پرسش پيش ميآيد كه چطور ممكن است سه جريان و رويكرد مديريتي در شهرداري تهران تغيير كند اما رويهاي نادرست ادامه يابد؟ يعني شوراي شهري كه محسن هاشميرفسنجاني بر صندلي رياستش تكيه زده با دورههاي گذشته همان شورا تفاوت ندارد؟ اگر خير، پس لزوم اين تغيير و تحول چيست؟
درست در روز انتشار گزارش برپايي بازارچه جنب تماشاخانه ايرانشهر، رسانهاي ديگر به بازتاب صحبتهاي حجت نظري، نماينده شوراي شهر تهران درباره فضاي بلااستفاده مانده «پرديس تئاتر تهران» پرداخت. اين نخستينبار بود كه رقم دقيق هزينه شده توسط شهرداري تهران براي احداث اين مجموعه چند منظوره اعلام شد. ٢٩٠ ميليارد تومان! بودجهاي كه حتي امروز نيز با وجود افشاي ارقام كيهاني رد و بدل شده در موسسههاي مالي و اعتباري تاملبرانگيز به نظر ميرسد. حال در نظر بگيريد كه اين ٢٩٠ ميليارد يك دهه قبل صرف شده است.
حجت نظري در بازديد خود ميگويد: «بزرگترين مشكل پرديس تئاتر خاوران نه كمبود امكانات و نه سوء مديريت است، بلكه از ابتدا در جانمايي اين پرديس اشتباه صورت گرفت چراكه مشكل جانمايي بد داريم و با اين وجود امكانات لازم براي انتقال مخاطبان به اين تئاتر وجود ندارد و به همين دليل هم هنرمندان و هم مردم از اين مجموعه استقبال كمتري كردند. مجموعههاي اينچنيني عمدتا در مركز شهر هستند و مخاطب نيز بهطور طبيعي كمتر راغب است كه مسافت طولاني براي رسيدن به يك تئاتر صرف كند. اينگونه فعاليتهاي هنري بيشتر بايد در محلاتي باشد كه ميطلبد و عمدتا در مناطق يك، دو، سه، پنج، شش، هفت و مناطق مركزي رغبت به استفاده از تئاتر وجود دارد.» (ايسنا، شنبه ۳۰ تير)
به هر روي درست يا غلط از جيب ملت هزينهاي صورت گرفته و مجموعهاي فرهنگي در منطقه خاوران احداث شده است. هرچند با جانمايي اشتباه، هرچند بدون استراتژي دقيق فرهنگي، هرچند با كجسليقگي در اداره مجموعه و دهها «هرچند» ديگر؛ ولي در اين ميان يك نكته حائز اهميت وجود دارد. برخلاف صحبتهاي نماينده محترم بايد گفت كه علاقه مردم به مواجهه با جريان فرهنگي در مركزشهر مثل چهارراه وليعصر و ميدان انقلاب و غيره ابدا اهميتي ندارد! ساكنان منطقه جنوب شرق يا جنوب غرب تهران بايد از توزيع برابر فضاي فرهنگي بهره ببرند يا خير؟ آيا هميشه مردم بايد در محضر ما! حاضر شوند يا مواقعي نيز ضرورت دارد مسوولان شرايطي فراهم كنند كه فرهنگ در معرض و محضر ولي نعمت باشد؟
اينجا به مطلع يادداشت و جريان تئاتر در زندان بازميگردم. كافي است مديران شهري كمي با دقت بيشتر، جدول پراكندگي و توزيع جرم در مناطق ٢٢گانه پايتخت را مرور كنند. آيا بايد منتظر باشيم تا جوان به سبب ارتكاب جرم دستگير و سپس روانه زندان شود، بعد ما درباره «تئاتر زندان» بنويسيم؟ يا پسنديده است علاج واقعه پيش از وقوع كنيم؟ حضور مردم مناطق شرق تهران در سالن مجهز سينمايي، سالن كنسرت و سالنهاي تئاتري «مركز تئاتر تهران» براي ساعتي هم كه شده خانوادهها و فرزندانشان را از مواجهه با آسيبهاي اجتماعي مصون نگاه ميدارد. چهبسا با برنامهريزي صحيح بتوان شرايط آموزش جوانان با استعداد را فراهم آورد تا در همان مركز به ارايه هنر خود بپردازند و اين تازه نازلترين شكل بهرهبرداري از مجموعهاي فرهنگي- هنري در چنين سطحي است.
بنابراين با رد نظر اين نماينده محترم بايد گفت اتفاقا مشكل امروز بياستفاده ماندن و خاك خوردن «مركز تئاتر تهران» بيدرايتي مديران سازمان فرهنگي هنري شهرداري و مسوولان مرتبط با موضوع است و لاغير.
*(تئاتر و زندان در ايتاليا، ماسيمو مارينو، ترجمه: مينو ميرشاهولد، سايت ايران تئاتر، يكشنبه ۲۷ شهريور۱۳۹۰)