همانطور که در گفتگوی سهیل براتی خواندید ایشان ادعاهایی علیه شما بیان کرده است و مدعی است شما علیرغم دریافت هزینه کلاسها از تدریس خودداری کردید. اگر توضیحاتی در این باره هست بفرمایید.
قریبیان:خودتان میفرمایید مدعی! الحمدالله مدعی برای همه چیز به تازگی زیاد شده. به عنوان مقدمه باید عرض کنم من سه سال، هرسال دو ترم در آموزشگاه ایشان تدریسِ دو مبحث فیلمنامه نویسی و زیباشناختی تصویر می کردم. ایشان در سال سوم تدریس اینجانب، ناگهان به دلایلی که خودشان ادعا داشتند شخصی است، شروع به بد حسابی کردند و عدم تعهدات ایشان به پرداخت مناسب و به موقع حق الزحمه، موجب قطع همکاری شد. قابل توجه است که ایشان پول را روز اول از تمامی شاگردان دریافت می کردند، ولی من بابت ترمهای بهار و تابستان همان سال هنوز طلب کار بودم. در نهایت، با چک های افرادی که به ایشان تعلق نداشت، روبرو میشدم که موجودی نداشتند. برایم جالب بود که روز اولی که همکاری شروع شد، همکاران عزیزی چون میکاییل شهرستانی، حسن معجونی، احسان کرمی، نیلوفر لاری پور، امیرعلی نبویان، هومن سیدی و یاسر خاسب تدریس می کردند که به مرور همگی خود را کنار کشیدند و در انتها فقط من ماندم و خانم تیرانداز و آقای فرزاد موتمن.
نظری: لازم به ذکر است؛ نقض تعهدات ایشان فقط مختص به آقای قریبیان نمیشود. ایشان در مراجع قانونی دارای پرونده هایی با موضوعات مربوط به اختلافات حقوقی ناشی از قراردادهای هنری هستند که در آن ها به موجب آرای قطعی و غیر قطعی محکوم شدهاند. حتی در یک مورد یکی از هنرمندان خوب کشور در حوزه موسیقی و بازیگری هستند که با این آقا همکاری داشتهاند و اجرائیهای هم علیهایشان به نفع این هنرمند صادر شده، این موارد مکتوب و مستند است. دو هنرمند دیگر هم که در صفحات مجازی خود اعلام برائت از این موسسه کردند چون زمانی که تدریس نداشتند، تبلیغشان کار میشد. حتی اینها مکتوب و منتشرشده است،
قریبیان:ایشان مطالب کذبی را در مورد اینجانب در مصاحبه خودشان اعلام کرده اند. که من با مشورت وکیل محترم- جناب آقای دکتر نظری- حق پیگرد قانونی را برای خودم محفوظ میدارم و در وقت لازم پیگیر خواهم شد. اینکه ایشان فرمودند به من 25 میلیون تومان بابت قرارداد اجرایی نمایش تئاتر پرداخت کردن، این مطلب درست نیست. همانطور که شما در متن قرارداد ملاحظه میفرمایید، تاریخ امضای این قرارداد در ماه خرداد 1395 است و زمان تنفیذ قرارداد شهریور 1395 بوده است. طبق ماده 2 قرارداد، از مبلغ این قرارداد؛ 5 میلیون تومان به عنوان پیشپرداخت، بابت ترجمه و دراماتورژی متن دریافت کردم. که رسید و چکش هم موجود است. طبق قرارداد، مبلغ 20 میلیون تومان باقی مانده ، میبایست در زمان اجرای نمایش پرداخت میشد. از آنجایی که این نمایش هرگز به اجرا نرسیده است، چگونه است که ایشان 20 میلیون تومان الباقی را بدون رفتن به اجرا و پیش از انجام کامل تعهد قراردادی طرفین پرداخت کرده اند؟!
ادعاهای سهیل براتی خلاف مفاد قراردادی است که خودش تنظیم کردهاست
نظری: ادعاهای سهیل براتی برخلاف مفاد قراردادی است که خودش تنظیم کردهاست. چگونه است که هنوز قرارداد اجراء نشده لکن ایشان کل مبلغ قرارداد را بدون دریافت رسید و امضا پرداخت کردند، در صورتی که به صراحت در خود قرارداد درج شده است. بیست میلیون تومان می بایست به تاریخ اجرای نمایش پرداخت شود؛ آن هم بیست میلیون که در وجه حامل است و حتی چک خودشان نیست. مبلغی که وصول شده بابت بدهی ایشان بابت دستمزد موکل من در آموزشگاه بابت تدریس در ترمهای قبلی بوده و کاملا این مطلبی که ایشان گفتهاند، بیاساس است. من قرارداد را خدمت شما نشان بدهم، ماده 3 قرارداد نوشته قسط دوم 200میلیون ریال به تاریخ اجرای نمایش، تاریخ اجرای نمایش در مادهی 2، گفته که مدت زمان تمرین تئاتر برابر 2 ماه و زمان اجرا از 95/6/1 الی 95/6/31 زمان وصول چک هم 95/7/15 بوده، این نمایش اصلا اجرا نشده چگونه است که شما گفتی 20 میلیون تومان را زمان اجرای نمایش پرداخت میکنم، نمایش که اجرا نشده پس چگونه 20 میلیون تومان پرداخت کردی؟ بماند که ایشان در گرفتن سالن و عقد قرارداد با سالن مد نظر آقای قریبیان هم کوتاهی کردند.
مشکل از من بود که به خاطر مشکلات شخصی براتی کوتاه آمدم
قریبیان: هرچند شاید کوتاهی از من هم بوده که فکر کردم به دلیل مشکلات شخصی ایشان کمی کوتاه بیایم و 6-7 ماه حقوق نگیرم تا به ایشان فشار نیاید. از آنجا که دریافت دستمزد در آموزشگاه تبدیل به یک چالش مداوم گردیده بود، من دیگر توان کلنجار رفتن باآن را نداشتم ، بنابراین تصمیم به قطع همکاری با موسسه ایشان گرفتم. هرچند پیامکها را دارم که با تمام مشکلات به وجود آمده باز پیشنهاد دادم حاضرم تئاتر را اجرا برویم. یک بار در آذرماه 95 یک بار هم برای اردیبهشت 96 ولی ایشان قدمی بر نداشت. بماند که زمان بندی ایشان برای اعتراض آن هم دو سال پس از واقعه، به نوبه خود جالب است و احتمالا اهداف دیگری در سر دارند. برفرض من بد! آقای معجونی چطور؟ آقای میکائیل شهرستانی چطور؟ آقای احسان کرمی، آقای امیرعلی نبویان، خانم نیلوفر لاریپور، آقای یاسر خاسب، آقای هومن سیدی خانم الهه حصاری همه اینها چطور؟ همهای این دوستان همکاران عزیزی بودند که من وقتی به موسسه این آقا رفتم، حضور داشتند و به مرور با او به مشکل خوردند و از موسسه او بیرون آمدند. من در ابتدا هم نمیدانستم مشکل به خاطر چیست؟! بعد از خروج من؛ فقط آقای موتمن و خانم سیما تیرانداز، حضور داشتند بعد من آمدم بیرون و این 2 نفر ماندند، بعد از یک مدتی آقای منوچهر هادی و آقای علیرضا امینی هم یکی- دو ترم یک در میان آنجا کار کردند. به هر حال؛ سر آن دوستان هم به دلیل فیلمسازی شلوغ است و نمی توانند دائم در آن مکان تدریس کنند.
براتی مدعی بود من پول کلاسها را دریافت و فرار کردم
این آقا به هنرجویان تازه ثبت نام کرده برای ترم جدید ؛ گفته بود شخص من پول کلاسها را پیشاپیش کامل دریافت و فرار کرده ام. خبر نداشت ما با شاگردان جدید قرار گذاشته بودیم تا به طور خصوصی کلاسها را در منزل یکی از شاگردان ادامه می دادیم و تمام ادعاهای واهی ایشان را، شاگردان به من انتقال می دادند.
مشکل آیا از تاخیر در پرداخت حقوق بود؟
قریبیان: شما وقتی به آموزشگاهی میروید و هزینه کلاسی را پرداخت میکنید در واقع خودتان را در مقابل عدم حضور مدرس بیمه میکنید، ممکن است مدرس سر کلاس نیاید ولی شما پول را پرداخت کرده اید، در این صورت چه کسی مسئول است تا پول شمای هنرجو را پس بدهد، شما حق انتخاب دارید، یا با پولی که پرداخت کرده اید با با مدرس دیگری که انتخاب شده ادامه میدهید و یا پول خود را پس میگیرید، آموزشگاه موظف است پول شما را پس بدهد.
به جای حقوق تنها چند چک بیمحل گرفته بودم که به براتی مسترد کردم
قریبیان: بعد از اینکه من به دلیل عدم پرداخت به موقع حقوق خود، که تداوم پیدا کرده بود، از موسسه ایشان کناره گیری کردم، چک های بی محلی را (که حتی اسم ایشان رویش نبود) توسط نماینده ام به ایشان مسترد کردم . هنرجوها از موسسه درخواست کردند تا پولشان را پس بدهد. هفت خوان رستمی شد پول گرفتن این هنرجوهای مشتاق. بدون اغراق اینطور می توانم بگویم که این هنرجویان عزیز از یک تا 6 هفته پیگیر دریافت شهریه ایشان بودند. آنها پول را به موسسه پرداخت کرده بودند اما موسسه از یک طرف با من تسویه نمیکرد؛ و از طرف دیگر من هم بخاطر عدم دریافت حقوقم، نمی توانستم ادامه دهم. اینجا بود که هنرجویان عزیزم که ارتباط نزدیکی با من داشتند، از من خواستند کلاسها را ادامه بدهیم. برای اینکه کلاسها وقفه درش ایجاد نشود بدون دریافت هیچ پولی در ابتدا، خصوصی کلاس را ادامه دادم. از آن 12 نفری که بودند 6 نفر ماندند، من کار تدریس را برای تعهدی که داشتم با آنها در منزل یکی از بچه ها در منطقه قیطریه ادامه دادم. بچه ها خیلی اصرار داشتند که پول من را همان اول بدهند، گفتم شما ابتدا با آموزشگاه تسویه حساب کنید و بعد باهم راجع به مسائل مالی توافق خواهیم کردم. وقتی همه بعد از چند هفته تایید کردند که پولشان را ولو با سختی گرفتند؛ کلاسها به خوبی تا انتها به صورت خصوصی شب عید تکمیل شد. میخواهم به شما بگویم که من نگذاشتم آن کلاس رسما کنسل شود، ایشان اصلا در جریان نبود که خصوصی ادامه می دهیم و من هم اجازه ندادم که حرفها و اتهامات و کذب گویی هایش تاثیری در کار من بگذارد. به عنوان مثال؛ ایشان به هنرجوها گفته بودند ما پول را تمام و کمال به آقای قریبیان داده ایم، ایشان پول ها را خورده اند و در رفتهاند، این آقا ادعا کرده بود که پول را به من پرداخت کرده، در صورتی که 7 ماه به من بدهی داشت. به یک سری از هنرجوها گفته بود نگران نباشید قریبیان رفت، آقای امیرعلی نبویان کلاسها را ادامه میدهند. بعد من آقای نبویان را جایی دیدم و ازش پرسیدم آیا قرار است همچین کاری را انجام دهد، که ایشان گفت یک سال پیش از من؛ با آن آموزشگاه قطع همکاری کرده و در واقعیت هم ایشان کلاسها را ادامه ندادند. لازم به ذکر است که دو سال اول این موسسه و مدیرش خوش حساب بود، سال سوم، اول سال 95، ایشان به دلیل مشکلات شخصی که خودش ادعا میکرد میگفت من مشکلات خانوادگی دارم و... ما هم به هرحال نان و نمک خورده بودیم، رفاقت کرده بودیم، گفتیم فشار نیاوریم، اما فهمیدم که اشتباه میکردم. اصولا کوتاه آمدن ظاهرا دیگر کاری عبثی شده در این زمانه.
سوءاستفاده از نام افراد در جریان تدریس
آیا اساتید دیگر این موسسه هم با سهیل براتی به مشکل برخوردند؟
قریبیان: تا این حد میدانم که اشخاص دیگری مانند جناب آقای میکائیل شهرستانی ( آقای شهرستانی شاید اگر اغراق نکنم بیشتر از سن من سابقه کار دارند)، از این موسسه به طور ناگهانی رفتند. ایشان بعد از خروج از موسسه در آموزشگاه دیگری مشغول به کار شد و هنوزهم به طور ثابت در همان مجموعه فعالند. دوبار هم قرار بود با هم کار کنیم (یک تئاتر و یک سریال) که من این افتخار را نداشتم و همکاری میسر نشدم و یا هومن سیدی عزیز که شنیدم دیگر خودش آموزشگاه تأسیس کرده است. آقای حسن معجونی که گوهری هستند در تئاتر این سرزمین و حتی یک کار تئاتر با این آقا داشتند، کارشان به جدال لفظی در صفحه های مجازی کشید که بسیاری از آن مطلع هستند. بنده خودم سه ترم به عنوان مهمان در دانشگاه سینما تئاتر تدریس می کردم. ولی الان یکسال است که تدریس را کنار گذاشتم چون دیدم در بعضی جاها سوءاستفادههایی میشود. اکنون دوستان معتبری هستند که به من لطف دارند و مرا دعوت می کنند ولی راستش به لطف این موسسه، تدریس را فعلا بوسیده ام و گذاشتم کنار. من هدفم از تدریس برخورد و ارتباط نزدیکی با نسل جوان بود چرا؟ نسل جوان از من سوال میکند، من قرار نیست همه سوالها را بلد باشم ولی مجبورم تحقیق کنم که اگر کسی از من سوال میپرسید بتوانم جواب بدهم. در خیلی از موارد در برابر پرسش هنرجویان میگفتم نمیدانم و باید تحقیق کنم برای همین هست که کلمهی استاد برای شخص من معنی ندارد، چون من هم جواب بعضی سوالها را بلد نیستم، این گونه از ارتباط است که مرا بهروز میکند. در واقع به خودم هم کمک میکنم، بعد که میبینم چه سوءاستفادههایی دارد اتفاق میافتد زده میشوم. کلمه استاد حرمت دارد. هرکسی که استاد نباید لقب بگیرد، استاد سمندریان، استاد بیضایی، استاد مشایخی، استاد انتظامی، استاد خسروخسروشاهی استاد جلال مقامی....اینها استاد هستند که استخوان در این حرفه خرد کرده اند. وگرنه امثال من، در بهترین حالت، سمت مشاور یا راهنما داریم. من خودم برای بده بستان با جوانترها در کلاس حضور پیدا می کردم. هنرجوهای من هم همه گواهی میدهند که استفاده از کلمه استاد قدغن بود. من خودم سر کلاس مطلب یاد می گرفتم. الان لفظ استاد دکان شده است.
مرکز مطالعات سینمایی اعلام کرد موسسه براتی از آن نهاد مجوزی دریافت نکردهاست
قریبیان : به دلیل اختلافات موجود برای طرح شکایت از این موسسه و مدیرش وقتی رفتم مرکز مطالعات سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفتند شما چرا در دام این موسسه افتاده اید؟ گفتم چطور مگر، گفتند آنجا چرا؟ گفتم مگر مشکل کجاست؟ گفتند آنجا اصلا از وزارت ارشاد و مرکز مطالعات سینمایی مجوز ندارد. یک بار ظاهرا سال 91هم پلمپ شده بود. به من گفتند این آقا اصلا شرایط اخذ پروانهی یک موسسه سینمایی آموزشی را ندارد، من حتی پیش آقای امین تارخ رفتم که راهنمایی ام کنند، گفتم من نمیدانم چکار باید بکنم، او گفت ما هم عاصی شدیم، نمیدانیم چکار کنیم، چون ایشان مجوزی از ارشاد نگرفته، تحت نظارت ارشاد هم نیست. دوستان شفاهی زنگ میزنند و شکایت میکنند هیچ کس بلند نمیشود بیاید، شما اولین نفر هستی که آمدی، همه فقط تلفن میزنند ما با تلفن که نمیتوانیم پیگیری کنیم. شما وقتی فیلمی بازی می کنی، هیچوقت نمی گویی پروانه ساختت را ببینم. با وجود افراد دیگر می گویی حتما مجوز دارند که کار می کنند. اما اینجا اینگونه نبود. ظاهرا ایشان از یک بندی یا تبصره ای در قانون شهرداری منطقه استفاده کرده و مجوز خانه فرهنگ گرفته وگرنه زیر نظر وزارت ارشاد یا مرکز مطالعات سینمایی نیست. خود جناب تارخ به من فرمودند اسم "خانه" بار حقوقی سنگینی دارد و ما 6 سال دوندگی کردیم تا بتوانیم نام خانه سینما را خانه سینما بگذاریم.
براتی میگفت «پول تو بازیگریه»
قریبیان :مدیر این موسسه خیلی اصرار داشت که من به جای فیلمنامه نویسی بازیگری درس بدهم، میگفت «پول تو بازیگریه. فیلمنامه بیخودی کلاس رو اشغال می کنه و صرف مالی نداره»، گفتم پول ارزشی برایم ندارد. باید کارگاهی دید مشکل فونداسیون فیلمهای ایرانی که فیلمنامه هایش هستند چیست؟ و فیلمهای ما از چه چیزی رنج میبرد؟ از فیلمنامه. گفتم هنرجو ها قبل از هرچیز مخاطب سینما و فیلم هستند و میشود درک درستی از دیدگاهشان گرفت ولی ایشان فقط میگفت پول در بازیگریست، راست هم میگفت، شما 40،50 نفر متقاضی بازیگری داری، ما به زور 20 نفر متقاضی فیلمنامه داریم، به هنرجویان فیلمنامه هم همیشه میگفتم، اگر میخواهید قوه تخیلتان را تقویت کنید، برید قصهنویسی. کلاس فیلمنامه فرمولی است و حساب دو-دو تا چهارتاست.
نظری: بحث اصلی ما سوءاستفادههایی است که بعضی از افراد که متعلق به این حرفه نیستند می آیند و با نام و شهرت دیگران بازی میکنند تا یا معروف بشوند و یا جیبشان را پر کنند و بروند. ما واقعا آنقدر سریال و تئاتر و فیلم در ایران میسازیم که آنقدر آموزشگاه بازیگری داشته باشیم؟
قصهی خوب و بد وجود ندارد، تعریف کردن خوب و بد وجود دارد
قریبیان: واقعا چند تا آموزشگاه معتبر در تهران متمرکز شدهاند، آیا ماخروجیهای درستی داریم؟ دیروز مصاحبهای خواندم از استاد جلال مقامی که عزیز دل من هستند، در مورد دوبله صحبت کرده بودند. از ایشان پرسیده بودند که این آموزشگاههای دوبلوری چگونه است، ایشان هم گفته بود، دوبله را باید در اتاق دوبلوری یاد بگیرید همانطور که ما یاد گرفتیم. در کلاس که کسی یاد نمیگیرد، من همیشه به بچهها سرکلاس میگفتم، فکر نکنید تو 10-20 جلسه شما فیلم نامهنویس میشوید، نه، در 30 جلسه هم نمیشوید، حالا یا استعداد دارید یا ندارید، فیلمنامهنویسی یک جدول ضرب است، من فقط میتوانم جدول ضرب را یادتان بدهم و همیشه هم گفته ام، قصهی خوب و بد وجود ندارد، تعریف کردن خوب و بد وجود دارد. شما میتوانید تایتانیک بسازید، یا رومئو و ژولیت. میتوانید فیلم ایرانی عشقی دختر-پسری بسازید، ولی فرمول همین است، ما با نیت خیر آموزش میدهیم، من در عمرم جایی غیر از دانشکده سینما-تئاتر و همین آموزشگاه تدریس نکردم و حتی موقعی که همزمان پیشنهاد داشتم، اعتقاد داشتم که آدم یک جا کار میکند، چون تمرکز اینکه چند جا کار کنم را ندارم، بعد وقتی این اتفاقات میافتد دلسرد میشوید.
سهیل براتی به نام من از یک هنرجو پول گرفته بود تا در فیلمی بازی کند
قریبیان: ما یک تئاتر کار میکردیم که یک جوانی با دست گل آمد از هنرجویان بازیگری یکی از اساتید همان آموزشگاه بود، پسر بسیار خوب، از شهرستان آمده بود با هزار امید و آرزو و یک دسته گل بزرگ هم خریده بود و گفت کی فیلمتان را میسازید؟ گفتم کدام فیلم؟ گفت فیلمی که من بابتش پول دادم، گفتم به کی پول دادی؟ گفت به سهیل براتی، رنگ از رخسار من پرید، گفتم شما استاد دارید، چرا با استادت مشورت نکردی، ایشان یک مبلغی پرداخت کرده بود و در ازای آن به ایشان وعده داده شده بود تا در فیلم! بازی کند. خلاصه که پرونده هنوز در دادگاه در جریان است که به همین علت تا رای رسمی دادگاه بیشتر مسئله را نمی شکافم. من یک فیلم بازی کنم پول بیشتری میگیرم، نیازی به 5 میلیون پول تدریس ندارم.
چرا ایشان اصرار دارد بیشتر کلاس بازیگری برگزار کند؟ خیلی ساده است. فرض کنیم به طور میانگین 50 تا هنرجوی بازیگری داریم که 3 میلیون تومان پول میدهند برای هر ترم، یعنی 150 میلیون تومان ترمی. خب حالا در فیلمنامه نویسی شما 15 نفر دارید که 700 هزار تومان می پردازند برای هر ترم. خوب میشود 10 میلیون 500 هزار تومن. معلوم است کلاس فیلمنامه نویسی صرف نمی کند. میرویم ارشاد اعتراض کنیم، ارشاد دستش بسته است میگوید من مجوز ندادم که بخواهم حالا لغوش کنم.
چیزی که من در مورد توافق شما برای تئاتر متوجه نمیشوم این است که سهیل براتی با شما قرار داد تئاتر بسته بود ولی برای شکایت به خانه سینما رفته بود؟
قریبیان: این پولی که پرداخت شد بابت تدریس بوده، اصلا چک هم چک خودشان نبود و چک بنده خدایی بوده که به صورت حامل صادر شده. مثلا من و شما عضو خانه سینما هستیم، من و شما به مشکل برمیخوریم، کدخدامنشانه خانهی سینما مشکل ما را حل خواهد کرد، ایشان اصلا عضو خانهی سینما نیستند، درخانه تئاتر هم تا آخرین لحظه ای که من اطلاع دارم عضو نیستند، مگر میشود شما با من قرارداد تئاتر داشته باشی بعد بروی بابتش خانه سینما شکایت کنید؟ اصلاً شورای داوری خانه سینما خودش بهتر میداند که صلاحیت رسیدگی به موضوع و حوزه تئاتر را ندارد. اصلا تئاتر و سینما دو مقوله جداهستند که همه آنرا میدانند. چطور به خانه تئاتر شکایت نکرده ؟ من در 5-6 کار تئاتری حضور داشته ام. دوستان تئاتری لطف داشته و مرا دعوت کرده و در کنار خودشان پذیرفته اند. چطور به خانه تئاتر شکایت نکرده اند، شاید آنجا هم مشکلاتی دارند که رویشان نشده بروند!
مشکلات از جایی شروع میشود که هنرمندان از خدمات وکیل و مشاور استفاده نمیکنند
نظری:نکته حائز اهمیت این است که فعالین حوزه فرهنگ و هنر در زمان انعقاد قراردادهایشان خیلی از خدمات وکیل و مشاور حقوقی استفاده نمیکنند، این میتواند باعث جلوگیری از اختلافات و مشکلات بعدی شود. این خود رسانه هم در این موضوع دخیل است که باعث میشود مردم ازخدمات مشاوره کمتر استفاده کنند، شما اکثرا فیلمها را که ببینید واقعا شخصیت وکلا و مشاور حقوقی را منفی نشان میدهند و نادرست، این بعدا خودش مشکلاتی به مشکلات جامعه اضافه میکند به این دلیل که ذهنیتی که از وکلا بین مردم شکل میگیرد ذهنیت منفی است و باعث میشود که به وکیل مراجعه نکنند و خودشان شخصا مراجعه بکنند برای حل مشکلاتشان علاوه بر اینکه کار قوه قضایی را مشکلتر میکند، شما فرض بفرمایید قاضی به جای اینکه با یک فرد متخصص که یک وکیل است روبرو شود، باید با یک فرد غیرمتخصص روبرو شود. زحمت قاضی بیشتر میشود، هزینه ایجاد میکند برای نظام قضایی و برای خود مردم این مشکلات جمع میشود، بعدا آثار اجتماعی سوئی خواهد داشت، کمکم مشکلات مالی حاکم بر جامعه، طبعا آثار اجتماعی زیادی خواهد داشت، اینکه واقعا شخصیتی که از وکلا و مشاورین حقوقی در حوزه رسانه به خصوص فیلمها در واقع نمایش داده میشود نادرست است، عموم وکلا اینچنین نکته حائز اهمیت این است که فعالین حوزه فرهنگ و هنر در زمان انعقاد قراردادهایشان خیلی از خدمات وکلا و مشاورین حقوقی استفاده نمیکنند، در حالی که استفاده از خدمات وکیل در هنگام تنظیم قراردادهای هنری میتواند باعث جلوگیری از اختلافات و مشکلات بعدی شود. خود رسانه ها هم در این موضوع مقصرند و باعث میشوند مردم از خدمات وکلا کمتر استفاده کنند. این موضوع علاوه بر ایجاد زحمت بیشتر برای قضات، سبب بوجود آمدن معضلات غیر قابل حلی برای مردم می شود که مسلماً آثار اجتماعی سوئی به همراه خواهد داشت به عنوان مثال می تواند موجب سرخوردگی و بی اعتمادی جامعه به نظام حقوقی شود و نیز به عدم استفاده از خدمات وکیل در زمان تنظیم قراردادها و متعاقب آن ایرادات وارد بر آن قراردادها بار مالی سنگینی بر دوش جامعه وارد می شود. علاوه بر آن اکثر فیلمنامه ها و آثار سینمایی و تلویزیونی از نقایص و ایرادات قانونی و حقوقی رنج می برند. به عنوان نمونه در یک سریال تلویزیونی تحقیقات مقدماتی در دادسرا با حضور خبرنگاران و به صورت علنی نمایش داده شد، حال آن که بر طبق قانون آیین دادرسی کیفری تحقیات مقدماتی در دادسرا به صورت غیر علنی و محرمانه صورت می گیرد.
پدرم، فرامرز قریبیان معتقد است عشقش به او خیانت کردهاست
بخشی از صحبتهای سهیل براتی با شما به گفتگو با پدرتان باز میگردد. ایشان مدعی است با فرامرز قریبیان هم تماس برقرار کرده تا برای حل اختلاف با شما پادرمیانی کند.
قریبیان : من با نسل قدیمی سینما بزرگ شدم و از کودکی مناسبات و رفتارهای بین آنها را دیدهام. خیلی علاقه به همکاری با قدیمیهای سینما داشتم و دارم. کار آنها حرمت داشت و حاشیه نداشت. پدر من سینما را کنار گذاشته چون عاشق سینما بود و الان معتقد است عشقش به او خیانت کرده است. پیشنهادات زیادی هم هنوز برای حضور در فیلم و سریال دارد. این آقا، سخنان کذبی را از جانب پدر من بیان کرده که علیه او بابت این اقدام هم خود آقای قریبیان پدر توسط وکالتی که به وکیل داده شکایت خواهد کرد. چرا که من و پدرم یک قراری داریم که وقتی ایشان در ایران هستند چند روز در هفته یکدیگر را میبینیم و هر روز تلفنی با هم صحبت میکنیم. او در یک فضای دور از تهران و با آرامش زندگی میکند تا سلامت روح و روانش را حفظ کند. چرا باید امثال این افراد که گنجینه سینما هستند خود را دور کنند. وقتی هم سعی دارند آرامش داشته باشند امثال این فرد مزاحم، خلل ایجاد می کند. فرامرز قریبیان به احدی اجازه نمیدهد که با اسمش بازی کنند. این آقا که جای خود دارد.
(همان زمان فرامرز قریبیان تماس میگیرد و سام صدای او را برای مصاحبه پخش میکند.)
فرامرز قریبیان: من نه این آقا را میشناسم، نه با او صحبت کرده ام و حتی اسمش را هم تا به حال نشنیده بودم. من تا حد امکان جواب تلفن افراد ناشناس را نمیدهم. خیلی ها ممکن است با من بخواهند تماس بگیرند و به هر عنوانی بخواهند صحبت کنند. من سخنان این آقا را را تکذیب میکنم و دلایل اینگونه صحبت کردن از جانب او را نمیفهمم. اینگونه افراد بیشتر قصد شهرتطلبی دارند و با استفاده از نام دیگران میخواهند نامی پیدا کنند. اما این راهش نیست. ورود آدمهای نامناسب به سینما محیط آن را آلوده کردهاست. آدمها برای شهرت مرتکب هرگونه بیاحترامی و حرمت شکنی میشوند این آقا از جانب من بیخود کرده نقل قول کرده راجع به پسرم و بهتر است اسم من و پسرم را برای مطرح شدن خود به میان نکشد و به جایش برود مجوزهای لازم را از وزارت ارشاد بگیرد که به مشکل بر نخورد. شاید هم بد نباشد به پزشک مراجعه کند. ارتباط من و پسرم دیگر تنها یک ارتباط پدر و پسری نیست و فراتر از این حرفهاست. امثال همین افراد انگیزه مرا قوی تر می کنند که از سینما دور بمانم.
(تماس تلفنی قطع میشود)
قریبیان: میبینید که این آقا حتی آدم ساکت و آرامی چون استاد فرامرز قریبیان بزرگ را به خاطر ادعاهای کذب مجبور به واکنش می کنند. این است که موجب هتک حرمت و بی احترامی میشود. از هنرجویان عزیز می خواهم هرکجا که برای ثبت نام میروند به هوای اسم مدرسین نروند و بدانند که باید آموزشگاه مجوز رسمی از مرکز مطالعات سینمایی وزارت ارشاد داشته باشد و آنرا قاب شده مانند جواز کسب به دیوارش زده باشد. بدون دیدن مجوز گول وعده های واهی را نخورید.