تئاتر هنر جادویی و همگانی است. از پنج قرن قبل از میلاد مسیح تاکنون درباره‌ی اثرات و کارکردهای شگرف تئاتر در جوامع انسانی سخنان بسیار گفته شده است. تئاترکراسی در یونان باستان به قدرت اجتماعی و سیاسی برابر مردم و اقلیت‌ها و حکمروایی آنان در گردهم‌آیی‌های تئاتری اطلاق می‌شد. هنگام انقلاب مشروطه ایران و در زمانی که تعداد بسیار کمی از شهرنشینان ایرانی باسواد بودند، تئاتر به ایران آمد و ابزار کارآمدی برای اندیشه‌های رهایی‌بخش در فرهنگ شفاهی شد. هنرهای نمایشی در خدمت آرمان‌های آزادی‌خواهی درآمد و به نشر آگاهی در میان توده‌های مردم در عصر مشروطه پرداخت.(۱)

پایگاه خبری تئاتر: برتولت برشت و آنتونن آرتو در قرن بیستم، هر یک با ایده‌ها و شیوه‌های متفاوت و متضاد مختص به خود (در یک شیوه باید به تماشاگر امکان فاصله گرفتن داد و برای دیگری تماشاگر باید از هرگونه فاصله اجتناب کند) بر ساحت تئاتر و اثربخشی آن بر زیست اجتماعی و روحی انسان تاکید گذاشته‌اند. برشت معتقد بود، تئاتر نوعی گردهمایی است که در آن مردم عادی از وضعیت خود آگاه می‌شوند و درباره علائق و منافع‌شان با هم بحث می‌کنند. آنتونن آرتو، باور داشت که تئاتر همان آئین تزکیه‌کننده است که در آن یک اجتماع انرژی‌های از دست داده‌ی خود را از آن خود می‌کند.(۲) آرتو، از طرفی هدف تئاتر بی‌رحمی را آرزوهای بیان‌ نشده توده مردم می‌انگاشت.(۳) از ویژگی‌ها و کارکردهای اجتماعی، سیاسی، فلسفی و ... تئاتر گریزی نیست و از همین رو در بسیاری از تلقی‌های اندیشه‌ورزانه به تاثیرات چندجانبه و دگرگون‌کننده تئاتر، این نهاد فرهنگی اجتماعی، یک ضرورت قلمداد شده است. بدون تماشاگران نیز تئاتری وجود نخواهد داشت. در انگاره‌های نوین نسبت به مقوله تماشاگران فعال و مشارکت آنان در تکمیل و تکوین هدف غائی تئاتر، تاکید بسیار شده است. ژاک رانسیر، فیلسوف معاصر فرانسوی معتقد است تئاتر همچون شکلی از قانون اساسی زیبایی‌شناختی اجتماع ظاهر می‌شود. تئاتر انقلابی است که صورت‌های حسی تجربه بشری را تغییر می‌دهد. (۲) پیوندی بین تئاتر و سیاست اجتماع وجود دارد. هنر تئاتر در تغییر صحنه‌ی جامعه برای حضور اقلیت‌های اجتماعی و پیوند استوار آن با نهادهای خودجوش دموکراتیک نقش بزرگی داشته است.(۱) خصوصی‌سازی و کارکرد-زدایی از نهاد تئاتر تجارتی شدن تئاتر به طور سیستماتیک ویژگی آگاهی‌بخشی و هشداردهندگی‌اش را ناکارآمد می‌کند. با خصوصی‌شدن تئاتر، بعضا مناسبات سمی بازاری، بخشی از جریانات جدی تئاتری در کشور را نیز آلوده کرده و کارکردهای تاریخی، اجتماعی، انقلابی و... آن را به شکل دیگری ناکارآمد می‌سازد. در چنین شرایطی اهداف و انگیزه‌های کنش‌گران هنر نمایش نسبت به کارکردهای نهاد تئاتر در ابهام و موقعیت بی‌ثباتی قرار می‌گیرد. آیا در وضعیت مبهم، آشفته و آلوده، برای فعالین عرصه نمایش و مخاطبان آنان، تئاتر همچنان یک ضرورت تلقی می‌شود؟ آیا جمعیت مخاطبان یا بخشی از آنها بر تثبیت و یا تقویت وضعیت موجود نقش تعیین‌کننده‌ای ندارند؟ با پرشتاب شدن جریان خصوصی‌سازی اجباری دولتی تئاتر در کشور از ابتدای دهه نود خورشیدی، تعداد تماشاخانه‌ها و سالن‌های خصوصی رشد بسیاری داشته است. آمار و گزارش‌های رسمی عمدتا از رونق و توسعه تئاتر کشور حکایت می‌کند. افزایش تعداد تماشاخانه‌ها و به تبع آن فزونی تعداد نمایش‌های روی صحنه در هر شب (بدون توجه به کیفیت اجرایی یا تعداد حضور تماشاگران در هر اجرا)، همواره به عنوان شاخص‌های شکوفایی و رونق تئاتر در تبلیغات رسمی بوده است. حال آنکه بسیاری از هنرمندان و تماشاگران پیگیر تئاتر معتقدند افزایش کمی آماری لزوما به ارتقاء سطح کیفی، زیبایی‌شناسی و فکری تئاتر ایران نیانجامیده است. تئاتر به عنوان نهادی فکور، رهایی‌بخش، عمل‌گرا و تغییردهنده در حال احتضار است. ابتذال و میانمایگی واگیرداری در میانه بحران‌ها و سختی‌های شرایط اجتماعی به بدنه تئاتر حقنه می‌شود و بازار تعدادی از تماشاخانه‌ها گرم است. * بر اساس اظهارات رییس شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی، سیستم پژوهشی هنرهای نمایشی برآورد آماری از تعداد تماشاگرانی که به واسطه افزایش تماشاخانه‌ها در سال‌های اخیر رشد یافته ندارد. (۴) در واقع فقدان سیستم پژوهشی و آماری مدون و روزآمد، بررسی‌های مختلف را در مورد وضعیت تئاتر معاصر با مشکلات بسیاری مواجه کرده است. در هر حال آنچه از شواهد بر می‌آید حاکی از کشش‌پذیر بودن بازار تماشاخانه‌های خصوصی است بدین معنی که مشتریان (تماشاگران و اهالی نمایش) به طور بالقوه میل به حضور و فعالیت در این سالن‌ها (اکثر غیراستاندارد و نامناسب برای تماشای تئاتر) دارند. تمایل و تقاضا برای سرمایه‌گذاری تاسیس تماشاخانه‌های خصوصی آن هم با هزینه‌های چندصد میلیون تومانی (مربوط به سال ۱۳۹۶) برای تجهیز فنی و رفاهی و.. وجود داشته است. این امر حاکی از احتمال زیاد سودآوری بالا در این بخش است. در مواردی تماشاخانه‌هایی مانند پالیز و شهرزاد بر خلاف بسیاری از سالن‌های خصوصی دیگر، تغییر کاربری نشده و ساختمان آنها به منظور اجرای تئاتر ساخته شدند.(۴) در چنین شرایطی است که بودجه‌های کلان در این عرصه وارد شده‌. شاهین چگینی، رییس هیات مدیره انجمن صنفی تماشاخانه‌داران، ورود سرمایه‌های رقابت‌ناپذیر با منبع نامشخص را تهدید جدی برای تماشاخانه‌های کوچک با بودجه‌های محدود اعلام کرد. تزریق منابع مالی نامشخص بدون کنترل، شائبه پول‌شویی را در تئاتر خصوصی ایجاد کرده است.(۵) بدین ترتیب با سوداگری و فساد اقتصادی در عرصه فرهنگی و تئاتر نیز مواجه هستیم. مناسبات و سازوکارهای عمدتا ناسالم بازار نئولیبرالیستی، تعیین‌کننده بقاء و ادامه‌ی بخش معناداری از فعالیت‌های تئاتری شده‌اند. در چنین شرایطی سالن‌های تئاتر اعم از خصوصی و دولتی سیاست فرهنگی روشنی ندارند و فاقد هویت هستند. اولویت‌ها و ضوابط در سیستم تئاتر-کالایی‌شده، در چگونگی فروش بالاتر بلیت و سودآوری اقتصادی تعیین می‌شود. سیستم تسهیم درصد میزان فروش برای سالن‌داران و یا اجبار به کارگیری بازیگر برند-ستاره، در نظر گرفتن پسند عام مخاطبان و… همه و همه هجوم ویرانگرانه‌ اقتصادی است بر ساحت اندیشه‌گر و دگرگون‌کننده تئاتر.. سانسور اقتصادی دست‌آورد نهایی تئاتر خصوصی است که به مراتب سفت و سخت‌تر از انواع دیگر ممیزی عمل می‌کند و منجر به اختگی و بی‌اثری تئاتر می‌شود. مخاطب به مثابه پول مخاطب اصلی امروز تئاتر، پول است. مخاطب در شکل پول دیده می‌شود. تئوری برشت و آرتو در رابطه با تماشاگر تبدیل به منطق تولید و مصرف در بازار شده است.(۶) جایگاه تئاتر و مخاطبان آن در چنین شرایطی چگونه تبیین می‌شود؟ این مخاطبان ظاهرا رو به گسترش در تئاتر خصوصی‌شده از چه جایگاه فکری، طبقاتی، قومی و… برخوردار هستند؟ آیا آنها نیروهای پیگیر و کنش‌گر و البته مستدام تئاتر باقی خواهند ماند؟ چه تعدادی از مخاطبان جذب شده، در این سال‌ها به تماشاگران دائمی تئاتر بدل شده‌اند؟ سیستم پژوهش‌های نمایشی اداره کل هنرهای نمایشی فاقد چنین آمارها و بررسی‌هایی است.(۴) بنابراین پاسخ به این پرسش‌ها به طور دقیق و مستدل میسر نیست. تئاتر یک هنر ماندگار ناقد اجتماعی است یک پدیده صنعتی تجاری نیست. تئاتر رخدادی کاملا فرهنگی و اجتماعی تلقی می‌شود.(۷) شیوع رویکرد تجارتی در تئاتر با سیاست‌های اقتصادی کلان دولت در خصوصی‌سازی، به تئاتر ایران تحمیل شده است و این نهاد مهم فرهنگی را نسبت به هر زمان دیگر آسیب‌پذیرتر و بی‌اثر نموده است. بخشی از جریان جدی تئاتر همانند تئاتر آزاد و گلریزی در شکل سرگرمی صرف که گه‌گاه بنابر صلاحدید تهیه‌کننده، تکه‌پراکنی‌های سیاسی و انتقادی هم در آن گنجانده می‌شود، فروکاسته شده است. تئاتر تبدیل به یک برنامه تفریحی شده که افراد به عنوان دستمایه‌ای برای پرکردن اوقات فراغت یا تفریحات دسته جمعی از آن استفاده می‌کنند.(۸) واضح است که گرانی بلیط تئاتر باعث شده بسیاری از طبقات اجتماعی از جمله کارمندان، کارگران، دانشجویان و ... با توجه به اولویت‌های معیشتی و اقتصادی تئاتر نبینند. برخی از هنرمندان تئاتر معتقدند یک‌سری تماشاگرانی هستند که از آغاز دهه نود پس از تغییر و تحولات اجتماعی پیگیر تئاتر شدند. به عبارتی تئاتر دیدن مد شد. در حال حاضر طبقه تازه به دوران رسیده‌ای بخشی از مخاطبان تئاتر شده‌اند.(۹) به عرصه آمدن مشتریان متغیر اما دائمی سلبریتی‌پسند نمایش‌های تجاری در تماشاخانه‌هایی با منابع مالی مبهم یا شفاف، نشان‌دهنده رونق و ارتقاء سطح تئاتر ایران نیست. رضایی راد، کارگردان مهم تئاتر ایران معتقد است تماشاگر امروز ایران توده‌ای هستند که دارند به وسیله‌ی تبلیغات اینستاگرامی و فضای مجازی تخدیر می‌شود. قربانیان بمبارانی که از طریق تبلیغات دروغین و به هر شکلی برای حضور در سالن‌ها اغوا می‌شوند.(۶) شبه‌تماشاگر – شبه‌تئاتر بخش عمده‌ای از افزایش تعداد مخاطبان در تئاتر متعلق به تماشاگران کاذب یا شبه‌تماشاگران است. تماشاگران کاذب به مخاطبانی اطلاق می‌شود که به واسطه یک چهره مشهور سینمایی، ورزشی و... و در طی جریان تبلیغی (گاهی) فریبکار به تماشای یک تئاتر( شبه-تئاتر ) می‌روند. تماشاگرانی که بدون هدف وارد سالن تئاتر می‌شوند. سالن‌ها پر از جمعیت و صندلی‌ها اشغال می‌شوند اما پشت این حضور معمولا اندیشه‌ای وجود ندارد.(۸) واقعیت تئاتر خصوصی‌شده و تجارت‌زده نیازمند به اغوای این گروه از مخاطبان است. آنها مشتریان سودآور کالاهای سرگرم‌کننده‌شان هستند و در کسوت پشتیبانان فرهنگی جا زده می‌شوند. در یک دهه قبل معیار بسیاری برای انتخاب تماشای یک تئاتر، شاید کارگردان نمایش بود اما بعضی تماشاگران امروز بیشتر برای دیدن چهره‌ها و بازیگران سینمایی یا تلویزیونی به تئاتر می‌روند.(۱۰) به نوعی مناسبات سرمایه باعث شده، برخی از مخاطبان جدید تئاتر (به عنوان مشتریان اصلی هدف) سلایق عمدتا بازاری و سخیفی بر بدنه تئاتر تحمیل کنند. در چنین شرایطی رابطه مستقیم هنرمند و مخاطب به نوعی بردگی فکری بدل شده است. مانند رابطه پوتزو و لاکی (شخصیت‌های نمایش‌نامه در انتظارگودو ).. لاکی، هنرمند زیر یوغ سلیقه و خواست مخاطبان است و پوتزو آن تماشاگر کوری است که دارد راهنما می‌شود.(۶) تخصیص بودجه مناسب به تئاتر و هنرمندانش بدون دخالت‌های نظارتی-حاکمیتی در تولید و خلق یک اثر، یکی از راه حل‌های نجات‌بخش گسست تئاتر متفکر از زنجیرهای بندگی بازار و میانمایگی است. تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار شاکله اصلی تئاتر خصوصی است و بعضی از آنها نسبتی با هنر و فرهنگ ندارند. تهیه‌کننده نام مستعاری برای توده بی‌شکل مخاطبان است. در تئاتر امروز ایران این تهیه‌کننده است که تعیین می‌کند یک تئاتر باید با کدام عوامل و شکل اجرا شود تا از طریق تامین نیاز مخاطب بار خودش را ببندد.(۶) آیا چنین تئاتری رهایی‌بخش و آگاهی‌دهنده است؟ تئاتر تاجر، رهایی نمی‌بخشد. شبه‌تئاترها، واجد ویژگی‌های انقلابی نیستند. آنها به هیچ ساختاری دست‌درازی نمی‌کنند بلکه در تثبیت و ثبات آنها می‌کوشند. به باور آرتو (۳)، تئاتر حفاظت از قلمرو روح و خودآگاهی انسان است. شبه‌تئاتر، راهزن روح و خودآگاهی مخاطبانش است. شبه تئاتر نقاب‌ها را بر نمی‌افکند و دروغ‌ها را بر ملا نمی‌کند چرا که این گونه از نمایش یک دروغ بزرگ به خود و مخاطبانش است. روزنه‌های امیدبخش مقاومت در عین حال همچنان هنرمندانی هستند که در برابر شرایط سخت و بحرانی، با هژمونی فرهنگی مسلط مقاومت می‌کنند و تلاش دارند، با وجود تمام مشکلات اقتصادی، معیشتی و فرهنگی شکلی از آگاهی یا احساس قوی یا انرژی برای کنش یا عمل در تئاتر تولید کنند. هنرمندانی که کنش اساسی تئاتر را غنی کردن فهم و ادراک‌‌مان از زندگی می‌دانند. تئاتر را نه ابزار کسب سود، که وسیله‌ای برای شناخت کامل‌تر انسان و هم‌زمان دست‌آویز رهایی او قرار می‌دهند. و البته تماشاگران راستین بسیاری هستند که در انتظار اکسیر رهایی‌بخش تئاتر به کنش و تعقل اجتماعی آن ره ‌سپرده‌اند. حتی اگر تماشاخانه‌ها توسط شبه‌تئاترها و شبه‌تماشاگران اشغال شده باشند و حریق سوزان‌شان شاخساران سبز درخت کهن تئاتر تفکر را بسوزاند، سبزی اندیشه رهایی و کنش‌گری، به زودی روی شاخه‌های نو‌رسیده‌اش جوانه خواهد زد، چرا که ریشه‌های عمیق تاریخی در زیست و خرد انسانی دارد.    

منابع:
۱- کامران سپهران، تئاترکراسی در عصر مشروطه(۱۳۰۴-۱۲۸۵)، نشر نیلوفر۱۳۸۸
۲- تماشاگر رهایی‌یافته، ژاک رانسیر، مترجمان صالح نجفی، مهدی امیرخانلو
۳- جلال ستاری، آنتونن آرتو؛ شاعر دیده‌ور صحنه تئاتر، انتشارات مرکز هنرهای نمایشی 
۴- تماشاخانه‌های خصوصی؛ آری یا نه/ تماشاگر کاذب هم از راه رسید، مهرنیوز تیرماه۱۳۹۶
۵- خطر ورشکستگی در کمین سالن‌های خصوصی تئاتر، خبرگزاری دانشگاه آزاد/آنا خردادماه ۱۳۹۶
۶- پول، منطق بازار و دیگر شیاطین؛ گفتگوی جمعی پیرامون ماهیت و دگرگونی‌های مخاطب در تئاتر امروز ایران با حضور محمد رضایی‌راد، رضا سرور، امیررضا کوهستانی و امین عظیمی، مجله سینما و ادبیات، شماره۶۲ شهریورماه ۱۳۹۶
۷- بهزاد فراهانی، لگدهای بی‌فایده سلبریتی‌ها بر پیکره بی‌جان تئاتر، سینماپرس، شهریور ماه ۱۳۹۶
۸- سالن‌های پر از مخاطب غریبه با تئاتر، خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)، تیرماه ۱۳۹۷
۹- تماشای تئاتر مد شده است/ روایت محمدصادق ملک از بازی در نمایش سوی کابوی، هنرآنلاین، بهمن ماه ۱۳۹۶
۱۰- ندا مقصودی، تماشاگران تئاتر تغییر کرده‌اند، هنرآنلاین تیرماه۱۳۹۷
۱۱- خصلت تئاتری مشروطه، روزنامه شرق، اردیبهشت۱۳۹۷


نویسنده: اردشیر شیرخدایی