یکی از غمبارترین اتفاقاتی که برای سینمای ایران در حدود ۲۰ سال اخیر رخ داد، رو به افول گذاشتن سینمای کودک بود. سینمای کودک از ابتدا مورد علاقه جریانهای نو اندیش و نخبهگرای فیلمسازی در ایران بود و لزوم سخن گفتن به زبان ساده برای کودکان، این جریانها را به سمتی هدایت میکرد که بهرغم سطحی نبودن مضامینشان، با ادبیات عامه مردم هم ارتباط برقرار کنند. از علی حاتمی، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، کیومرث پوراحمد، محمدرضا اصلانی و تعداد زیادی از نسل اول فیلمسازان روشنفکر ایران گرفته تا نسل دوم آنها که افرادی از قبیل مجید مجیدی، کیانوش عیاری، تهمینه میلانی، مسعود جعفریجوزانی، محمدرضا هنرمند و... را شامل میشد، همه با سینمای کودک پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند. اما سینمای ایران امروز به وضعیتی رسیده که در ۱۰ سال گذشته، فیلمهایی که در حوزه کودک ساخته شده و رضایت کامل را جلب کرده باشند، کمتر از تعداد انگشتان دو دست هستند.
پایگاه خبری تئاتر: از نیمه دهه 70 به این طرف، سینمای کودک در ایران به خواب زمستانی عمیقی رفته که اساسا خیلیها را در مورد زنده بودنش به شک انداخته است. اگر برای کودکان دهههای ۵۰ و ۶۰ از بیضایی، کیارستمی و حاتمی گرفته تا مجیدی، عیاری و هنرمند که در بهترین و خلاقترین دوران عمر هنریشان فیلم میساختند، برای کودکان دهههای ۷۰ و ۸۰ چیزی در سبد تماشا نبود و غیر از آثار خارجی که با معیارها و سیاستهای دیگران ساخته شده بودند، تنها میشد آنها را به تماشای آثاری از سینمای ایران در حوزه کودک دعوت کرد که از ساخت بعضیهایشان قریب به ۴۰ سال میگذشت. این وضعیت برای کودکان دهه ۹۰ وخیمتر هم هست و چنانکه باد میوزد و شاخهها میجنبند، در سالهای بعد از دهه ۹۰ این شیب نزولی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
جشنواره فیلم کودک و نوجوان ایران در دورانی پایهگذاری شد که ایران رکورددار جشنوارههای موضوعی در دنیا نبود. اینکه در چنین دورهای یک جشنواره مجزا و مستقل به کارهای کودک اختصاص داده شد، نشان دهنده رونق این سبک از فیلمسازی در آن دوران بود و اینکه در ایران همچنان جشنواره کودک وجود دارد، بیاینکه سینمای کودک وجود داشته باشد، نشان میدهد که در دوره جدید، ما پر از جشنوارهایم بدون اینکه فیلم داشته باشیم. این روزها بیستویکمین دوره از جشنواره فیلم کودک در حالی برگزار میشود که کودکان ما همه انیمیشنهای روز دیزنی و پیکسار را از بر هستند و «خاله قورباغه» بهعنوان یکی از معدود فیلمهای کودک در سینمای ایران در سال گذشته، در حالی روی پرده است که برای جذب مخاطب، ترانههای فیلمفارسی ۵۰ سال پیش را بازخوانی کرده تا بزرگترها را به هوای ساختارشکنیاش سرحال بیاورد و حتی با این روشها هم نتوانسته است چندان مخاطبی را جذب کند. با نگاه به نمودار صعود و سقوط سینمای کودک در ایران، سال ۱۳۷۶ را میشود درهای دریافت که این سبک از فیلمسازی در آن سقوط کرده است. از این سال به بعد بود که ساختن آثار زرد سیاسی خیلی راحتتر از پرداختن به مضامین تربیتی، میتوانستند برای یک فیلمساز ژست روشنفکری دست و پا کنند و پس از آن نوبت فیلمهای دختر-پسری و سپس کمدیهای روحوضی و پس از آن آثار پوچگرا با صفت انفعال رسید و کودکان ایرانی سراغ انگریبرد و بنتن و بتمن رفتند. مرور ۲۱ دورهای که در آن جشنواره فیلم کودک ایران برگزار شد، بهنوعی مرور بر سینمای کودک ایران در ۴۰ سال گذشته هم هست. این داستان جشنوارهای است که روزگاری درخشش آن از عمق دریاهای غریبه هم قابل رصد بود، اما امروز به زانو افتاده است.
سه سال اول جشنواره؛ چشمانداز سالهای دور
جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان ایران از سال ۶۱ آغاز به کار کرد و در دوره اول خودش مجموعا ٢١ فیلم بلند و ۶٠ فیلم کوتاه را نمایش داد. این جشنواره تا سه سال بخشی را با عنوان «چشمانداز سالهای دور» به نمایش آثاری که مدتها قبل در حوزه کودک و نوجوان ساخته شده بودند، اختصاص داد و دوره اول آن با اکران ۱۱ فیلم بلند قدیمی (ازجمله «سازدهنی» امیر نادری و «مسافر» عباس کیارستمی) و ٣١ فیلم کوتاه قدیمی که آثاری از کیارستمی، محمدرضا اصلانی، نورالدین زرینکلک و آراپیک باغداساریان هم بین آنها حضور داشتند، برگزار شد. باقی آثار شرکت کرده در بخش «چشمانداز سالهای دور» جشنواره کودک در آن سال، تولید کشورهای دیگر بودند و در بخش آثار دهه ۸۰ میلادی هم از میان 10 فیلم بلند شرکت کرده در این رویداد، تنها «شهر موشها» ایرانی بود. اما فیلمسازان ایرانی در بخش آثار کوتاه دهه ٨٠ حضور پررنگتری داشتند. از ۲۹ فیلم کوتاه این بخش ۱۱ اثر ایرانی بودند که کارگردان دو مورد آنها کیومرث پوراحمد بود و تنها نامی که غیر از او در میان فیلمسازان کوتاه آن دوره هنوز در یادها مانده، شاپور قریب است. به عبارتی هشت فیلمساز دیگری که سال ۶۱ در بخش فیلمهای کوتاه جشنواره کودک حضور داشتند، امروز در صنعت فیلمسازی ایران غایب هستند. در دوره دوم این جشنواره هم حضور آثار خارجی بسیار پررنگتر از فیلمهای ایرانی بود. عباس کیارستمی با «خانه دوست کجاست؟» و کیومرث پوراحمد با «آلبوم تمبر»، دو کارگردان ایرانی راهیافته به جمع فیلمهای بلند این جشنواره بودند. در بخش کوتاه جشنواره هم از میان 17 فیلم، هفت فیلم ایرانی بودند.
در دوره سوم این جشنواره، دو فیلم از ۱۲ فیلم بخش بلند به کشور میزبان تعلق داشت و هشت اثر از میان ۱۵ اثر بخش کوتاه، ایرانی بودند. در این دوره تمام فیلمهای بخش «چشمانداز سالهای دور» خارجی بودند. این بخش از سال بعد در جشنواره فیلم کودک ایران حذف شد.
دورههای چهارم و پنجم؛ سکوت و تحول
در ابتدای به راه افتادن جشنواره فیلم کودک و نوجوان در ایران، بخشهایی که به مرور آثار قدیمی تولید شده در این حوزه میپرداختند، پیمانه جشنواره را حسابی پر کرده بود. بهطور مثال در بخش کوتاه دوره اول، فیلم «حوزه استحفاظی» اثر مرحوم آراپیک باغداساریان که در سال ۱۳۵۰ توسط رژیم قبل توقیف شده بود، پس از ۱۱ سال در یک رویداد عمومی به نمایش درآمد. اما بعد از سه سال بالاخره انبان سینمای ایران از فیلمهای داورینشده و دیدهنشده در حوزه کودک خالی شد و بخش «چشمانداز سالهای دور» بیشتر به نمایش آثار خارجی اختصاص پیدا کرد. این تغییر رویه مدتی باعث افول جشنواره شد. در دوره چهارم فستیوال کودک، از هفت جایزه اصلی، تنها دو جایزه نصیب خود ایرانیها شد؛ پروانه زرین بهترین فیلم «ماهی» اثر کامپوزیا پرتوی بهترین کارگردانی برای «گال» ابوالفضل جلیلی. در دوره پنجم هم فقط فیلم «کلبه» اثر اسماعیل براری توانست جایزه ویژه هیات داوران را دریافت کند. انیمیشن «آدمک کارتونی» از مهرداد نعیمیان هم یک جایزه گرفت. این وضعیت به جای اینکه متصدیان سینمای ایران را به فکر بالا بردن کیفیت کارها برای رسیدن به سطح رقابت با آثار خارجی بیندازد، آنها را واداشت تا از دوره ششم به بعد بخشهای بینالملل و سینمای ایران را از هم جدا کنند و تنها تعداد معدودی از فیلمهای ایرانی، برای رقابت با آثار خارجی، به بخش بینالملل بروند.
آغاز فرار از رقابت با سینمای جهان
از دوره ششم جشنواره کودک به این طرف، بخش بینالملل از بخش سینمای ایران جدا شد و تا دوره هشتم خبری از فیلمهای کوتاه هم نبود. در دوره هفتم بخشی به جشنواره اضافه شد با عنوان «فیلم برگزیده هیات داوری وزارت آموزش و پرورش» که برگزاری آن به همان دوره محدود ماند. آرای داوران کودک و نوجوان هم از همین دوره بود که وارد چرخه این رویداد شد. بخش عمدهای از هفت روز جشنواره در دوره هفتم را نمایشهای ویژه تشکیل داده بود که به مرور آثار خارجی بدون داوری آنها میپرداخت. بخش نمایشهای ویژه در دوره هشتم هم وجود داشت و البته نمایشهای خارج از مسابقه به آن اضافه شدند. در دوره نهم دوباره فیلم کوتاه به جشنواره برگشت و در دوره دهم سینمای کودک ایران و جشنوارهای که به آن اختصاص داشت، پس از چند سال افتوخیز به داخل توانست تا مدتی مسیر مناسبی پیدا کند و رونق بیشتری داشته باشد. در این دوره بخش فیلمهای نیمهبلند هم اضافه شد که فقط دو فیلم از فرهاد مهرانفر و احمدرضا گرشاسبی در آن حضور داشتند. در دوره دهم جشنواره کودک، بخش بینالملل وجود نداشت، اما بخشهایی مثل نقاشی متحرک در سینمای هنگکنگ (با عنوان سودای علم و تخیل) که پنج فیلم را نمایش میداد و بزرگداشت فردریک بک با نمایش هشت فیلم از او، همچنان به سینمای جهان توجه داشتند. جشنواره فیلم کودک ایران دهه اول عمر خود را در حالی به پایان میرساند که هنوز ضعفهای فراوانی در آن وجود داشت، اما بالاخره توانسته بود خودش را تا حدودی بشناسد و نقاط امیدوار کنندهای را پیش رو قرار دهد. این جشنواره از اینجا به بعد تا حدود چهار دوره، بهترین دوران خودش را تجربه کرد.
دوران شکوه جشنواره کودک
در دوره یازدهم، بخش بینالملل مجددا به جشنواره برگشت و ۱۸ فیلم را نمایش داد که یکی از آنها خارج از مسابقه بود. فیلمهای کوتاه و نیمهبلند بینالملل در یک قسمت به رقابت پرداختند و ۴۲ اثر به این بخش آمدند که تنها «خدا میآید» مجید مجیدی و «کوزهگر» علی اصغرزاده بین آنها ایرانی بودند. البته «بچههای باران» علی شاهحاتمی هم بهعنوان تنها فیلم خارج از مسابقه در این بخش، به سینمای ایران تعلق داشت. بخش مسابقه فیلمهای بلند ایرانی در آن سال ١٢ فیلم داشت و فیلمهای نیمهبلند و کوتاه ایرانی هم ۱۹ اثر بودند که «خدا میآید» مجیدی در این بخش هم حاضر شد. در بین شرکتکنندگان بخش کوتاه و نیمهبلند این دوره از جشنواره در سال ۷۴، نام حمید نعمتالله بهعنوان کارگردان فیلم کوتاه «مکبر» به چشم میخورد. بخش فیلمهای ویدئویی ایران که شامل آثار بلند و نیمهبلند و کوتاه میشد هم با حضور ۲۱ اثر برگزار شد.
گذشته از اینها، بخش فیلمهای دانشجویان صدا و سیما (واحد انیمیشن) و بخشهای متعدد دیگری که در مجموع حدود ٢٨٠ فیلم را در این دوره از جشنواره طی هفت روز نمایش دادند، در پایان راه مجید مجیدی و کیانوش عیاری را بهعنوان برندگان بخش مسابقه سینمای ایران شناختند و بهمن قبادی در بخش فیلمهای ویدئویی جایزه گرفت. دوره دوازدهم در کرمان شبیه سال پیش از خودش برگزار شد و تنها بخشهایی از آن جابهجا شدند. در این دوره، مجید مجیدی با دو فیلم «بچههای آسمان» و «پدر» و عزیزالله حمیدنژاد با «قله دنیا»، محمدعلی طالبی با فیلم «کیسه برنج» و ابوالفضل جلیلی با «یک داستان واقعی» جزء شاخصترین کارگردانهای شرکتکرده در بخش فیلمهای بلند ایرانی بودند. آثار ویدئویی این دوره شامل ۵۲ فیلم بود و بخش تکدورهای «کودکان و نوجوانان و دفاع مقدس»، فیلمهای «خانه در انتظار» منوچهر عسگرینسب، «بازی بزرگان» کامپوزیا پرتوی، «پایان کودکی» کمال تبریزی و «با من حرف بزن» مسعود جعفریجوزانی را به همراه ١٢ فیلم دیگر در خودش داشت. بخش تکدورهای دیگری به نام «چشمانداز نقاشیهای متحرک سینمای ایران بعد از انقلاب» هم ۷۴ فیلم داشت که مسعود جعفریجوزانی با «تصویر شکسته» به این بخش آمد. در هیات داوران سینمای ایران دوره سیزدهم جشنواره فیلم کودک، عزتالله انتظامی، پوران درخشنده، کمال تبریزی، مصطفی رحماندوست و اکبر قاضینظام حضور داشتند. این دوره، آخرین دوره باشکوه سینمای کودک در ایران بود.
آغاز افول سینمای کودک در ایران
دوره سیزدهم جشنواره کودک هم نقاط جذابی داشت اما با عوض شدن دولت و تغییر نگاهها و رویکردهای مدیریتی به سینما، میرفت تا فیلمسازی برای کودکان را به عنصری تزئینی و تشریفاتی در سبد تولیدات سالانه وزارت فرهنگ تبدیل کند. این وضعیت بعد از اتمام آن دولت هم همچنان ادامه پیدا کرده است.
در دوره سیزدهم جشنواره کودک، سعی شد آثار شاخص تولید شده در حوزه کودک که در ادوار پیشین این جشنواره حضور نداشتند، به بهانه چند بخش مرور آثار به نمایش در بیایند. بخش مروری بر آثار محمدرضا علیقلی، موزیسین سینما، به خاطر هانیه (کیومرث پوراحمد، ۱۳۷۱) راز چشمه سرخ (علی سجادی حسینی، ۱۳۷۱) کلاه قرمزی و پسرخاله (ایرج طهماسب، ۱۳۷۱) گلنار (کامبوزیا پرتوی، ۱۳۶۸) و مدرسه پیرمردها (علی سجادی حسینی، ۱۳۶۸) به نمایش درآمدند و مروری بر فیلمهای مرحوم کامبیز صمیمیمفخم (طراح صحنه) هم بهانهای شد تا الوالو من جوجوام (مرضیه برومند ۱۳۷۳)، پاتال و آرزوهای کوچک (مسعود کرامتی ۱۳۶۹)، دزد عروسکها (محمدرضا هنرمند، ۱۳۶۹) و کارآگاه۲ (بهروز غریبپور، ۱۳۶۷) برای اولینبار در این جشنواره نمایش داده شوند.
در دوره چهاردهم، افول سینمای کودک در ایران و جشنوارهای که به آن تعلق داشت، به بالاترین نمود خود رسید. سالها پیش بخش بینالملل و بخش سینمای ایران از هم جدا شده بودند تا آثار ایرانی با فیلمهای شاخص خارجی رقابت نکنند؛ اما در همین شرایط هم حضور محدود فیلمهای ایرانی در بخش بینالملل باعث میشد تا تفاوت کیفی آثار بهشدت جلب توجه کنند. از همین رو بهجای بالا بردن کیفیت آثار ایرانی، کمکم کیفیت آثار انتخابی برای پخش بینالملل جشنواره کودک پایین آمد و در پایان جشنواره چهاردهم، یکی از داوران بخش بینالملل که ایرانی بود در یادداشتی نوشت:
«بهعنوان یکی از اعضای هیات داوران بخش بینالملل چهاردهمین جشنواره بینالمللی فیلم اصفهان، سرخوردگی و نارضایتی خود را از کیفیت نازل بسیاری از فیلمهای ارائه شده ابراز میدارد. همچنین تأسف عمیق خود را از عدم توانایی کمیته انتخاب در گزینش آثار برتر جهان اعلام کرده و امیدوار است در دورههای آینده فقط نفس برگزاری جشنواره مطرح نبوده و مسئولان جشنواره در جهت ارتقای کیفی آن بکوشند.»
جشنوارهای که به زانو افتاده است
6 دوره اخیر جشنواره فیلم کودک و نوجوان ایران همراه بود با نقدها و گلایههایی که چه از سمت کارشناسان و اصحاب رسانه و چه از سوی خود اهالی سینما، بهخصوص فعالان حوزه کودک، مرتب تکرار شده اما هیچ ترتیب اثر خاصی پیدا نکردهاند. اسماعیل براری که در دوره پنجم جشنواره کودک، جایزه ویژه هیات داوران این رویداد را برنده شده بود، حدود ۱۰ سال است که در آغاز هر دوره از جشنواره، یک یادداشت را در نقد روند این فستیوال به رسانهها ارسال میکند و رسانهها هم مجددا آن را منتشر میکنند.
اینکه یک سری انتقادات از جشنواره کودک، 10 سال بدون حذف و اضافه یک کلمه، همچنان امکان انتشار در رسانهها را داشته باشد، کاملا نشان میدهد که متصدیان فرهنگی کشور و برگزارکنندگان این فستیوال، به هیچوجه نسبت به انتقاداتی که ممکن است به کارشان وارد باشد، توجهی ندارند و حتی میشود گفت هدفشان بهتر برگزار کردن جشنواره نیست، بلکه صرفا برگزار کردن آن و رفع تکلیف است. انتقاداتی که یکی از داوران بخش بینالملل جشنواره کودک در سال ۷۸ و همزمان با دوره چهاردهم فستیوال در یادداشتی مطرح کرده، امروز بعد از گذشت قریب به یک دهه بیشتر مصداق خودش را نشان میدهد؛ «امیدوار است در دورههای آینده فقط نفس برگزاری جشنواره مطرح نبوده و مسئولان جشنواره در جهت ارتقای کیفی آن بکوشند.»
بیشترین صدمهای که جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان خورد از جانب پرهیزی بود که متصدیان آن نسبت به رقابت با آثار فاخر خارجی صورت دادند. آنها ابتدا بخش بینالملل را از بخش آثار ایرانی جدا کردند تا در هر دوره فقط یکی-دو فیلم ایرانی با آثار خارجی رقابت کنند.
بعد، از آنجا که اگر در یک دوره دیده میشد فیلمهای خارجی بهتر از ایرانیها هستند، جایزه دادن به آثار میهمان در برابر فیلمسازان میزبان، برای مدیرانی که این سینما را هدایت میکردند، اعتراف به شکست محسوب میشد، هر سال مرتب کیفیت آثار خارجی انتخاب شده هم پایین آمد. حالا به وضعیتی رسیدهایم که اگرچه زنده کردن یکشبه سینمای کودک و فراهم آوردن کالای فرهنگی مورد نیاز برای کودکان ایرانی، چیز محالی به نظر میرسد، لااقل میشود از متصدیان جشنواره کودک توقع داشت که مثل فستیوالهای جهانی فیلم، ملزم به جایزه دادن به آثار کشور خودمان نباشند و لااقل از بین آثار خوب خارجی، آنها را که با فرهنگ ما متناسبترین هستند انتخاب کنند.
در حال حاضر این جریان تجاری سینمای جهان است که برای کودکان تعیین میکند چه فیلمهایی را ببینند. جشنواره کودک اگر از اولویتهای مدیریتیاش کوتاه بیاید، میتواند آثار بهتری را به کودکان ما پیشنهاد بدهد.
https://teater.ir/news/14750