بیژن اشتری مترجم، روزنامه نگار و منتقد سینمایی است که در سالهای گذشته علاقهمند به ترجمه آثار سینمایی بود. ۱۵ سالی میشود که او به سراغ ترجمه آثار سیاسی و تاریخی رفته است و تلاش میکند که گرههای ذهنی مردم را در این زمینه باز کند. اشتری اعتقاد دارد که حوزه ترجمه و تالیف کتابهای سینمایی وضعیت بسیار آشفتهای دارد و زمانی که داور جایزه کتاب سال سینمایی بوده دریافته است که ۹۵ درصد کتابها پر از اشتباهات فاحش است.
پایگاه خبری تئاتر: روز ملی سینما رسیده است. به همین مناسبت وضعیت کتاب، نشر و آثار سینمایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
وضعیت اصلا مناسبت نیست. اوضاع کتاب و وضعیت نشر در چهار پنج ماه گذشته به طبع شرایط اقتصادی کشور آسیب دیده است. قیمت کاغذ بالا رفته است. ۹۰ درصد کاغذ ایران واردتی است. بیشتر مواد خام ۱۰ درصد تولیدی داخل هم از خارج وارد میشود. به هر حال، این وضعیت باعث شده است تا قیمت کتاب بالا برود. بسیاری از ناشران کم بضاعت هم از بین رفتهاند. در سطح شهر هم اگر دقت کنید، متوجه میشوید که کتابفروشیها در حال تعطیلی هستند. در خیابان کریمخان زند که نزدیک محل سکونت من است در یک سال گذشته چیزی در حدود هفت کتابفروشی تعطیل شده است. این وضعیت نشر به طوری کلی است. اما، کتابهای سینمایی به هیچ عنوان مورد استقبال مردم نیستند. رمانهای خارجی بیشترین اقبال را دارند. کتابهای سینمایی اصلا مورد توجه نیستند. در گذشته هم این گونه بوده است. بسیار کم پیش میآید که کتابهای سینمایی به چاپ دوم برسند. تیراژ آنها هم چیزی در حدود ۱۰۰۰ نسخه است. وضعیت کتاب در این روزها بدتر هم شده است.
سال گذشته داور جشن کتاب سینمایی بودید. چه ضعفهایی در زمینه آثار سینمایی بیشتر به چشمتان خورد؟
انتشارات ضعف اساسی دارند. ناشران ما حرفهای نیستند. تنها سه، چهار ناشر خوب داریم. یک ناشر خوب باید هیئت تحریره خوبی هم داشته باشد. آنها باید افراد کاربلدی را داشته باشند تا بتوانند درباره کتابها نظر بدهند، صلاحیت آثار ترجمه و تالیفی را هم تعیین کنند. کارشناسها و متخصصها باید درباره کتابها نظر بدهند. متاسفانه ناشران امکانات چندانی برای این کارها ندارند. این موضوع هم بیشتر به خاطر هزینههاست. داشتن گروه ویراستاری و هیئت تحریره با کیفیت، احتیاج به پول دارد. البته همانگونه که گفتم کتابهای سینمایی مشتری چندانی هم ندارند. پارسال که داور بودم متوجه شدم که ۹۵ درصد آثار ترجمه و تالیقی سینمایی غیر قابل خواندن و پر از غلطهای گوناگون هستند. به طور ویژه اینکه کتابهای ترجمه پر از اشتباهات فاحش هستند. حتی نام فیلمها را هم اشتباه زدهاند.
چاپ کتابهای نظری و عملی سینما آنچنان تاثیری در بدنه و تولید فیلمهای سینمایی ندارد. به نظر میرسد که اگر فیلمهای پر فروش تولیدی ایران در کشورهای دیگر اکران شود با اقبال چندانی روبهرو نخواهد شد. چرا اینگونه است؟
بله! همینگونه است. علتش هم این است که اهالی سینما آنچنان اهل مطالعه نیستند. این مسئله اصلی ماست. وقتی شخصی کتاب نمیخواند چگونه باید توقع داشته باشیم که ایدهای خاصی را از کتاب بگیرد. دوستان سینمایی زیادی دارم و متوجه شدم که تعداد معدودی از آنها اهل کتاب هستند. دو سه نفر از سینماییها را میشناسم که در کتابفروشیها حاضر میشوند و اهل مطالعه هم هستند. مورد دیگر اینکه، کتابهایی که برای ترجمه انتخاب میشوند، آنچنان مهم نیستند. یک مترجم باید در حوزه سینما و کتابهای جریانساز شناخت خوبی داشته باشد. بیشتر جوانهایی که این روزها ترجمه میکنند، هر کتابی که به دستشان برسد، ترجمه میکنند. مترجمهای بزرگ و تاثیرگذار، نبض جامعه را در دست دارند. آنها میدانند که در حال حاضر چه مشکلی در سینما وجود دارد. چه فقر تکنیکی و تئوری در سینما وجود دارد. بعد در همین راستا کتابها و صنعت نشر را هم میشناسند و کتاب مهمی را برای ترجمه انتخاب میکنند. مترجمهای انگشتشماری وجود دارند که در این زمینه تسلط کافی داشته باشند. البته این را هم بگویم که پولی در ترجمه نیست. اگر کتابی دو هزار صفحهای را ترجمه کنید و عمرتان را رویش بگذارید، در نهایت چیزی در حدود دو میلیون تومان دریافت میکنید. در حال حاضر یکسری جوانهای جویای نام و بی تجربه در زمینه ترجمه فعال هستند. آنها عاشق این هستند که اسمشان روی جلد کتاب بخورد. برخی ناشران هم آگاهی محدودی دارند. ارزش و فایده کتابها را تشخیص نمیدهند.
به نظر میرسد که برخی از ترجمههای سینمایی تنها برای گروهی روشنفکر و اطرافیان مترجم کتاب ترجمه میشود. اکثر کتابهای جریانساز سینما در ایران ترجمه نشده است ولی حداقل سه کتاب درباره «بلا تار» فیلمساز مجارستانی در ایران چاپ شده است.
چند مترجم در ایران داریم که تفاخر فرهنگی و مرعوب کردن مخاطب برایشان بیشتر از هر چیز دیگری مهم است. آنها اسمهای دهانپرکن درباره تئوریهای سینمایی را به کار میبرند. این گروه از اعضای حلقه روشنفکری نامداری هم هستند. در واقع، کتابهایی که آنها ترجمه میکنند به هیچ عنوان کاربردی نیست. یک مترجم باید انسان فهمیدهای باشد. او باید مطلب را در ابتدا خودش درک کند و سپس به مخاطبش انتقال بدهد. مترجم باید با زبان شیوا و سلیس فارسی با مخاطبهایش ارتباط برقرار کند. بیشتر مترجمهای ما بدون اینکه بدانند چه چیزی را ترجمه میکنند، سراغ آن موضوع میروند.
شاید بیشتر ترجمهها حالتی فرمالیستی دارند و از محتوا تهی شدهاند.
بله. اگر مترجم «دانش سوژه» را نداشته باشد نتیجه همین وضعیت فعلی ترجمههای ایرانی میشود. کسی که درباره نظریههای غربی ترجمه میکند باید خودش هم یک نیمچه تئوریسن هم باشد. باید در زمینه تئوری کار کرده باشد در غیر این صورت ماحصل کارش چیزی میشود که تنها برای مترجم جذاب است و مخاطب را هم مرعوب میکند. برخی از مخاطبها هم میگویند: «وای، عجب مترجمی!» ولی این کتابها در نهایت هیچ اثری ندارد.
مجموعه کتابهایی را درباره رهبران سیاسی چپ در انتشارات «ثالث» کار میکنید که گویا دو جلد جدید از آن هم در دست چاپ است. درباره این مجموعه بگویید.
در دورهای علاقه به کتابهای سینمایی داشتم. فکر میکنم از ۱۵ یا ۲۰ سال پیش بود که سراغ آثار تاریخی و سیاسی رفتم. در نشر «ثالث» یک مجموعه را در دست ترجمه دارم که سالهاست آثار مختلف سیاسی را در این مجموعه منتشر کردهایم. از این مجموعه به زودی کتابی درباره «چائوشسکو» منتشر میشود. کتاب دیگری هم درباره «هوگو چاوز» در دست دارم که آخرین روزهای ویرایشاش را سپری میکند.
این روزها مردم از ونزوئلایی شدن میترسند و گویا این کتاب به دردشان میخورد.
بله. به هر حال، به عنوان یک مترجم تلاش میکنم که بفهمم جامعه در این روزها به چه کتابهایی نیاز دارد. افراد دیگر و سوژههای دیگری هم برای کار بود ولی از اول امسال احساس کردم که مردم باید درباره ونزوئلا و هوگو چاوز بیشتر بدانند. خیلی از دوستان از من سوال میکنند که آیا سرنوشت مردم ایران مانند ونزوئلا میشود؟ به نظرم این کتاب به آنها خیلی کمک خواهد کرد تا پاسخ پرسشهایشان را دریابند.
https://teater.ir/news/14858