واژه «سیاهنمایی» سالهاست که برای فرهنگ ایران و به طور ویژه سینمای ایران مایه دردسر شده است. طیفی از سیاسیون که در حوزه فرهنگ هم دستی دارند با استفاده از این واژه بسیاری از آثار بومی را زیر تیغ نقدهای تند میبرند. به طور خیلی ساده اگر بخواهیم این موضوع را روشن کنیم، باید بگوییم که آنها اعتقاد دارند که هنر نباید به مشکلت جامعه بپردازد بلکه باید شادیآور باشد و پیشرفتهای دولت و حکومت را انعکاس بدهد.
پایگاه خبری تئاتر: برای بررسی واژه «سیاهنما» و مشکلاتی که برای آثار فرهنگی به طور ویژه سینما ایجاد کرده است، پای صحبتهای عماد افروغ نشستهایم. او در حوزههای نویسندگی، روزنامهنگاری، تدریس، جامعهشناسی و سیاست فعالیت دارد. او عضو هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر در دوره سیوپنجم بود.
آقای دکتر، سالها است که فرهنگ و هنر ما با واژه «سیاهنما» از سوی گروه خاصی مورد نقد واقع میشود. این روزها هم فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» به عنوان نماینده سینمای ایران از سوی هیات انتخاب به مراسم اسکار معرفی شده است. صداوسیما در گزارشی این فیلم را باز هم «سیاهنما» خوانده است.
در خصوص سیاهنمایی در سینمای اجتماعی در گذشته مصاحبه کردهام. تاکید میکنم که گزارش صداوسیما را در این رابطه ندیدهام ولی فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» را دیدهام. من عضو هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر دوره سیوپنجم بودم. فیلم مذکور هم آن سال به نمایش درآمد. در همان زمان هم موضعی در برابر انگ «سیاهنمایی» گرفتم. در واقع، هر فیلمی که درد و آسیب اجتماعی را منتقل میکند و از این طریق میخواهد وجدانی را بیدار کند، باید مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرد. به طور ویژه، فیلمهایی که آسیبی را بازتاب میدهند و در عین حال وجه ترمیمی هم دارند، بیشتر باید مورد تقدیر قرار بگیرند. منظورم از وجه ترمیمی پایان فیلم است. پایانی که به هر حال، «امیدوارکننده» است و در عین حال راهحل غیر مستقیمی را برای رفع آسیب مورد نظر ارائه میدهد. تا آنجا که من یادم میآید فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» اینگونه بود. در بخش پایانی این فیلم شاهد وجه ترمیمی بودیم. بنابراین، نباید به صرف اینکه آسیبی در یک فیلم به مخاطب منتقل میشود، اتهام سیاهنمایی را به آن وارد کنیم.
من بارها مسئلهای را با عنوان «دیالکتیک سینما و جامعه» مطرح کردهام. در همین راستا، به طور خلاصه باید بگویم که بعضا دوگانهای به نام «سینمای اجتماعی» و «سینمای انقلاب» در ایران به کار میرود و حتی معمول هم است. در برابر همین داستان موضع گرفتهام. نباید تا این حد «انقلاب» را در برابر «اجتماع» قرار بدهیم! توجه داشته باشید که یکی از شعارهای انقلاب بهبود حال اجتماعی مردم بود. در واقع، توجه به حقوق اجتماعی و شهروندی مردم در کنار سایر حقوق دیگر در انقلاب مهم بوده است. ضمن اینکه، انقلاب خودش یک پدیده اجتماعی است. اصلا بگذارید اینگونه شرح بدهم که دوگانه انقلابی و اجتماعی مشکلات فراوانی ایجاد کرده است بنابراین من نمیدانم از چه نگاه و از چه منظری واژه «سیاهنمایی» در ایران به کار میرود. این موضوعات را به طور کلی درباره «سیاهنمایی» مطرح کردم.
چند سالی میشود که واژه یا انگ «سیاهنمایی» برای توصیف بسیاری از فیلمهای ژانر درام اجتماعی و فیلمهای جشنوارهای ایران به کار میرود. نقد این آثار فرهنگی به هیچ وجه مشکلی ندارد و حتی لازم هم است ولی گویا این نقدها در رابطه با این موضوع است که نباید آثار فرهنگی که جنبه انتقادی دارد و کاستیهای اجتماعی را بازتاب میدهد از ایران به بیرون برود. شاید آنها عقیده دارند که باید زیباییهای اجتماعی ایران را برای ملل دیگر به تصویر بکشیم.
نکتهای را خدمت شما عرض کنم. آن چیزی که باید روی آن حساس بود این است که انتخابها نباید از روی حب و بغض صورت بگیرد. باز هم تاکید میکنم که صحبت من کلی است و درباره هیچ فیلم و اثر فرهنگی خاصی نیست. انتخابها نباید از سوی فرد، مدیر و جریان خاصی صورت بگیرد. بلکه انتخابها باید از طریق فرآیندی مشخص صورت بگیرد. این فرآیند اگر درباره هر فیلمی اتخاذ شود، دیگر نباید نسبت به این انتخاب فرآیند محور موضع سلیقهای داشت. به شرط اینکه انتخاب مذکور هم به هیچ عنوان سلیقهای نباشد. این موضوع، نکته اساسی در زمینه انتخاب فیلمها است.
از سوی دیگر، مهم نیست که نگاه خاصی تصمیم بگیرید، فیلمی را انتخاب بکند یا نکند، نکته اینجاست که فیلمها به هر صورت دیده خواهند شد. اینگونه هم نیست که فیلمی را انتخاب بکنید و با این انتخاب آن فیلم دیده بشود و فیلمهای دیگر دیده نشوند. بلکه همه فیلمها دیده میشوند. نکته مهم این است که به هر حال فیلمهایی هستند که انتخاب نمیشوند و باز هم دیده خواهند شد. اینجا موضوع انتخاب مطرح نیست. تصمیمات فردی و اعمال سلیقه نباید در انتخابها تاثیر داشته باشد ولی متاسفانه در تحلیل نهایی باید بگویم که اعمال سلیقه همیشه وجود دارد.
اعتقاد دارید که به هر حال اعمال سلیقه وجود دارد. راهکار چیست؟
متاسفانه این موضوع را عرض کنم که همیشه اعمال سلیقه در ایران صورت میگیرد. تاکید میکنم که درباره فیلم خاصی صحبت نمیکنم. این اعمال سلیقه درباره فیلمها، کتابها و دیگر آثار فرهنگی هم صورت میگیرد. این موضوع به مسئله دیگری در کشور برمیگردد. اعمال سلیقه دردی است که ما گرفتارش هستیم. هر چه بیشتر «متعاملانه» پیش برویم، یعنی اینکه هر چه بیشتر با اصحاب مرتبط به موضوع رایزنی شود و نظر آنها بیشتر به کار رود و آنها هم بازی داده شوند، مشکلات کمتری در فرآیند انتخاب خواهیم داشت. به هر حال، اصحاب مرتبط با موضوع نگاه پختهتری دارند.
یعنی باید روند انتخاب با رویکردی متعاملانه صورت بگیرد؟
در واقع، با رویکردی متعاملانه انتخابها با خیال آسوده صورت میگیرد. انتخابهایی که از این طریق صورت میگیرد منجر به انتقادات کمتری خواهد شد. اینگونه است که میشود درباره یک چیز قضاوت کرد. اگر صداوسیما نقدهایی به موضوعی دارد باید نقد خودش را مطرح کند. بحث اساسی من این است که نقدها نباید یکجانبه باشد. رسانه ملی نمیتواند مانند یک سلیقه شخصی نظرش را بیان کند. اینجا دیگر ما با رسانهای مواجه هستیم که جایگاهی ملی دارد و نباید اعمال سلیقه شخصی کند. انتخاب فیلمها و آثار هنری در خارج از رسانه ملی میتواند اتفاق بیفتد و امری طبیعی هم است. مگر رسانه ملی اسمش ملی نیست؟ اگر این رسانه بخواهد نقدی را انجام بدهد باید یک فرآیندی را طی کند. در حقیقت، رسانه ملی هم برای اینکه بگوید از چیزی خوشش آمده یا نیامده است، باید فرآیند مشخصی را طی کند و سپس آن را به مخاطبان انتقال بدهد. من خودم عضو هیات انتخاب جشنواره سیوپنج فیلم فجر بودم. متاسفانه یکی از برنامههای صداوسیما موضعگیریهای شخصی را در زمان برگزاری جشنواره مطرح میکرد. افراد حاضر در آن برنامه اصلا فیلم را ندیده بودند و در عین حال موضعگیری شخصی داشتند. این کارها اصلا درست نیست. به نظر من، این اتفاقات خصلت یک جامعه عاقل و منصف نیست. بگذارید اینگونه عرض کنم که شاید این اتفاقات در نظامهای قبیلهای هم پیدا نشود.
https://teater.ir/news/14958