مرزبان به هيچ عنوان سراغ دراماتورژي و به‌روز رساني متن نرفته است و اثري به‌ شدت شلخته و از هم پاشيده را روانه سنگلج كرده است. در واقع، از اين كارگردان كاركشته و با تجربه، اين كار بعيد به نظر مي‌رسد. پرسش اساسي كه براي تماشاگر پيش مي‌آيد اين است كه چرا مرزبان متني را كه درباره انقلاب ۵۷ است، بدون هيچ تغيير و به‌روز رساني در سال ۱۳۹۷ روي صحنه برده است؟

پایگاه خبری تئاتر: اين روزها يكي از نمايشنامه‌هاي بسيار مهم زنده‌ياد اكبر رادي به نام «آهسته با گل سرخ» به كارگرداني هادي مرزبان و بازي حبيب اسماعيلي، محمد حاتمي، ميترا حجار، سام قريبيان و فريبا كوثري در تماشاخانه سنگلج روي صحنه رفته است. ديدن اين نمايش بسيار عجيب بود! چند دليل عمده براي اين ادعا داريم. در وهله اول، گويا نسخه نهايي نمايشنامه «آهسته با گل سرخ» در دهه ۱۳۶۰ نوشته شده است و در همان سال‌ها هم توسط هادي مرزبان اجرا شده است. نمايشي كه به‌طور روشن به انقلاب ۱۳۵۷ مي‌پردازد. در واقع، در آن زمان تازگي خيره‌كننده‌اي داشته است؛ ولي حالا؟! در اين اثر ماجراي خانواده‌اي از طبقه بالاي جامعه را شاهد هستيم كه تلاش مي‌كنند در بحبوحه انقلاب پسرشان را به كشور اتريش بفرستند. جلال، برادرزاده، عبدالحسين -پدر خانواده پولدار- از شهر رشت به تهران آمده است و در خانه آنها زندگي مي‌كند. او نخبه علمي است و در دانشگاه قبول شده است. جلال به شكل مخفي در فعاليت‌هاي انقلابي فعاليت دارد. البته او از طبقه كارگر و فقير جامعه است.

نمايشنامه رادي با قدرت تمام و بدون هيچ توضيح اضافي و بدون هيچ شعاري، سراغ حرف اصلي خودش مي‌رود. در واقع، او ماجراي انقلاب را در ميان دو طبقه كه با هم فاميل هم هستند، تقسيم كرده است. اين ماجرا درنهايت به مرگ جلال مي‌انجامد ولي خانواده ديلمي هيچ چيزي را از دست نمي‌دهد؛ بلكه براي تشكيل شعبه‌هاي صادرات چاي به كشورهاي اروپايي نيز نقشه هم مي‌كشد. بنابراين، نمايشنامه رادي يكي از سياسي‌ترين آثار نمايشي ايران است؛ ولي هادي مرزبان آن را تبديل به يك «ملودرام سانتي‌مانتال» كرده است. مرزبان به هيچ عنوان سراغ دراماتورژي و به‌روز رساني متن نرفته است و اثري به‌ شدت شلخته و از هم پاشيده را روانه سنگلج كرده است. در واقع، از اين كارگردان كاركشته و با تجربه، اين كار بعيد به نظر مي‌رسد. پرسش اساسي كه براي تماشاگر پيش مي‌آيد اين است كه چرا مرزبان متني را كه درباره انقلاب ۵۷ است، بدون هيچ تغيير و به‌روز رساني در سال ۱۳۹۷ روي صحنه برده است؟ انتخاب بازيگرها هم آن‌قدر عجيب است كه آدم شاخ در مي‌آورد! محمد حاتمي، با سن بسيار بالايي كه دارد نقش يك جوان را بازي مي‌كند كه تازه مي‌خواهد زن بگيرد و از كشور مهاجرت كند! بازي ميترا حجار آنچنان ناكوك و فالش است كه آه و حسرت از نهاد من تماشاگر بلند شد. واقعا چرا بازيگرهاي سينمايي تا اين ميزان روي صحنه تئاتر ناتوان هستند؟ آيا آنها اصلا از اصول و فنون بازيگري سر در مي‌‌آورند؟! البته نبايد از بازي ديدني فريبا كوثري گذشت. اگر اين بازيگر در نمايش «آهسته با گل سرخ» حضور نداشت بايد به اين اجرا نمره صفر مي‌داديم. هادي مرزبان بايد در شيوه كارگرداني خود و همچنين انتخاب متن‌ها و بازيگرهاي خود بازنگري ويژه‌اي انجام بدهد تا دوباره به قدرت آثار گذشته خويش بازگردد. شعار «بازگشت به اصل» بايد سرلوحه كار كارگردان‌هاي كهنه‌كار باشد. اميدواريم كه مرزبان به روزهاي اوج خودش بازگردد.