کارگردان نمایش «شیروانی داغ» گفت: تئاتر خصوصی با خودش موضوعاتی را تحمیل می‌کند و این موضوعات تحمیلی، گاهی از اراده، توان و امکان ما فراتر است.

پایگاه خبری تئاتر: نمایش «شیروانی داغ» بر اساس نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ اثر تنسی ویلیامز و به کارگردانی و نویسندگی ایوب آقاخانی، فردا (جمعه ۲۳ آذر) در تماشاخانه ایرانشهر به کار خود خاتمه می‌دهد.

بازیگران این نمایش وحید آقاپور، نسیم ادبی، لیلا بلوکات، امیرعلی دانایی، فرید سجادی حسینی، فریبا متخصص و وحید نفر هستند. داستان از این قرار است که موعد همیشگی جمع شدن خانواده کنار هم هست اما این بار هر کس با دلیلی و دروغی روی شیروانی داغ آمده است...

*چطور شد نمایشنامه ویلیامز را برای کار انتخاب کردید؟

در تمام زندگی‌ام که با کارهای تنسی ویلیامز آشنا شده و علاقه‌مند به اجرای کارهایش بودم، مخصوصا نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ.

امتیاز بزرگ این نمایشنامه این است که قبل و بعد از انقلاب در ایران اجرا نشده، در نتیجه طراوت خود را در برخورد با مخاطبان حفظ کرده است، برعکس دیگر نمایش‌ها که وقتی اجرا می‌روند پیش‌فرض‌ها یا اطلاعاتی از اجراهای دیگر را از سوی مخاطب با خود به همراه دارند.

*پس چطور بعد از این همه کار که خودتان نویسندگی و اجرا کردید، تصمیم به اجرای این نمایشنامه گرفتید؟

من دو سال پیش به این ضرورت رسیدم که نمایشنامه را با یک تغییر زیرساختی و حفظ حادثه‌ها یا موقعیت‌های اصلی اجرا یا به اصلاح دراماتورژ درون‌متنی کنم، این کار به راحتی می‌تواند تبدیل به حرف جامعه ما شود در عین اینکه روانشناسی جذابش همچنان با هر نوع دستکاری سترگی جلوه می‌کند.

*چنین نکاتی می‌توانست در یک نمایشامه ایرانیزه هم از سوی شما صورت بگیرد؟

خب من اگر می‌خواستم درباره دروغ، حجم و میزان آن که در چند سال اخیر آزارم داده، نمایشنامه بنویسم احتمال اینکه نمایشنامه‌ای قابل تکیه، دفاع و دور از شعار بنویسم خیلی کم بود تا اینکه یک دستاورد ادبی تاریخ ادبیات نمایشی دنیا را اجرا کنم.

بدون شک این کار به اندازه کافی استانداردهای لازم را دارد و با هر بازنویسی اسکلت مستحکم خود را حفظ می‌کند. در عین حال چون نمایشنامه برای ما نیست و یک اقلیم و جغرافیای دیگر را در بر دارد، حرف من در مذمت دروغ حتی شعار به نظر نخواهد آمد و اینطور نیست که آسمان ریسمان کنم یا بزرگ نمایی ضرورت‌های ایدئولوژیک جامعه خودمان را داشته باشم.

*نقطه محوری این نمایش ظاهرا دروغ و حرص و آز شخصیت‌ها است، این را چطور در کار نشان دادید؟

من ترجیح دادم نمایشنامه گربه روی شیروانی داغ تنسی ویلیامز را با یک دراماتورژ زیرساختی و درون متنی، اقتباس و بازنویسی کنم و این هم تبدیل به شیروانی داغ محصولی از گروه تئاتر پوشه شد.

این نمایش کاملا واکنش مستقیم به شرایط جامعه است، واقعیت این است که شخصیت‌های اصلی بسیاری در نمایشنامه ویلیامز تغییر یافتند حتی ابعاد روانی‌شان تغییر کرده اما همه اینها برا محوریت حرص و آز شخصیت‌ها است.

این نمایشنامه ثغل محتوایی‌اش دروغ است یعنی من در امحاء و احشاء متن هم مهندس مضمون کردم اما این اتفاق معین، ظریف و ریزنقش صورت گرفته است.

*جناب آقاخانی، عده‌ای معتقدند که نمایشنامه شتابزده روی صحنه رفته است و شخصیت‌ها آنطور که باید پخته نشده‌اند؟

من به نظر همه احترام می‌گذارم اما این طبیعی است که با این صحبت موافق نیستم، البته می‌توانم در بخش‌هایی که به لحاظ کیفی بازی‌ها در یک سطح نیستند، موافق باشم اما به لحاظ کارگردانی کار سعی کردم مهندسی شده، دقیق و جزئی کار کنم و به اندازه کافی هم برای تمرینات وقت بگذارم.

بنابراین طبیعتا آنچه رخ داده آنچیزی است که می‌توانسته در حد مقدورات ما باشد. فراموش نکنیم که تئاتر خصوصی با خود چیزهایی را تحمیل می‌کند و این چیزهای تحمیلی گاهی از اراده، توان و امکان ما فراتر است این چیزها را می‌توان مدیریت کرد اما کامل از بین نمی‌روند، بنابراین ممکن است بخش‌هایی از اینها در قالب جملات انتقادی مختلف بتواند موجه باشد اما اینکه لزوما این الفاظ و جملات دقیقا همان چیزهایی باشد که کار را آزار می‌دهد فکر می‌کنم خیر اینطور نیست.

من این کار را برای خودم قابل دفاع و پخته می‌دانم در اندازه مقدوراتی که تأکید می‌کنم تئاتر خصوصی و کلیه مصادیق آن به گروه تئاتری و هنرمند تحمیل می‌کند.

*شما در میزانسن تلاش کردید نشان دهید شخصیت‌ها بلاتکلیف و زندگی‌هایشان با مشکلات زیادی همراه است، فکر می‌کنید کارگردانی و میزانسن دو سویه شما تأثیر منفی در کار نگذاشته است؟

من اعتقادم این است که مثبت بوده است چه اگر اینطور نبود الان کار روی صحنه نبود اما اصرار هم ندارم همه مثل من فکر کنند.

نکته این است که برای نخستین بار در کارنامه من کارگردانی اثر دو سویه بوده و با توجه به کانسپت و معنای درونی طراحی ما در دکور و چیدمان دو سویه اصرار داشتم مخاطبانی که به آدم‌های میان صحنه خیره می‌شوند آن سوی نگاهشان چیزی ببینند شبیه خودشان.

*چرا؟

تماشاگر صحنه را نگاه می‌کند اما تقریبا خودش را در بازتاب سطوح شیشه‌ای دکور می‌بیند و آن سوی دکور هم عده‌ای دیگر نظیر خودش را می‌بیند که نشسته‌اند، کسانی که با دروغ تمام زندگی‌شان چشم در چشم هم زندگی‌ می‌کنند! اینکه در کارگردانی هم می‌خواستم به این امر برسم که چطور می‌توانیم صبح تا شب رخ در رخ هم باشیم و مکرر در چیزهای کوچک و بزرگ دروغ بگوییم و این در نهاد میزانسن ما نهفته بود.

بنابراین من برای پررنگ‌تر کردن مفهوم دروغ تلاش کردم از این بعد میزانسنیک و کارگردان‌سالارانه هم جدا از اصرارهای متن و مصادیق موجود در آن بپردازم. خوشبختانه این بازخورد را کسانی به من دادند که قدری درباره این مفهوم و قاعده آن آشنایی داشتند و درک کردند که من تلاش کردم کار چرک و کثیف نباشد و درگیر شعار و گرفتاری‌های ایدئولوژیک نشویم و الان کمی دلم قرص است که این اتفاق افتاده است.

در نهایت این نمایش شاید منش درونی‌اش ایجاب می‌کرد که در یک صحنه با یک زاویه دید بهتر اجرا شود اما من به سختی این میزانسن دو سویه را چیدم تا این معنا را از آن استخراج کنم.

*درباره انتخاب بازیگر هم بفرمایید که آیا همه بازیگران از گروه تئاتر پوشه هستند؟

تمام افرادی که روی صحنه هستند دوستان و همکاران همدل من هستند اما گروه تئاتر پوشه، گروه خاصی است که عوامل فنی‌اش را همیشه ثابت نگه می‌دارد نه بازیگرانش را.

بنابراین به استثنای خانم بلوکات بقیه از افرادی بودند که من به فراخور نقش و نیاز قرار گرفتن در ترکیب بازیگران از آنها دعوت کردم که در کنار ما باشند.

به جز وحید آقاپور و فرید سجاد حسینی بارها با سایر بازیگران تجربه همکاری داشتم پس جزو ثابت نیستند اما تجربه کاری با بقیه داشتیم، این دو بازیگری که ذکر کردم را هم در مقام کارگردان در این کار هدایت کردم و خوشحال از این همکاری هستم و طبیعتا در کارهای بعدی من ممکن است که بیشتر دیده شوند اگر این رضایت دو سویه صورت بگیرد.

*برای اجرای این کار به فروش گیشه فکر کردید یا اینکه انتخاب بازیگرتان بر اساس گیشه باشد؟

وقتی یک کار تولید خصوصی است و تا این اندازه هم پرهزینه است، چرا فکر می‌کنید نباید به گیشه فکر کنم؟

اما منظور این نیست که انتخاب بازیگران برای گیشه باشد، چون این بازیگران کسانی هستند که در کارهایی هم که به گیشه فکر نکردم حضور پیدا کردند طبعی است که دلیل حضورشان گیشه نیست اما به لحاظ بالا نگه داشتن سطح بازیگری اثر و قابل دفاع بودن آن به عنوان تئاتر روی صحنه به این فکر کردم و با اصرار به این نکته دوستانم را به صحنه اوردم.

*از فروش گیشه راضی بودید؟

بهتر است بگویم ناراضی نبودم وگرنه راضی یعنی اینکه شرایطی تأمین شود که هزینه‌های ما بازگشت کند و به سوددهی برسم اما به سوددهی نرسیدم، اما به لطف خدا در میان خیل عظیم آثار شکست خورده در گیشه نمایش من توانسته سرپا بایستد و از این بابت خدا را شاکرم.

*پس اگر دوباره بازگردید دوباره اجرا می‌روید؟

بله حتما خیلی دوست دارم و برایش زحمت کشیدم و بسیار حساب شده کارگردانی کردم و به گمان خودم هم قابل دفاع دراماتورژ کردم.

فکر می‌کنم کمتر کسی آنقدر محاسبه شده یک کار غربی را به نفع جامعه خود مصادره کند و مضامین ضد اخلاقی یا عرف اجتماعی خود را از اثر اولیه بگیرد، بی آنکه جای خالی آن به چشم بیاید.

* در نمایشنامه ویلیامز تمایلات همجنس‌گرایانه وجود دارد اما چنین چیزی در کار شما دیده نمی‌شود و به نوعی دراماتورژ شده است. در این زمینه چه صحبتی دارید؟

بله در نمایشنامه تنسی ویلیامز مفاهیم همجنس‌گرایانه وجود دارد که در نمایشنامه من به کل خنثی شده و تبدیل به یکی از مصادیق دروغ شده است و بنابرین من نه تنها آن را تغییر دادم بلکه همان مفاهیم را به نفع رویکرد ایدئولوژیک خودم استفاده کردم. من به این کار افتخار می‌کنم و می‌بالم که یک نمایش با رسالت اجتماعی روشن روی صحنه بردم، حتی اگر نام شخصیت‌های آن غربی باشد.

*امکان تمدید اجرایتان وجود دارد؟

ما تا جمعه اجرا خواهیم داشت، حال تمدید آن هنوز مشخص نیست.

*نکته پایانی؟

برعکس برخی همکارانتان که گاه بی آنکه کار را ببیند، قضاوت‌های ناصحیح داشتند، از توجه شما به نمایش با دیدی درست و سنجیده بسیار سپاسگزارم.

در نهایت امیدوارم گروه‌هایی مثل ما که مجدانه اصرار دارند فرهنگی باقی بمانن>د بتوانند از این دوره گذار تئاتر زنده و سلامت عبور کنند و فکر می‌کنم این سخت ترین و دشوارترین دستاوردی است که می‌توانیم در این شرایط داشته باشیم و آرزو می‌کنم که نفس سنجیده و درست تماشاگران و دست‌گیری شایسته اصحاب رسانه کمک‌حال گروه‌های نمایشی باشد که به تئاتر به مثابه تجارت نگاه نمی‌کنند.