به نام خدا. سلام عرض می‌کنم خدمت شما بینندگان عزیز. با قسمتی دیگر از سری برنامه‌های «آشپزی در تئاتر» در خدمت شما بزرگواران هستیم. با توجه به تماس‌های مکرری که با برنامه ما داشتید تصمیم گرفتیم تا طرز تهیه‌ی یک نوع غذای نیمه‌ایرانی و نیمه‌فرنگی به نام «زردچوبه» را به شما آموزش دهیم. (خنده) حتما تعجب کردید که چرا باید اسم یک نوع ادویه روی یک غذای اصلی باشد. باید یادآور شوم که با توجه به اجراهای این روزهای تئاتر ما این پدیده نیز کاملا عادی و طبیعی است.

پایگاه خبری تئاتر: خب خانم‌ها و آقایان عزیز ابتدا کارمان را با تهیه‌ی نمایشنامه شروع می‌کنیم. بسیاری از شما در تماس‌هایی که با ما داشتید از بابت تهیه‌ی نمایشنامه خوب و جاافتاده ابراز نگرانی کرده‌اید. باید به شما اطمینان دهم که این مساله از کم اهمیت‌ترین مسائل روز تئاتر ماست چرا که کمتر آدمی به این موضوع پیش پا افتاده گیر می‌دهد مگر این که منتقد پدرسوخته‌ای سر راهتان سبز شود که آن هم این روزها بسیار نادر و نایاب است. پس به هیچ عنوان بد به دلتان راه ندهید و با خیال راحت به آشپزی‌تان در صحنه ادامه دهید. در درآوردن یک نمایشنامه خوب هیچ رمز و راز خاصی نهفته نیست. ابتدا سعی کنید که یک اثر فاخر در سینما را بیابید. دقت کنید که هر چه آن اثر در تاریخ سینما خفن‌تر باشد، نمایشنامه‌تان بهتر جا می‌افتد و طبخ بهتری خواهد داشت. ما از پیش فیلم «طناب» آلفرد هیچکاک را برای آموزش امروز انتخاب کردیم تا کار شما نیز آسان‌تر شود. شیوه اقتباس به این گونه خواهد بود. ابتدا یک بار نشسته و با دقت فیلم مورد نظرتان را تماشا کنید. سپس همه دیالوگ‌های فیلم را یادداشت کرده و در نمایشنامه‌تان کپی‌ پیست کنید. سپس نمایشنامه‌تان را در قابلمه ریخته و بگذارید به مدت ده دقیقه در آب بجوشد تا خوب آب‌بندی شود. در حین جوش آمدن نمایشنامه می‌توانید به ظرائف و نبوغ هیچکاک در این فیلم بدوبیراه بگویید. اصلا چه کسی این روزها به این مسائل فکر می‌کند، پس گور پدر هیچکاک و سینمایش. بعد از این که نمایشنامه‌تان خوب جوش آمد آن را از قابلمه خارج کرده و پس از خنک شدن دوباره مطالعه‌اش کنید تا مطمئن شوید همه دیالوگ‌ها کپی شده‌اند. به شما تبریک می گویم چون به راحتی می‌توانید اسم خودتان را به عنوان نویسنده-آشپز در منو غذا به چاپ برسانید. اصلا فکرش را نمی‌کردید که به همین راحتی تبدیل به یک نمایشنامه‌نویس خبره شوید، درسته؟(خنده) خب بعد از تکمیل نمایشنامه باید فرم اجرایی کارتان را آماده‌سازی کنید. این قسمت از کارتان برای جلب نظر بازیگران سلبریتی که در کارتان قرار است به ایفای نقش بپردازند بسیار موثر است. از طرفی باید تلاش کنید تا مخاطب را با این شیوه کله‌پا سازید. مثلا پیشنهاد ما برای این غذا این است که همه تزئیناتتان را به رنگ زرد درآورید. بگذارید رنگ زرد در همه جای غذایتان دیده شود. تصورش را کنید که این زردی چه جلوه‌ی خفنی در صحنه پیدا می‌کند و همه را به سالن نمایش خواهد کشاند. اصلا علت نام‌گذاری زردچوبه روی این غذا نیز بر همین اساس است. این که زرد در ادبیات نمایشی چه مفهومی می‌تواند داشته باشد را کنار بگذارید. با هر ترفندی که می‌توانید به دنبال زیباسازی غذایتان باشید. برخی منتقدان اساسا با زیبایی مخالف هستند، خدا لعنتشان کند که هیچ درکی از زیبایی ندارند. اما جلوه غذایتان صرفا نباید به رنگ زرد درآید. شما می‌توانید لباس بازیگران را با رنگ دیگری بیارایید تا فریبندگی اثرتان دوچندان شود. مثلا تصور کنید تمام کاراکترهای فیلم «طناب» با همه اختلافات بارزی که با یکدیگر دارند اما در پوشش همه به رنگِ ممممم به رنگِ مممم نوک زبانم است الان می‌گویم… به رنگِ فیروزه‌ای دربیایند. وای این تمهید مخاطب‌کش خواهد شد و عاملی است برای تضمین فروش بیشتر غذایتان. اما همان‌طور که می‌دانید کفش‌ها عنصر مهمی در اثرتان هستند. تنها نقاط مهم و تاثیرگذارغذایتان است که باید به رنگ سفید دربیایند. برای دیزاین غذا به شدت رنگ سفید نیز پیشنهاد می‌شود. اینک وقت آن است که بازیگرانتان را انتخاب کرده و با فرم اجرایی و نمایشنامه با هم تفت دهید. مثلا برای نقش براندون باید کسی را انتخاب کنید که هم خوشگل و دخترپسند باشد و هم تعداد فالوئرهایش در اینستاگرام سر به فلک بکشد. برای این نقش ما علی شادمان را پیشنهاد می‌دهیم. اصلا اهمیتی ندارد که او از هر لحاظ هیچ ربطی با نقشی که بازی می‌کند ندارد، همین که عده‌ای به خاطر گل رویش به سالن تئاتر کشیده می‌شوند کافی است. در این جا نیز می‌توانید یک طومار فحش و بدوبیراه به مرحوم جان دال که با زیرکی و هوش کم‌نظیر به ایفای نقش شو براندون پرداخته بود نثار کنید. اما مگر می‌شود اثری در مجموعه‌ی ایرانشهر به روی صحنه برود و پسیانی‌ها در آن حضور نداشته باشند. اصلا محال ممکن است. طعم و بوی آتیلا پسیانی به اصالت غذایتان کمک می‌کند. اگر حس می‌کنید این طعم مزه در غذا کم‌رنگ است می‌توانید خسرو پسیانی را نیز در قابلمه جای دهید تا از نتیجه‌ی کار رضایت کافی را داشته باشید. به عنوان سرآشپز این نمایش اصلا اهمیتی ندهید که آتیلا پسیانی در چند فیلم و سریال به صورت هم‌زمان بازی می‌کند و اساسا وقت تمرین نمایش را پیدا نمی‌کند و از طرفی اصلا مهم نیست که در نقش رابرت سه مرتبه اسامی فیلیپ و دیوید را با یکدیگر قاطی می‌کند. همین که در «زردچوبه» باشد مایه‌ی فخر و مباهات است. رامین ناصرنصیر هم بتواند همان لحن پیرمرد مجموعه دورهمی را بازی کند کفایت می‌کند. بقیه بازیگران نیز به نسبت نزدیکی رابطه با سرآشپز می‌توانند در این غذای خوشمزه حضور داشته باشند. با این تفاسیر زیر قابلمه را کم کنید تا خدایی نکرده غذا ته نگیرد. بعد از گذشت یک ربع غذا حاضر است. خب همکارانم اشاره می‌کنند که تماس تلفنی با شما عزیزان برقرار هست. شما با برنامه «آشپزی در تئاتر» تماس گرفتید، بفرمایید.

- سلام.

- سلام عزیزم.

- خیلی متشکرم از این برنامه خوبتان. سوال من درباره ماهیت میزانسن در سینما و تئاتر هست. چون اگر ما از یک اثر سینمایی اقتباسی برای تئاتر انجام می‌دهیم موظف هستیم که آن میزانسن‌ها را در تعریفی دیگر بر روی صحنه ببینیم. اگر می‌شود راهنمایی‌مان کنید.

- ببین پسرجان. مهم این است که مخاطبان یک حس نوستالژی با اثر داشته باشند. این مباحثی که مطرح می‌کنید بیشتر به حواشی غذایتان دامن می‌زند. همانطور که گفتم اصلا به این مباحث مثلا علمی کار توجه نشان ندهید. سعی کنید با هر تمهیدی تماشاگر را مجذوب کنید همین. دوستان لطفا تماس بعدی رو ارتباط بدین.

ـ سلام.

ـ سلام عزیزم.

ـ ببخشید شما فرمودید که رنگ زرد برای طراحی و دیزاین این غذا بسیار مناسب است. اما رنگ زرد مناسب روابط پیچیده کاراکترهای این اثر نیست. چرا که زردی کار عمق را گرفته و تنها به سطح قضیه دلالت دارد…

- ای بابا ول کنید این مباحث مزخرف فرمی رو. برخی از بینندگان واقعا آدم را متعجب می‌کنند. آیا دغدغه الان تئاتر ما فرم است؟! اگر نیست پس فکری در منش و روش طرح سوالاتتان بدهید و وقت برنامه را نگیرید. این جا همه چیز به زیبایی بستگی دارد و آن زیبایی‌ای که جیب همه را پر کند. آن چه مخاطب دوست دارد را از او نگیرید. شما اصلا خبر دارید که زرد دوباره مد شده و بسیاری به خاطرش سر و دست می‌شکانند. گور پدر تئوری‌های نمایشی و جفنگیات شبه‌منتقدان بورژوا! ما از این که همه چیز را زرد کرده‌ایم به اصالت مردم‌سالاری رسیده‌ایم. بروید در سایت‌های مهم تبلیغاتی تئاتر و ببینید مردم چگونه از این غذای ما تعریف و تمجید می‌کنند. خب از اتاق فرمان اشاره می‌کنند که وقت‌مان بسیار اندک هست. باز هم خوشحال شدم که با یکی دیگر از برنامه‌های مفید «آشپزی در تئاتر» در خدمتتون بودم. تا غذای تئاتری دیگر بدرود.