قصر شیرینی که میرکریمی امسال بنا کرده یک سر و گردان بالاتر از کارهای پیشین اوست و حتی یک سکانس یا دیالوگ اضافی در فیلم دیده نمی‌شود.
پایگاه خبری تئاتر: رضا میرکریمی امسال با سوژه تازه‌ای به جشنواره فیلم فجر آمد، نگاهی تازه به تناسبات خانوادگی و روابط توام با فداکاری برای تربیت و رشد. مفاهیمی که در منجلاب مدرنیته درحال تغییر و فراموشی هستند، تصویری تازه از روابط زناشویی و ابهامات درونی بین زوجها. پیش از شروع روایت، فضای فیلم ترسیم می‌شود، محورهای زمانی و مکانی شکل گرفته و آماده حرکت به سمت محوری‌ترین و عمیق‌ترین سطوح فیلم است این حرکت با سفر شوهر شیرین با ماشین شیرین آغاز می‌شود. سفری نمادین که گویای یک حرکت درونی هم هست. شیرین زنی تنهاست که 3 سال است از همسر خود جدا شده و به همراه پسر و دختر خود با بازی یونا تدین و نیوشا علیپور یک کار خانوادگی برای خود دست و پا کرده، با اینکه با همسرش زندگی نمی‌کند اما طلاق نگرفته‌اند. او قهرمان ناپیدای فیلم است همه جا از او روایت می‌شود و خود در فیلم حضور ندارد. شروع قصه از تمام شدن زندگی شیرین آغاز می‌شود و مقدمات برای سفر درونی همسر شیرین هم به‌دنبالش فراهم می شود. در فیلم با شخصیتی مواجهیم که هیچ تعهدی به فرزندانش ندارد اما برای ترسیم این کاراکتر شاید مقدمات بیشتر نیاز بود تا به واقعیت نزدیکتر شود. در ادامه روایت فیلم، هر سکانس و هر دیالوگی دریچه تازه ای از معمای نهان در گذشته و اتفاقات رخ داده در فضای معاصر را آشکار می کند. دیالوگ یا سکانس نیست که به پیشرفت داستان کمک نکند. با شرایطی خاص در فیلم مواجهیم باید مخاطب متوجه شود که چرا یک پدر فرزندانش را نمی خواهد که در روند محتوایی کار به مرور گره ها گشوده می شود. البته بازی جذابه دو کودک فیلم بر جذابیت آن اضافه می‌کند و مدتهاست چنین بازی خوبی از کودکانه‌ها در سینما سراغ نداشتیم. بخش اصلی روایت فیلم در یک ماشین می گذرد اما احساس خستگی از یکسانی فضای روایت وجود ندارد. میرکریمی مردی را که در روند زندگی به مرگ تدریجی دچار شده و انسانیت را قربانی روزمرگی کرده در یک سفر ناخواسته دوباره به زندگی باز می‌گرداند، این اتفاقات زاییده ته مانده های انسانیت در درون یک انسان است که هر اتفاق یک مرحله برای توسعه شخصیت است. نگاه روایی فیلم یک نگاه شرقی عرفان محور است با سیر و حرکت از مبدا خاص به یک مقصد دیگر. در مبدا این سیر و سلوک یک انسان خشن، بی تعهد نسبت به همسر و فرزندان، بی‌تفاوت نسبت به آینده دو کودک و یک مرد منفعت طلب را شاهدیم اما سفر او با کودکان و اتفاقاتی که در این سفر چند روزه روی می‌دهد او را به نقطه اول بازمی‌گرداند درست در جایی که تصادف کرده و می‌گریزد اما این بار برای مداوای یک سگ از ماشینش پیاده می‌شود. رای بیان تکامل و روایت وقوع جرقه‌های انسانیت در نهاد یک انسان در فیلم لزومی به مقدمه‌چینی‌های آنچنانی و رفتارهای اگزجره شده در فیلمنامه نیست، گاهی اشارات تأثیرگذارتراند از بیان صریح آنچه کارگردان به دنبالش است و در این فیلم اشارات است که مخاطب را برای حل ناگفته‌ها به شوق و تعقیب فیلم وادار می‌کند. درنهایت می‌توان گفت «قصر شیرین» میرکریمی به دنبال نمایش همان جرقه‌های انسانی در فیلمهای گذشته است اما اینبار پخته‌تر و جذابتر سراغ سینمای انسانی می‌رود.