وقتی سیستم دولتی پاسخگوی نیازهای اساسی جامعه سینمایی کشور نیست و آن اندک ردیف بودجه اختصاص یافته دولت نیز عمدتا توسط افرادی خاص با تولیداتی ضعیف و بدون درنظر گرفتن ذائقه مخاطب و نیازمندیهای فرهنگی جامعه، عملا حیف و میل میشوند، بنابراین نمیتوان دست روی دست گذاشت و نظارهگر پسرفت و درجا زدن روزافزون سینمای این مرز و بوم بود.
این یادداشت بهطور خاص بهدنبال بررسی و تحلیل فیلمهای جشنواره فیلم فجر در پنج سال گذشته و بهخصوص امسال از منظر مطالعات زنان است.
مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری بسیج ویژهنامهای در راستای نقد، تحلیل و بررسی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر منتشر کرد.
جشنواره چهلودوم فیلم فجر در شرایطی برگزار شد و خاتمه یافت که دوقطبی موافقان و مخالفان آن از همان روزهای آغازین به وجود آمد. گروهی با برشمردن کمیت حضور رسانهها و تنوع فیلمهای جشنواره، آن را اتفاقی درخورتوجه و حتی منحصربهفرد در ادوار مختلف نامیدند؛ در مقابل، گروهی نیز مانند سال گذشته جشنواره را تحریم کرده و به بهانههای سیاسی یا هنری در جشنواره حضور نیافتند.
گزارش شفاف از هزينه برگزاري جشنواره فجر چهل و دوم، مبالغ دريافتي دبير و تيم همراه، ميزان فروش بليت به سازمانها و نهادها، آمار خريد بليت توسط مردم، ميزان درآمد احتمالي جشنواره، آمار دقيق مخاطبان جشنواره، آمار تماشاگران خارجي در بخش بينالملل جشنواره فجر، داده شود.
جوایز نقدی برگزیدگان چهل و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر پرداخت شد.
سجاد شهریاری با اشاره به اینکه سطح کیفی بسیاری از فیلمهای جشنواره فیلم فجر پایین بود، تأکید کرد: از اینکه فیلم را به جشنواره نفرستادم پشیمان هستم. اگر از کیفیت آثار جشنواره خبر داشتم، قطعاً «۵۲ هرتز» را به جشنواره میفرستادم
در گزارش پیشرو به ۲۲ فیلمی پرداختیم که در این دوره جشنواره به شکل رسمی از سرمایه نهادها استفاده کرده بودند و تلاش کردیم نتیجه کار را بر اساس فضای کلی نظرات منتقدان، واکنش عموم تماشاگران و آرای داوران جشنواره بررسی کنیم.
شانزدهمین قسمت از مجله تصویری «قاف» در روز سهشنبه 30 بهمنماه در فضای مجازی منتشر شد.
روزنامه هم میهن نوشت: مشک آن است که خود ببوید، با ادعاهای وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی، نه آثاری فاخر و در خور تولید خواهند شد و نه سطح کیفی هنر ایران ارتقاء پیدا خواهد کرد.
علیرضا رئیسیان: در جشنواره پارسال فیلمی جایزه اصلی جشنواره را گرفته، اما هنوز آن فیلم به اکران عمومی در نیامده، آقای خزاعی اگر سیاست شما نتیجهاش این است که افتخار ندارد.
بررسیها در گذر زمان پنج ساله نشان میدهد که با افزایش حمایت نهادها و سازمانهای دولتی، نقش تهیهکنندگان بخش خصوصی بسیار کمرنگتر از قبل شده و در عین حال نقش ارگانها و رویکردهای خاصی که در جشنواره داشتند، ظهور بروز پر رنگتری داشته است.
انجمن مدیران تولید سینمای ایران ضمن معرفی برگزیدگانشان در جشنواره فیلم فجر در عین حال اعلام کردند به دلیل اینکه نتوانستند مبلغ جایزه را تامین کنند، در مراسم تجلی اراده ملی حضور ندارند.
درست است که «پرویز خان» در نماهایی مخاطب را به یاد مجموعه معروف «تد لاسو» می اندازد اما داستان پرویز خان برعکس داستان تد لاسو است. اینجا با یک مربی حرفه ای و تیم آماتور مواجهیم. به عبارتی «پرویز خان» پشت دست آن بازی نمی کند اما نماهایی دارد که به نظر می رسد، کارگردان گوشه چشمی به آن اثر داشته و خوشبختانه مقهور نشده است.
مجتبی امینی در چهل و دومین دوره این فستیوال رکوردی از خود به جا گذاشته که به نوعی پاشنه آشیل جشنوارهای است که او و تیم هیات انتخاب و هیات داوران آن باید پاسخگو باشند که بر چه اساسی چنین فیلمهایی با سناریوهای ضعیف توانستهاند در جشنواره حضور پیدا کنند و مهمتر اینکه با چه متر و معیاری در این وضعیت سیمرغ بلورین بهترین فیلم هم اهدا شده است؟
مدیر سینما اطلس مشهد گفت: ۱۰۰ درصد در فروش فیلمهای جشنواره ضرر کردیم. وقتی هر سانس با ۱۰ تا ۱۵ نفر اکران شود، طبیعی است که هیچ سودی نکنیم.
مدیر اسبق سازمان سینمایی نوشت: حالا اين روزها كه 10 سال از آن ماجرا ميگذرد با خودم ميگويم اگر يكي از اين حاشيههاي جشنواره 42 فيلم فجر 10 سال پيش رخ ميداد چه ميشد؟
تصویری از داریوش مهرجویی در حال دریافت هدیه از سیدمحمد خاتمی.
نکته تلخ این است که یادتان هست در دهه ۵۰ که میکلوش یانچو فیلمهایش را شیفتهوار تماشا میکردیم نمیدانستیم او در کشور خودش با محدودیت و فشار روبروست و خیلی راحت فیلم نمیسازد الان درست همین اتفاق برای ما افتاده. از اصغر فرهادی خارج از ایران حمایت میشود و همه فیلمهایش را میبینند و در اینجا نمیتواند فیلم بسازد. یک عده مثل ما که در ایران میکلوش یانچو میدیدیم، یک عده دیگری در دنیا اصغر فرهادی میبینند و خودمان نمیتوانیم ببینیم.
هادی شریعتی کارگردان مستند «ستار الکلاسیکو» که در جشنواره «سینماحقیقت» و فیلم فجر حضور داشته است از تولید این اثر گفت و از نگاه تبعیض آمیز به مستند انتقاد کرد.
کارگردان را در نگرفتن بازی مناسب از بازیگران، چکش کاری نکردن فیلمنامه، انتخاب زوایای ضعیف، قاب بندی نامتعارف و عدم نظارت بر تدوین دارای ضعف جدی می دانم.
کانون فیلمنامه نویسان سینمای ایران خطاب به رییس سازمان سینمایی، نامهای نوشتند و از ندادن سیمرغ بخش فیلمنامه گله کردند.
واقعیت اینجاست که دیگر جشنواره معنایش را کامل از دست داده است. حتی اکران سینمایی هم دیگر معنایی ندارد. اکرانی که دقیقاً از همان منطق جشنواره پیروی میکند. فیلمهای مهم سانسهای محدود دارند و دیده نمیشوند و کمدیها، با کمترین کیفیت و مبتذلترین شوخیها منجی سینماها شدهاند که چراغ سالن و نه سینما روشن بماند. ما بازی را در همهی عرصهها به ابتذال باختهایم. چه در جشنواره و چه در اکران.
درحالیکه بسیاری از سینماگران در یکسال گذشته بیکار یا ممنوع از کار شدند و سینما در آستانه ورشکستگی اقتصادی قرار گرفته که با نفس مصنوعی زنده مانده، وزیر فرهنگ در اختتامیه جشنواره میگوید: «خانواده فرهنگ و هنر پُررونقترین دوره خود را تجربه کرد. از ابتدای سال تا به امروز هیچ روزی در سال بر اصحاب فرهنگ و هنر سپری نشد، مگر اینکه یک رویداد باشکوه را تجربه کردند.»
به نظر میرسد سینمای ایران از این پس یا دولتی است یا برای جشنواره خارجی.
سینمای ایران بیماری صعبالعلاجی دارد و اینکه بخواهیم بیماری را از سرمایهها و بستگان آن که مخاطبانش هستند، پنهان کنیم و با هجویات پوچ و فریبنده سر آنها را گرم کرده و بگوییم سینما در سلامت کامل قرار دارد و آنها را به سرابی امیدوار کنیم، مصداق بارز فریب است.
این رسانه اصولگرا نوشت: میتوان گفت سینمای ایران به نوعی پوست انداخته و دیگر نیازی به آن چهرهها و عناصر پرمدعای جشنواره زده و مقلد و عروسکی ندارد.
سینما تخصص میخواهد، نیاز به برنامه مشخص دارد و باید پذیرفت که هر کسی فقط با عناوین شعاری و مدیرپسند و برچسبهایی که خوشایند رئوس قدرت در بخشهای مختلف حکمرانی کشور است، قادر به اداره آن نخواهد بود و انکار مداوم و آمارهایی که به لطف چند کمدی که آنها هم در دورانی مغضوب همین مدیران بودند، راه به جایی نخواهد برد و سینمای ایران در سالهای آتی به سرعت به سمت نابودی مطلق حرکت خواهد کرد.
انگار سازمان سینمایی به یک فرمول جالب دست یافته است که جشنواره فجر را با فیلمهای ارگانی جلو میبرد و اکران سینماها را هم با فیلمهای کمدی.
محمد خزاعی درباره حواشی خواندن دعای تحویل سال در جشنواره فیلم فجر توضیحاتی ارائه داد.
چهلودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در حالی به پایان رسید که بنا بر عقیده برخی از منتقدان و علاقهمندان سینما، یکی از ناامیدکنندهترین و کسالتبارترین دورههای خود را از لحاظ کیفیت آثار به نمایش درآمده پشت سر گذاشت.
اینفوگرافیک برترینهای چهل و دومین جشنواره فیلم فجر.
ویدئویی از سکانس سریال نونخ که با داوری در جشنواره فجر شوخی کرده است مجددا به مناسبت چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بازنشر شده است را مشاهده کنید.
فیلم چند پاشنهی آشیل مهم و برجسته دارد. اول زمان طولانی نزدیک به ۱۴۰ دقیقهای که نه تنها در سینمای ایران که صرف نظر از استثنائاتی نظیر آثار مارتین اسکورسیزی و چند فیلمساز انگشت شمار دیگر در مقیاس سینمای جهان هم یک زمان عرف و متداول برای آثار سینمایی نیست و این افزایش زمانی ۴۰ تا ۵۰ دقیقهای نسبت به زمان معمول و مورد انتظار برای تماشاگر خسته کننده است.
مراسم پایانی چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر، شامگاه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ با معرفی برگزیدگان و اهدای سیمرغهای بلورین در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار شد.
جشنواره فیلم فجر عصر ۲۲ بهمنماه ۱۴۰۲ پس از ۱۰ روز به ایستگاه پایانی خود رسید.
حمد سوژهای عالی در اختیار دارد اما با تمام امکانات موجود و آن پروداکشن عظیم به واسطه ناتوانی در ارائه داستان نه داستان شهید احمد کاظمی است و نه زلزله بم.
«صبحانه با زرافهها» طبق تجربیات اخیر صحت در راستای آشناییزدایی از موتیفهای تکراری و البته ثبت موتیفهای منحصر به خود اوست و در این راستا ورود او به فضای انتزاعی و کنکاش در پیچ و تابهای ذهن کاراکترهای فیلم، موقعیتهایی بدیع و کمتر دیده شده را به دست میدهد.
«مجنون» فیلمی غیرتماشایی نیست و کشش لازم برای تماشا را ایجاد میکند، اما قطعا در مقابل سنگینی دراماتیک عملیات خیبر و قهرمانان آن، وزنی سبک دارد و حق مطلب را ادا نمیکند.
«قلب رقه» یک سرمایهسوزی آشکار است که توان مقابله با تفکرات مخاطبان امروزی سینما را ندارد. یک قصه کلیشهای لاغر که استراتژی مشخصی نداشته و انگار که فقط برای رفع تکلیف ساخته شده است.
فیلمنامه خوش طرحی نگاشته بود، دغدغه مند بود، پیرنگ داشت اما خرده پیرنگ هایش کم بود، دیالوگ هایش بمباران اطلاعاتی می کرد، گل درشت بود، گزاف بود ولی طنزهای شیرینی داشت که لا به لای کشمکش هایش کشش ایجاد می کرد، قهرمان و ضد قهرمان خوبی داشت، از ضد ارزشی که ارزش شود بهره می برد.
«تابستان همان سال» در همان مرحله شخصی و درونی فیلمساز باقی مانده و با تمام تلاشی که صورت گرفته، نتوانسته با ساختن کاراکترهایی جذاب و ایجاد ارتباط ساختارمند و تزریق یک احساس فراگیر در بطن آنها، از پس میلههای سلول شخصی آزاد شده و به مرحله عمومیت دادن و انتقال حس درونی به مخاطب برسد.
«آغوش باز» با وجود ردیابی دغدغههای انسانی در بطن آن، در چگونگی انتقال مفهوم شکستخورده است و در این بین دستورالعمل بصری آن از فیلمبرداری، رنگ و نور، چیدمان صحنه و ... نیز فاقد ارزش میشود.
این نقض غرض است که برای نقد یک موضوعی که معاصران ما هنوز با آن دست به گریبان هستند، به گذشته برویم و چهرهای ادبی را دستمایه قرار دهیم تا یک دوره تاریخی در گذشته را سیاه کرده و به نقد بکشیم،
«آسمان غرب» در میان آثار دستهبندی شده در سینمای جنگ که در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارند، با فاصله کمنقصترین اثری است که تا امروز به نمایش درآمده است.
فیلمنامه اش دارای ضعف بود، ایده خوبی داشت اما پیرنگش خوب در نیامده، محتوای شجاعانه ای داشت اما با تعلیق هایی ضعیف، خیلی خوب وارد دنیای جادویی می شد.
«باغ کیانوش» از معدود فیلمهای قابل اعتنا و البته بیادعای چهل و دومین جشنواره فیلم فجر است که بدون حواشی و سر و صدا، راه خود را رفته و بیشک در صورت یک زمانبندی و اکران مناسب، به نتیجه مطلوبی در اکران نیز خواهد رسید.
فیلمنامه، دیالوگپردازی قوی داشت، کشمکش هایش پرکشش بود، حول پیرنگ خوبش دوران داشت و خوش تراش بود، عناصرش را رعایت کرده بود، عطف بندی، قهرمان و ضدقهرمان قوی داشت و درخشان بود.
فیلمنامه «احمد» با فقر خرده پیرنگهای درگیرکننده روبرو است. موقعیتهای نیمبندی که از منظر فضاسازی احساسی و خروجیِ مفهومی بسیار سادهانگارانه پرداخت شده و نمیتواند به قهرمان فیلم و در مجموع به کلیت اثر کمک کند.
فیلم می خواست سبک اوپنهایمر پیدا کند یا آن سکانس های بسته و پر دیالوگش که سعی می کرد بهره مند از ۱۲ مرد خشمگین باشد اما به شدت افتضاح بود.