سعید روستایی در پاسخ به این سوال که آیا مخالف اعدام قاچاقچی ها هستید گفت: من به این سوال جواب نمی دهم و فکر می کنم به نظر من ربط ندارد.
ساداتیان درباره پیش بینی جوایز امسال گفت: فیلمسازی کار سختی است و همه هم سعی می کنند کارهای قابل قبولی ارائه بدهند. ما هم صبر می کنیم فیلم ها دیده شود و منتظر نظر داورها هستیم.
سعید روستایی درباره کاراکترهایی که نوید محمدزاده و پیمان معادی بازی کردند و اینکه آیا گزینه های دیگری غیر این دو وجود داشته، گفت: انتخاب اول خود این دو نفر بودند. زمانی که من طرح را می نوشتم با هم در ارتباط بودیم و راجع به نقش ها حرف می زدیم.
سوال بعدی درباره مشکلاتی بود که برای نمایش فیلم به وجود آمد و تدوین چندباره آن بود که سعید روستایی در پاسخ گفت: واقعیت این است که روزهای آخر قبل از جشنواره ما مشغول انجام کارهایی بودیم که باعث شد نتوانم نسخه نهایی خودم را آماده کنم. یک سری روتوش های خیلی جزئی که مهم نبودند و در چند روز گذشته من خیلی روی آنها کار کردم. امروز قرار بود آن نسخه پخش شود. ولی من دوست داشتم آن نسخه پخش شود.
سعید روستایی در ادامه تاکید کرد: مشکلی به عنوان ممیزی در روزهای اخیر نداشتیم و مشکل همین تدوین مجدد بود.
سعید روستایی درباره هماهنگی معتادهایی که در فیلم بودند گفت: کار با این عزیزان آسان نبود خیلی سخت بود ولی من سختی های کار را پای توانمند بودنمان نمی گذارم. ساختن یک فیلم در یک اتاق سختی های خودش را دارد ساختن فیلم ما هم سختی های خودش را دارد. ما لوکیشن را جایی انتخاب کردیم که دسترسی به اینها سخت نباشد ولی این عزیزان زود خسته می شدند و زمانی که می خواستند بروند باید می رفتند. در سکانس انگشت نگاری ما خواستیم 45 دقیقه بیشتر بمانند، ده دقیقه بیشتر طول کشید حمله کردند و بدون هیچ تعارفی از آنجا خارج شدند.
روستایی در مقایسه فیلم ابد و یک روز با فیلم متری شیش و نیم گفت: این فیلم خیلی انرژی میبرد و هیچ مقایسهای بین این فیلم و فیلم قبلیام وجود ندارد. همه عمر و زندگیم را بعد از ابد و یک روز پای این فیلم گذاشتم.
نوید محمدزاده درباره این نقش و اینکه آیا مابه ازای خاصی در بیرون برایش پیدا کرده گفت: من این کار را انجام دادم. دوست دارم آن چیزی که می بینند را ببینند، درباره اینکه چه کردیم و چه شد زیاد حرف نمی زنم.
محمدزاده در ادامه در پاسخ به این سوال که چرا قاچاقچی فیلم فیلسوف بود گفت: این فیلم به هر حال فیلمی است که خرس روی صورت قاچاقچی چنگ ننداخته، قاچاقچی می تواند آدمی باشد که زندگی نرمالی داشته باشد و خیلی معمولی باشد.
سعید روستایی درباره بازنویسی چندباره فیلمنامه گفت: سال 96 فیلمنامه را برای پروانه ساخت فرستادیم. دو بار قبل از آن بازنویسی شده بود، بعد همینطور که هر بار رد می شد همزمان بازنویسی می شد. این هم معضلی است ما یک فیلمی به اسم ابد و یک روز می سازیم، بعدش کار برایمان سخت تر می شود. من می توانستم خیلی ساده این فیلم را سال پیش در جشنواره داشته باشم و برنامه زندگیم به هم نریزد. این گلایه من است که هفت، هشت ماه طول می کشد که فیلمنامه تایید شود. بازنویسی فیلمنامه چیزی نیست که برای من تمام شود، همین الان هم بعد از جشنواره با تدوین تغییراتی خواهم داد.
محمدزاده در پاسخ به این سوال که آیا سنش برای بازی در این نقش بالا نبود عنوان کرد: این نقش باید سی ساله میبود، ولی من 32 ساله هستم. آن کسی که این اتفاق برایش افتاده است حتی 26 ساله بوده است. نمیدانم چرا فکر میکنیم قاچاقچیان باید سن بالایی داشته باشند.
روستایی درباره سن و سال نقش محمدزاده گفت: روز اولی که گریمور به صحنه آمد به او گفتم که این آدم قرار نیست بادی بیلدینگی باشد. قرار نبود قیافهای شبیه به خلافکارهای معمول داشته باشد. آقایی به نام غلام سوسمار در جنوب تهران دستگیر شد. 11 میلیارد تومان گردش مالیاش بوده است و وقتی دستگیرش کردند 24 ساله بود. البته میزان گردش مالیاش را نمیدانم درست به یاد دارم یا نه. اگر نیست عمدی نیست.
او درباره سکانس پایانی فیلم و حضور خانواده قاچاقچی توضیح داد: برای من خیلی مهم بود که آدمها را به صرف شغل و کارشان نشناسیم. صمد کسی است که تا حدی که فیلم اجازه میدهد از خانوادهاش میفهمیم. ناصر خاکزاد یکسری هدف داشته است، با اینکه قابل قبول یا غیرقابل قبول هست کار ندارم. بسیار مهم بود که خانوادهاش را ببینم. آدمی که رفتارش با بچهها خیلی مسیر و جهت به شخصیتش میدهد. برایم بسیار مهم بود که یکی از آن بچهها که از آنها حرف میزند را ببینیم.
هومن بهمنش درباره سختی های فیلمبرداری این اثر گفت: زمانی که فیلمنامه را خواندم و شناختی که از سینمای سعید در فیلم های کوتاه داشتم برایم خیلی مهم بود که بازسازی صحنه های واقعی در لوکیشن هایی که آقای نصراللهی طراحی کردند مبنا برای من این بود که بیننده این احساس را کند که داخل این فضا برده شده. به خاطر این خیلی زیاد سع ی کردم از الگوهای سینمای مستند استفاده کنم و در فضاسازی هایم با سعید و محسن در این مورد صحبت می کردیم. دوربین روی دست بود و از جهت فیزیکال با لنزهای سنگین کار یک مقدار سخت می شد.
سعید روستایی هم در ادامه این نشست گفت: تا حالا پیش نیامده من هم از این مدل حرف زدن می ترسم. می خواهم اینجا یک تشکر خیلی ویژه داشته باشم از آدم هایی که 5ماه تمام کنار من بودند و خسته شدند. چون شرایط سخت و بد بود. اگر فیلم بد نشده، یا جالب شده، پشت دوربین واقعا من تشکر خیلی ویژه ای از هومن بهمنش و محسن نصراللهی می کنم. اگر طراحی صحنه محسن و جسارت هومن بهمنش نباشد شاید نشود هر کاری را انجام داد. غزاله معتمد خیلی تحقیق کرد. ایشان به عنوان یک خانم با مبایلش از این آدم ها عکس می گرفت و تحقیق زیادی کرد.
غزاله معتمد طراح لباس این فیلم هم درباره تنوع گوناگونی لباس ها و صحنه ها گفت: کار کردن با سعید روستایی اینطور است که اتفاقی که می افتد آن قدر از پایه و فیلمنامه کدهای درستی می گیرم که اجازه خطا تقریبا ندارم. در این فیلم هم من سعی کردم از شکل مستند خیلی الهام بگیرم. شاید خیلی جاها به نظر نرسد که ما آدم هایی را شکل دادیم ولی در یک ترکیبی من و ایمان امیدواری برای شکل دادن به این پرسوناژها سعی کردیم به مستند نزدیک شویم. چه خانواده هایی که قصه هایی داشتند و چه دیگران. من سعی کردم گراهای مستند را بگیرم و تنوع هم ایجاد کنم. این زیاد بودن آدم ها کار را سخت می کرد که به تکرار نرسم. یک مجموعه از فیلمنامه تا کارگردان و یک همکاری درخشان بین من و ایمان امیدواری در صحنه ای که محسن نصراللهی طراحی کرده بود و با تصویربرداری هومن بهمنش باعث شد خیلی به نظر نیاید ما کاری انجام داده باشیم و شاید این نقطه قوت این فیلم باشد.
محسن نصرالهی درباره فیلم گفت: امیدوارم فیلم را دوست داشته باشید. طراحی صحنه این فیلم شاید به نظر نیاد، همانطور که آقای ساداتیان گفتند یکی از سختترین فیلمهایی بود که من کار کردم. برای تک تک صحنهها بارها و بارها با هم صحبت کردیم. کلی سعید برایشان ایده داشت که تلاش کردیم اجرایی کنیم.
او ادامه داد: نزدیک سه تا اتاق بزرگ لباس داشتم و این موضوع قطعا از همراهی آقای ساداتیان بود که توانستم آن را تهیه کنم.
روستایی درباره نیمه دوم فیلم و خردهپیرنگها توضیح داد: واقعیت این نیست که یک دفعه از نیمه دوم به بعد خرده پیرنگها قابل حذف باشد. همه چیز بهم متصل است و شکلگیری شخصیتها ربط دارد. همین نسخهای که من از پخش نشدنش ناراحت شدم، یک چهارم پایانی ریتمش طوری بود که باعث میشد حتی یک نفر هم چنین احساسی نکند.
هومن کیایی درباره نقشش گفت: من مدت زمان زیادی هست که تئاتر بازی میکنم. باتوجه به پیشنهادی که سعید روستایی به من داد، این نقش را قبول کردم و خیلی به بحث خشونت آن فکر نکردم. شهرزادی مدیر صدابرداری درباره مشکلات سر فیلمبرداری متری شیش و نیم گفت: جای آقای امیرحسین قاسمی در اینجا خالی است. واقعا اینطور نبود که بگویم صدابرداری سخت بوده باشد. چون شرایط را کنترل میکردیم. اگر لازم بود که بازیگران دیالوگ بگویند از شلوغی صحنه کم میکردیم. ساداتیان درباره حضور سرمایهگذار در فیلم «متری شیش و نیم» گفت: جنگ که تمام شد. دولت اعلام کرد که هر کسی میخواهد کاری انجام دهد 20 درصدش را خودش بیاورد. روحانی میخواست صنعت توریسم را با همین فرمول راه بیاندازد که راه انداخت. شما ببینید آیا بانکی امر سینما را به رسمیت میشناسد. موج تورم را در کشور میبینید. هزینه تولید به شدت افزایش پیدا کرد. این فیلم بالای ده هزار نفر هنرور داشت. دو و نیم برابر یک فیلم معمولی هزینه برداشته است. برای من تمام کردن این فیلم به تنهایی سخت بود. دوستی را برای سرمایهگذاری دعوت کردیم و این فیلم راحتتر جمع شد. گاهی حرفهایی زده میشود که حسی است و پشت سر آن تحقیقی نیست. ما حق نداریم کالبدشناسی کنیم و در زندگی شخصی افراد دخالت کنیم.
مازیار سیدی هم درباره تجربه همکاری با سعید روستایی گفت: این اولین تجربه سینمایی بلند من بود. پیش از این سال ها در تئاتر فعال بودم و سر یک پروژه ای با سعید روستایی آشنا شدم و به این پروژه ملحق شدم. پابه پای گروه تمام مدت حضور داشتم. سعی کردم تمام تلاشم را بکنم که بهترین راندمان را داشته باشم. خیلی باید از همه بچه های گروه تشکر کنم. اول از سعید روستایی به خاطر حمایت و برداری که در این فیلم به من کرد. مرحله بعد از بچه هایی که برای درآمدن نقش میثاق اشکانی به من کمک کردند. غزاله معتمد و ایمان امیدواری که واقعا حضورشان در درآمدن این نقش موثر بود و در وهله بعدی حضور آدم هایی که شبیه یک معلم کنارم بودند. پیمان معادی، نوید محمدزاده، هومن کیایی و تمام بچه هایی که در این پروژه به من کمک کردند و باعث شدند اعتماد بنفس حضور در این پروژه بزرگ را داشته باشم.