پایگاه خبری تئاتر: «اسفند 92 برای من با اجراهای «بازگشت پسر نافرمان» گذشت. حالا که فقط سه شب و شش اجرا به پایانِ کار این نمایش در تهران باقی مانده ، نا خود آگاه شبهای اجرا و آدمها و حسها دارند در سرم رژه می روند.
خانمی پس از پایان یکی از اجراها به پشت صحنه آمد. با حالی عجیب پرسید :«خانم نوال کجاست؟». گفتم دارند لباس عوض می کنند. آن خانم گفت :«می خواهم خانم نوال را جای دخترم که چهار سال است رفته ، بغل کنم.»
نوال آمد. دو زن همدیگر را در آغوش گرفتند و گریستند. پشت من لرزید. تیر کشید. فکر کردم من چند نفر شبیه دختر این خانم را می شناسم. چند ایرانی در سراسر جهان. فکر کردم که «بازگشت پسر نافرمان» نه بازگشت و نه رفتن را توصیه نمی کند. چون اصلن در کار توصیه و یا تقسیم درست و غلط یا حق نیست. ما فقط تلاش می کنیم چند لایه از روی بخشی از واقعیت برداریم. قسمتی از آنچه که بر انسان ایرانی رفته است.
به زودی سال 1392 به پایان می رسد. فقط چند روز دیگر میلیونها ایرانی در سراسر جهان پای سفرههای هفت سین به امیدها و آرزوهایشان در سال 1393 فکر می کنند. جامعهی ایرانی در سال 93 به چه فکر میکند؟ در میان این فکرها چه ردی از میلیونها ایرانی (به روایتی 7 میلیون) پراکنده در سراسر جهان پیدا می شود؟
«بازگشت پسر نافرمان» فقط بخشی از تصویر چند گانهی انسان ایرانی و سرگشتگی هایش در این جهان است. پنجشنبه 29 اسفند که برسد، دیگر این کار روی صحنه نیست. ولی سوال هایی که مطرح کرد هنوز در جامعه ی ما باقی میمانند. تصویر تماشاگری که نوال را به جای دخترش در آغوش کشید مدام به ذهنم می آید...»
نمایش «بازگشت پسر نافرمان» نوشته محمد چرمشیر و کار علی راضی است که این روزها آخرین اجراهای آن در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.