اين روزها سينماي ايران آخرين داشته‌هاي خود را بر پرده سينما نمايش مي‌دهد. فيلم‌هايي كه از سال گذشته در نوبت اكران بودند اما تا به اين ماه از سال فرصتي براي اكران در اختيار سازندگان‌شان قرار نمي‌گرفت. اگر بگوييم فيلم‌هايي كه معمولا در اين فصل اكران مي‌شوند بدشانس‌هاي سينما هستند بيراه نگفته‌ايم، فصلي كه مخاطب از تماشاي فيلم‌هاي جشنواره خسته است و مهم‌تر از همه اينكه در تكاپوي آماده شدن براي فصل بهار است.

پایگاه خبری تئاتر: فيلم سينمايي «هت‌تريك» به كارگرداني رامتين لوافي يكي از فيلم‌هايي است كه درست در اين زمان به‌اصطلاح مرده سينما روي پرده رفته است. فيلمي كه به لحاظ ساختاري از تعداد زيادي از فيلم‌هاي امسال سينما ارجح‌تر بود و نمره قابل ‌قبول‌تري به لحاظ كيفي مي‌گرفت. با رامتين لوافي، كارگردان اين فيلم گفت‌وگويي انجام داديم كه در ادامه مي‌خوانيد.

وقتي به فيلم‌هاي شما نگاه مي‌كنيم، متوجه مي‌شويم سه فيلم «آرام باش تا هفت بشمار»، «برلين - 7» و« هت‌تريك» سه دنياي متفاوت دارند. سه فيلم از سه جهان گوناگون...

معمولا وقتي فيلمنامه‌هاي فيلمم را خودم مي‌نويسم جهانش متعلق به من است. طبيعتا دو فيلم «آرام باش تا هفت بشمار» و «هت‌تريك» را چون خودم نوشتم متعلق به دنياي خودم مي‌دانم اما« برلين- 7»را براي جهان خودم ترسيم كردم، آن را به دنيايم نزديك و سعي كردم به‌ عنوان كارگردان به بهترين شكل آن را بسازم. با اين همه «هت‌تريك» آدم‌هاي من هستند، خيلي فيلم خودم است.

با توجه به اينكه فيلم «هت‌تريك» فيلمي درباره جوانان است، آدم‌هاي اين فيلم را مي‌شناختيد؟

قطعا آدم‌هاي داستاني كه مي‌نويسم از كساني هستند كه بهشان فكر مي‌كنم و قصه‌شان را در ذهنم ترسيم مي‌كنم. حتي جنس اين آدم‌ها را مي‌شناسم. اصلا از دل اين آدم‌هاست كه قصه‌ام بيرون مي‌آيد. يعني اول آدم‌ها و كاراكترهاي قصه در ذهنم ترسيم مي‌شوند و در مرحله بعد قصه در ذهنم شكل مي‌گيرد.

از آنجايي‌ كه نويسنده فيلمنامه «هت‌تريك» هم هستيد از چگونگي قرار گرفتن خرده‌ پيرنگ‌ها در كنار پيرنگ اصلي كه در نهايت به اصل قصه منجر شد كمي صحبت كنيم. چگونه اين داستان در ذهن شما جان گرفت؟

همه‌ چيز از يك تصوير شروع شد. تصوير دو دختر كه در سرماي زمستان در تونل از پنجره ماشين سرشان را بيرون مي‌آورند و از هم عكس مي‌گيرند. اساس كانسپت داستان بر اين مبنا بود و بعد قصه حول آن شكل گرفت. اين تصوير در نگاه اول شايد در اصل قصه مهم نباشد اما تمام چيدمان قصه بر اساس آن است.

نگارش سناريوي «هت‌تريك» چقدر طول كشيد؟

خيلي پيش‌تر به موضوع داستان «هت‌تريك» فكر مي‌كردم اما در حدود دو ماه نگارش فيلمنامه به طول انجاميد.

از همان ابتدايي كه فيلمنامه را مي‌نوشتيد بازيگران در ذهن‌تان جاي گرفتند يا در مراحل بعد انتخاب شدند؟

در مراحل مختلفي كه فيلمنامه را مي‌نوشتم وقتي كاراكترها قوام پيدا مي‌كردند به ‌آرامي جاي خودشان را در فيلمنامه پيدا مي‌كردند. امير جديدي اولين كسي بود كه براي نقش فرزاد به ذهنم رسيد، بعد پريناز ايزديار و صابر ابر سريع جاي خود را بين كاراكترها پيدا كردند. اما واقعيت را بخواهيد ضلع چهارم كاراكتر كه ماهور الوند باشد براي من گمشده بود و هر چه تلاش مي‌كردم، نمي‌توانستم بازيگري براي اين نقش در ذهنم بيابم. اتفاقا با بازيگران زيادي صحبت كردم اما به آن كاراكتري كه در ذهن داشتم، نزديك نبودند تا اينكه ماهور الوند را ديدم و بلافاصله به «رها»ي داستان نزديك شد.

حالا كه صحبت از فيلمنامه شد، بد نيست به اين موضوع اشاره ‌كنيم كه سينماي ايران از يك ضعف اساسي كه همان نگارش و تدوين فيلمنامه است، رنج مي‌برد...

اينجا صادقانه با شما مخالفت مي‌كنم، اين بحث را به‌ كرات در ميان اهالي سينما مي‌شنوم كه معضل سينماي ايران فيلمنامه است. اما من قبول ندارم چون معتقدم معضل سينماي جهان فيلمنامه است. همين امسال در بين كل فيلم‌هاي هاليوود كه بودجه ساليانه توليد فيلم‌هاي‌شان سرسام‌آور است و بازار و ماركتينگ فيلم‌هاي‌شان از آفريقا، آلاسكا و امريكاي لاتين و استراليا گسترده شده مگر چند فيلمنامه شگفت‌انگيز در ميان فيلم‌هاي‌شان وجود داشته؟ از چهار هزار فيلم توليد شده، در نهايت با چهار يا پنج فيلمنامه خوب مواجه مي‌شويم كه ما را متحير و ميخكوب مي‌كنند. متاسفانه بايد بگويم كه در سينماي امريكا با حجم انبوهي از فيلمنامه‌هاي بد مواجه هستيم كه از بد بودن اين فيلمنامه‌ها بايد شگفت‌زده شد. البته معتقدم در دهه چهل و پنجاه ميلادي سينماي هاليوود فيلمنامه‌هاي بكري داشت اما به ‌مرور و به دليل چند اتفاق دچار اين افت شد. پس تنها در ايران با مشكل فيلمنامه مواجه نيستيم.

از صحبتم به اينجا مي‌خواستم برسم كه فيلمنامه فيلم «هت‌تريك» از شروع و پايان خوبي برخوردار است و خرده ‌پيرنگ‌ها در دل داستان به‌ خوبي قرار گرفته است، اما در بعضي لايه‌هاي فيلم پرسش‌هايي در ذهن مخاطب به وجود مي‌آيد.

مثلا چه پرسش‌هايي؟

در بعضي صحنه‌ها پيش‌زمينه‌اي از اتفاقي كه قرار است، رخ بدهد، ارايه داده نمي‌شود و اتفاقات به ناگاه رخ مي‌دهند و همين باعث عدم درك بعضي صحنه‌ها مي‌شود. طبيعتا به خاطر اسپويل شدن داستان نمي‌توانم توضيح بيشتري دهم.

با شما موافق نيستم، اتفاقا اين فيلم نكاتي دارد كه به‌طور بديهي در لايه‌هاي داستان قرار داده شد اما فيلم توضيحي درباره اين نكات نمي‌دهد. هوش و ذكاوت مخاطب را مي‌طلبد كه اين نكات را در فيلم پيدا كند.

البته غافلگيري‌هاي فيلم سر جاي خودش باقي است.

قصد من در اين فيلم اين نبود كه مخاطب را غافلگير كنم. اصلا فيلم «هت‌تريك» فيلم غافلگيري نيست، من سعي كردم كاراكترها را درست تعريف كنم تا داستان جذابي به مخاطب ارايه دهم.

اتفاقا در بعضي صحنه‌ها اتفاقات به‌ گونه‌اي طراحي‌ شده كه مخاطب غافلگير مي‌شود.

اگر هم غافلگيري شكل‌گرفته اين مساله برآمده از كاراكترها و داستان فيلم بوده. اين عملكرد شخصيت‌ها بوده كه ما را به ‌جايي رسانده كه دچار غافلگيري شويم. معتقدم براي تمام غافلگيري‌هاي فيلم از قبل كدهايي طراحي ‌شده و زمينه‌سازي‌شان انجام شده است. «هت‌تريك» از آن دست فيلم‌هايي است كه اطلاعات را خرد خرد به بيننده مي‌دهد، اما بيننده نمي‌تواند آن را كنار هم قرار دهد تا زماني كه كدها براي او باز شود.

فيلم «هت‌تريك» داستان رفاقت است. همچنين بحث مشكلات زندگي زناشويي و حساسيتي كه خانم‌ها دارند در آن خوب نمود پيدا كرده است. از احساسي كه بين آدم‌ها وجود دارد، خوب حرف مي‌زند...

من وقتي فيلم مي‌سازم از يك احساس ناگفتني حرف مي‌زنم كه در قالب كلمات نمي‌گنجد و اگر بخواهم درباره آن حرف بزنم از ارزش و ماهيت آن حس كاسته مي‌شود و فرو مي‌ريزد. تمام اين نكات را چندين و چند بار در ذهنم مرور كردم اما احساس كردم در قالب كلماتي كه من به عنوان كارگردان بايد بگويم جا نگرفتند.

ما در اين فيلم با چهار جوان كه بنا به دلايلي يك شب را در خانه‌اي گردهم مي‌آيند، رو‌به‌رو مي‌شويم. آدم‌هاي داستان شما خيلي خوب همديگر را مي‌شناسند (كيوان با بازي صابر ابر مي‌داند كه فرزاد با بازي امير جديدي آدم دست و پا چلفتي است و زرنگ نيست) با اين حال در لحظات حساس زندگي به راحتي به او اعتماد مي‌كند. چرا؟

اول براي اينكه آنها با هم رفاقت ديرينه دارند و نكته مهم و كليدي داستان اين است كه مي‌خواهم بگويم هر قدر هم كه آدم زرنگي باشيم لزوما برنده نيستيم. كيوان اگرچه آدم زرنگي است اما قرار نيست برنده باشد.

وقتي به زواياي فيلم «هت‌تريك» نگاه مي‌كنيم به نظر مي‌رسد با فيلم بازيگرمحور مواجه مي‌شويم؟

به نظر من فيلم كاراكترمحور و شخصيت‌محور است و من به عنوان كارگردان معتقدم فيلم با شخصيت‌هاي فيلمنامه پيش مي‌رود. اين را كه مي‌گوييد بازيگرمحور است، برايم توضيح دهيد؟

در بعضي فيلم‌ها كارگرداني اثر به رخ مخاطب كشيده مي‌شود، بعضي فيلم‌ها نيز فيلمنامه قوي دارند. در اين فيلم بازي بازيگران به خوبي به چشم مي‌آيد و بر فيلم سوار است كه همان هم نتيجه خوب تعامل بين كارگردان و بازيگران است.

شايد اگر مجموعه بازيگران فيلم چهره نبودند، اين ذهنيت شكل نمي‌گرفت. من به دنبال بازيگر خوب در اين فيلم بودم.

يعني به گيشه توجه نداشتيد؟

قطعا برگشت گيشه هم بي‌تاثير نبوده است، اما فيلم نياز به بازيگران توانمندي داشت كه بتوانند شخصيت‌ها و كاراكترها را به خوبي ايفا كنند. من «هت‌تريك» را بدون امير جديدي نمي‌توانستم تصور كنم يا همين‌طور پريناز ايزديار و صابر ابر. تمام اين شخصيت‌ها در حين نگارش در قصه تنيده شده بودند. اگر بازيگر بهتري از امير جديدي به نظرم مي‌رسيد كه بتواند نقش فرزاد را بازي كند قطعا از آن بازيگر استفاده مي‌كردم. من به سيمرغ و جايزه بازيگران توجه نكرده بودم، قطعا توانايي آنها برايم ارزشمند بود. اتفاقا بر خلاف شما من فكر مي‌كنم «هت‌تريك» فيلم فيلمنامه‌محور است.

بازي ماهور الوند در نقش رها يك ويژگي براي فيلم به حساب مي‌آمد و نوع بازي روان و ملموس او به خوبي توانسته شخصيت دختر بي‌اعتماد به نفس را بر عهده بگيرد و باعث تاثيرپذيري كاراكتر مي‌شد.

كاملا اين حسي كه شما مي‌گوييد از او بر آمده و تعمدا از او خواسته شده بود. از ابتدا كه با ماهور گفت‌وگو مي‌كردم به او گفتم از همان سكانس‌هاي ابتدايي سكون، بي‌تحركي و ايستايي را داشته باشد و به مرور خودش را در نقاط كليدي نشان دهد تا ما در انتهاي داستان حس جديد در او برسيم.

نكته مهم در فيلم اينكه آدم‌هاي داستان «هت‌تريك» خصوصا فرزاد با بازي امير جديدي را اطراف خود به كرات مي‌بينيم.

اين نكته مهمي است كه من زياد از زبان ديگران مي‌شنوم. اينكه آدم‌هاي داستان هت‌تريك يا پسرخاله‌شان است يا دخترعمه و دختر خاله‌شان است. يكي از مخاطبان به من گفت من دوست داشتم، اين فيلم 90 دقيقه ديگر ادامه پيدا مي‌كرد و من داستان اين آدم‌ها را دنبال مي‌كردم.

با اينكه داستان درباره چند جوان است اما هيجان در فيلم وجود ندارد و تنش‌هاي دروني طراحي شده است.

به ‌شدت تلاش كرديم كه تنش‌ها دروني باشند. در خيلي از سكانس‌ها مي‌توانستم دعوا و سرو صدا برپا كنم اما عامدانه پرهيز كرديم و لحظات هيجاني را كاملا كنترل كردم.

چرا؟

براي اينكه نمونه فيلم‌هايي كه از هيجان استفاده مي‌كنند در سينما زياد است. تنش دروني براي من به مراتب از تنش بيروني جذاب‌تر است. آن نگاهي را كه با ملامت و سرزنش همراه است بيشتر مي‌پسندم تا مشتي كه با عصبانيت در چشم كسي زده مي‌شود.

از نيمه دوم داستان بحث تصادف در فيلم كمرنگ مي‌شود در حالي كه اساس دور هم جمع شدن اين دوستان به خاطر تصادف بوده. چرا؟

اين آدم‌ها از ابتدابه خاطر تصادف دور هم جمع نمي‌شوند. هر يك از آنها انگيزه‌هاي دروني ديگري دارند كه آنها را وادار مي‌كند دور هم جمع شوند. به عنوان نمونه كيوان با بازي صابر ابر دوست دارد از نزديك زندگي دختري را كه تازه با او آشنا شده ببيند.

عده‌اي كنش‌ها و واكنش‌هاي فيلم شما را در ادامه مسير فيلم‌هاي اصغر فرهادي مي‌دانند.

ما مي‌توانيم بگوييم فيلم «هت‌تريك» فيلم بد يا خوب است اما نمي‌توانيم بگوييم اين فيلم شبيه فيلم‌هاي آقاي اصغر فرهادي است. نه دنيا و نه آدم‌هاي «هت‌تريك» شبيه آدم‌هاي قصه ايشان نيستند. به نظرم كساني كه اين نظريه را ارايه مي‌دهند كمترين شناختي از درام ندارند. به جاي پرداخت به جزييات از جملات كليشه‌اي بهره مي‌برند؛ اما بحث اين است كه نقطه مشترك بين فيلم «هت‌تريك» و فيلم‌هاي آقاي فرهادي در درام است. درام اساس شكل‌گيري سينماست. آيا درست است كه بگوييم فيلمنامه‌هاي آقاي فرهادي شبيه نمايشنامه‌هاي كلاسيك جهان است؟ طبيعتا خير. مهم‌ترين شاخصه فيلمنامه‌هاي آقاي فرهادي اين است كه اصول و قواعد دراماتيك را رعايت مي‌كند و هر فيلمنامه‌اي كه اين قواعد و اصول را پيروي كند به هم شبيه مي‌شود. نكته مهم ديگر اينكه آدم‌هاي داستان آقاي فرهادي به ‌شدت جدي هستند، اما شما در «هت‌تريك» با لحظاتي مواجه مي‌شويد كه مي‌خنديد و بعضي شخصيت‌ها همچون فرزاد شوخ و شنگ هستند. البته به اين نكته اشاره كنم كه خانم صفي‌ياري تدوينگر مشترك فيلم‌هاي ما هستند، از اين نظر شايد شباهتي وجود داشته باشد. (مي‌خندد)

از نحوه اكران اين فيلم صحبت كنيم. نمايش عمومي فيلم «هت‌تريك» در اين بازه زماني كه بنا به گفته سينماگران به آن فصل مرده سينما مي‌گويند اين را به ذهن مي‌رساند كه چرا اين زمان را براي اكران فيلم‌تان انتخاب كرديد؟

قطعا من به عنوان كارگردان دوست داشتم، فيلمم در بهترين زمان و شرايط نمايش داده شود. عيد، تابستان، پاييز يا در نهايت اول زمستان فيلمم اكران شود. وقتي شرايط مهيا نمي‌شود اگر اين زمان را قبول نمي‌كردم چه زماني را انتخاب مي‌كردم؟ طبيعتا وقتي انتخاب‌هاي متعدد نداشتم بايد به اين زمان اكران تن مي‌دادم. كاملا مشخص است كه در سينما يك‌سري تهيه‌كننده فيلم‌هاي‌شان در بهترين زمان ممكن نمايش داده مي‌شود. اين موضوع ديگر به امر بديهي تبديل شده است.

اينجا بحث كيفيت فيلم مطرح نيست. پرسش اينجاست كه يك‌سري فيلم‌ها با همين سطح كيفيت در بهترين فصل نمايش داده مي‌شوند اما تعدادي از آثار را در بدترين زمان ممكن ... آيا روابطي پشت پرده وجود دارد كه ما از آن بي‌خبريم؟

قطعا اين پرسش براي من هم - به عنوان فيلمسازي كه در اين سينما كار مي‌كنم - وجود دارد. چه چيزي باعث اين اتفاق در سينما مي‌شود؟ چرا يك عده مي‌توانند بهترين زمان اكران را بگيرند و يك عده بدترين زمان و فصل مرده به آنها تعلق پيدا مي‌كند. چرا بعضي از فيلمسازها براي نمايش عمومي فيلم‌شان تن‌شان مي‌لرزد اما يك عده كمترين دلشوره‌اي هم ندارند؟ چرا يك عده براي سرانجام فيلم‌شان نگران هستند اما عده‌اي بي‌خيال و بي‌استرس و اضطراب فيلم‌هاي‌شان را مي‌سازند و نمايش مي‌دهند؟ چرا عده‌اي در سينما بهترين شانس‌ها را دارند اما يك عده سال‌ها نمي‌توانند كار كنند؟ ديگر كاملا مسجل است كه يك‌سري فيلم‌ها بدون در نظر گرفتن كيفيت تنها به اين دليل كه جنس روز بازار هستند - هر قدر هم سخيف باشند - كل سانس‌هاي اكران را به خود تعلق مي‌دهند. يك‌سري فيلم‌ها هستند كه به دلايل ديگر اكران خوب به آنها تعلق مي‌گيرد.

چه دلايلي؟

قطعا اگر مي‌دانستم فيلمم را به همين دلايل در بهترين زمان اكران مي‌كردم. ما هيچ‌ وقت در اين دايره قرار نگرفته‌ايم و مناسبات اين دايره را هم نمي‌دانيم.

به لحاظ روانشناسي هم كه در نظر بگيريم، اين موقع از سال مخاطب از تماشاي خيل عظيم فيلم‌هاي جشنواره فجر خسته و دلزده است و رغبتي براي تماشاي فيلم روي پرده ندارد. ضمن اينكه مردم الان درگير آماده شدن براي نوروز هستند و زياد فرصت سينما رفتن ندارند.

با شما كاملا موافقم و كامنت‌هاي زيادي در اين باره خواندم كه مخاطب برايم نوشت خيلي دل‌مان مي‌خواهد فيلم‌تان را ببينيم، اما چرا الان اكران شده؟ آنها مي‌گفتند كه به تازگي تماشاي فيلم‌هاي جشنواره را به پايان رسانديم و حوصله سينما رفتن نداريم. خلاصه معترض هستند كه چرا در اين مقطع فيلم اكران شده است. قطعا حق با مخاطب است و اگر به عنوان فيلمساز حق انتخاب داشتم، آخرين زماني كه براي اكران فيلمم انتخاب مي‌كردم اين بازه زماني بود.

چرا براي معرفي اين فيلم در فضاي مجازي يا محيطي تبليغي نمي‌بينيم. انگار بازگشت سرمايه براي سازندگان فيلم مهم نيست. در مقام خبرنگار براي من پرسش ايجاد مي‌شود كه تهيه‌كننده اين فيلم در جشنواره امسال فيلم مهمي به نام «سرخپوست» داشت كه انگار معرفي «سرخپوست» برايش از اهميت بيشتري برخوردار است. در حال حاضر فيلم «سرخپوست» را بيشتر مردم مي‌شناسند تا «هت‌تريك» كه روي پرده است. مگر براي سازندگان فيلم با فيلم فرق دارد؟ بازگشت سرمايه فيلم «هت‌تريك» مهم نيست؟

من به عنوان كارگردان از هيچ تلاشي براي معرفي فيلمم فروگذاري نكردم. همين قدر بگويم كه تك‌تك سالن‌هاي سينما را چك كردم تا بدانم صداي سالن كيفيتش خوب است يا بد. چون مي‌دانستم كيفيت صدا و تصوير براي مخاطب مهم است. مي‌خواهم بگويم از هيچ تلاشي فروگذاري نكردم و نمي‌كنم اما بپذيريم كه وظيفه كارگردان معرفي و تبليغ فيلم نيست و اين نكته بر عهده تيم تبليغات و تهيه‌كننده است و تهيه‌كننده بايد پاسخگوي پرسش شما باشد.