پایگاه خبری تئاتر: پیام لاریان برای نمایشنامه «پروانه الجزایری» موفق به کسب تندیس بهترین نمایشنامه از بخش مسابقه صحنه تئاتر ایران شد. لاریان که با ۴ نمایشنامه «پروانه الجزایری»، «تاریخ مردم کوچه و بازار»، «پرسههای موازی» و «استرالیا» در سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر حضور پیدا کرد چرا آثار شما مورد استقبال قرار میگیرد؟ شاید به این دلیل است که من با دلم قصه روایت میکنم چون متاسفانه بخش عمدهای از ادبیات نمایشی ما بیان احساسات و عواطف است وقتی نمایشنامهها فقط به سمت قصه گفتن میروند، برای مخاطبها و کارگردانها جذاب تر میشود. برای اجرای نمایشنامه هایی که خودتان نوشتید به بچه های تهران مجوز نمیدهید، این موضوع دلیل خاصی دارد؟ یکی از دلایل این است که من در تهران گروه خودم را دارم و اینکه به نظرم اینکه تا الان اتفاقاتی که در تهران افتاده یا اجراهایی که از نمایشنامههایم در تهران بوده نه به لحاظ کیفیت من را راضی کرده است و نه به لحاظ مالی به من کمکی شده بنابراین ضرورتی هم نمیبینم که بخواهم مجوزش را به کسی غیر از افراد گروه خودم بدهم. چرا برای مجوز دادن به گروههای نمایشی در شهرستان هزینهای دریافت نمیکنید؟ تا الان از بچههای تئاتر شهرستان یک ریال هم دریافت نکردم به این دلیل که من خودم یکی از بچهها هستم و در تئاتر شهرستان رشد کردم. زمانی که به تهران آمدم و مقایسه کردم دیدم که وضعیت تئاتر شهرستان به لحاظ مالی اسف بار است و اگر من هم بخواهم هزینهای دریافت کنم این از جانب من ظلم است. در تهران رسیگی مالی متفاوت است اما در شهرستان اینگونه نیست این گروههایی که دور هم جمع میشوند با کمترین امکانات و وضعیت مالی تئاتر کار میکنند، به ویژه اینکه از طرف تماشاگران خود آن شهرها هم حمایت نمیشوند و شاید با این کاری که من میکنم تئاتر در شهرستان ادامه پیدا کند و زنده بماند. شما چه قدر با کارگردانهای آثارتان در ارتباط هستید؟ من به هیچ عنوان ارتباطی با کارگردانها در شهرستان ندارم و وقتی دوستان کار میکنند کاملا روی پای خودشان ایستادهاند و متاسفانه هیچ کمکی از جانب من برای اجرای متن صورت نمیگیرد، به این دلیل که من نمیتوانم به شهرستانها بروم و نهایتا میتوانم یک ارتباط تلفنی کوتاه با آنها داشته باشم یا یکسری توصیهها به آنها بکنم که رو کدام قسمتها بیشتر سرمایهگذاری کنند تا موفقتر باشند، اما در کل ارتباط من با کارگردانان قطع است اما در جشواره و جاهای دیگر نمایشها را میبینم. به نظر شما متن نمایشنامه در گرفتن جایزه چه قدر تاثیر دارد؟ بی تاثیر نیست اما آنچنان هم موثر نیست، من هیچ احاطه و اشرافی روی اثر ندارم و مسئول کیفی اثر، خود گروه است بنابراین، این که جایزه بگیرد یا نگیرد به کیفیت گروه و اجرای نمایش بستگی دارد نه نمایشنامههای من یا امثال من. من اعتقاد دارم زمانی که نویسنده اثری را مینویسد دیگر صاحب آن اثر نیست و آن یک اثر مجرد است که هر کارگردانی میتواند آن را اجرا کند ودیگر نویسنده در آن دخل و تصرفی ندارد، درست مانند شکسپیر که الا نیست اما آثارش هنوز هم به اجرا در میآیند. تا به حال اجرایی را دیدهاید آنطور که شایسته است اجرا نشده باشد؟ و آیا باعث شده که در مجوز دادن حساستر شوید؟ بله، بعضی وقتها نمایشی را میبینم و خیلی ناراحت و خجالت زده میشوم که چرا من به این نمایش مجوز دادم و امروز فهمیدم که برای مجوز دادن باید مقداری حساستر باشم اما تا کنون من در مورد هیچ نمایشی چه اجرای صحنه و چه نمایشنامهخوانی سختگیری نداشتهام . تفاوت سی و ششمین و سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر را در چه چیز میدانید؟ پارسال در بخش بین الملل دو متن ایرانی بود که هر دو کاندید شدند و یکی جایزه گرفت به دلیل اینکه خنده دار بود امسال بیش از ۸۰ درصد متنها ایرانی بود و به نظر میرسد سیاست امسال جشنواره برای حمایت از نویسندههای ایرانی، سیاست خوبی بود. شایسته است که من به این دوره از جشنواره فجر در این زمینه تبریک بگویم، زیرا ۸۰ درصد کارها ایرانی است و درستش هم همین است شما در آمریکا نمیبینید که ۸۰ درصد کارها برای خارج از آن کشور باشد یا همینطور در کشورهای دیگر زیرا از نویسندههای خودشان حمایت میکنند. ادبیات نمایشی ما هم یک بدنه مستقلی است که در طول این سالها رشد کرده و جلو رفته و این شکل حمایت شکل خوبی است و امیدوارم در سالهای آینده هم اینگونه باشد. من پارسال یک نمایشنامه با نام «استرالیا» در مسابقهی ادبیات نمایشی فجر نمایشنامه نویسی فجر داشتم که درآن تندیس گرفت «استرالیا » و دربخش نمایش صحنه هم کار دیگری داشتم که خودم آن را اجرا کرده بودم با عنوان «و چند داستان دیگر» که کاندید متن شد و تندیس آن را آقای نادری برای «کبوتران حرم» گرفت. با توجه به سخنان سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد در مورد ایرانی بودن نمایشنامهها و استقبال از این موضوع در این دوره از جشنواره، شما چه نظری در رابطه با این موضوع دارید؟ بر خلاف حرفی که در یکی از مصاحبه های آقای چرمشیر شنیدم که ایشان وضعیت را خیلی اسفناک میدانست، من فکر میکنم این نسلی که در حال نوشتن هستند بسیار خوب مینویسند و آدم از دیدن کارها و خواندن نوشتههایشان شگفت زده میشود به نظر مسیر درستی را در ادبیات نمایشی ایران طی میکنیم اما مسیری است که مانند همه چیزهای دیگر مورد حمایت قرار نمیگیرد میدانید ما ورزشکارها، سینماگران و نقاشان خوبی داریم حمایت نمیشوند در تئاتر هم همین وضعیت است ولی با خلاقیت و کمترین امکانات و بیشترین میزان از سانسور و خط قرمزها کماکان آثاری در حال خلق است که انسان را شگفت زده میکند و در همه دنیا هم مورد توجه قرار میگیرد نویسندههایی مثل امیررضا کوهستانی هنوز قابل توجه همه دنیا هستند . در آینده، نمایشی برای اجرا در تهران ندارید؟ در فروردین یکی از نمایشهایم با عنوان«پروانه الجزایری» توسط گروه خودم در تهران اجرا خواهد شد. از اسامی و موضوعات سه نمایشنامهی جدیدتان بگویید؟ یکی «شرق وحشی» است که در مورد داستان دو برادری است که میخواهند برادر دیگر غولشان را به ترکیه ببرند و او را بفروشند. «شرایط نامطبوع یک گیاه کمیاب» است که در مورد یک ارتباط زمانی بین کاراکتری در ایران و کاراکتری فرانسوی است که ۷۳سال بعد در فرانسه زندگی خواهد کرد و نمایشنامه ای که در حال حاضر روی آن کار میکنم «اشتقاق» است که خودم این نمایش را کارگردانی میکنم و این موضوع از داستان «ملکه الیزابت » آقای مصطفی مستور الهام گرفته شده است.