پایگاه خبری تئاتر: حمیدرضا نعیمی _نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر درباره اولویتهای کاری اداره کل هنرهای نمایشی در سال ۹۸ که قبل از سال جدید منتشر شد، گفت: به نظر من این ۱۰ موردی که مرکز هنرهای نمایشی عنوان اهداف و برنامههای سال ۹۸ اعلام کردند، کارهایی بوده که باید در طول این چهل سال در تئاتر انجام میشد. چطور ممکن است این موارد مهم و زیربنایی برای یک سال آینده محقق شوند؟ او با بیان اینکه "تیترهای این اولویتها، عناوین مهمی هستند اما انجام آنها در طول یک سال امکانپذیر نیست" افزود: رسیدن به این اهداف با توجه به واقعیات موجود در جامعه و عزمی که وزارت فرهنگ و ارشاد برای حمایت از شاخههای هنری مخصوصاً تئاتر دارد، امکانپذیر به نظر نمیرسد. نویسنده و کارگردان نمایش «سقراط» ادامه داد: تک تک موارد خوب هستند، اما از آنجایی که اساساً در مملکت ما از ابتدا به چشماندازهای بلندمدت و زیربنایی اعتقاد چندانی وجود نداشته و ملاک درستی هر طرح و برنامهای آنست که در کوتاهترین زمان به بهرهبرداری و بازدهی برسد، تحقق این اهداف دشوار به نظر میرسد. این واقعیت تلخی است که جامعه ما به دلالی و امور ضدفرهنگی بیشتر بها میدهد تا کارهای اصولی و درازمدت. او افزود: این عالیست که بخش اعظمی از امور اجرایی به صنف و مشخصاً به خانه تئاتر محول شود. یا فعال کردن سالنهای تئاتر در تهران و کل کشور و یا ضابطهمندی تمام فعالیتهای مرتبط با تئاتر و… اما سختی کار آنجاست که سیستم اداری و انجامِ امور در ایران همواره قائم به شخص است نه قائم به ذات. کافیست شما با نهادها و سازمانها روزها، هفتهها و ماهها جلسه برگزار کنید و به نقطه نهایی برای دستیابی به اهداف برسید، اما با یک تغییر وتحول و یک جابجایی مدیر و مسئول، همه چیز متوقف و کن لم یکن تلقی شود. متأسفانه ما مملکت فرصتسوزیها هستیم. نعیمی تصریح کرد: به نظر من در کنار این موارد باید مشخص شود که برنامههای زود بازده چیست؟ مثلاً برای بیکاری هنرمندان در سال ۹۸ چه فکری شده است؟ آیا شجاعت حذف برخی جشنوارههای غیرضروری که بودجه زیادی هم صرف برگزاری آنها میشود، وجود دارد؟ او با اشاره به اینکه "به مدت یک سال جشنوارهها تعلیق شوند و تنها یک یا دو جشنواره مهم را برگزار کنیم" افزود: در این صورت بودجه آنها میتواند صرف ساماندهی وضعیت آشفته زندگیِ اهالی خانواده تئاتر شود. بسیاری از دوستان ما یک یا چند سال است که کارگردانی یا بازیگری نمیکنند. چه کسی باید از احوال حسین عاطفی بپرسد که چرا در بیست سال اخیر فقط دو یا سه نمایش کار کرده؟ چرا هیچکس از احوال علیرضا نادری نمیپرسد؟ حسین کیانی الان کجاست و چه میکند؟ چرا حمیدرضا آذرنگ نُه سال است که نمایشنامهای ننوشته؟ آرش عباسی چهارسال است که بر کاغذ درامی خلق نکرده، چرا؟ آقای حمید مظفری چرا کارگردانی نمیکند؟ چرا خواهش نمیکنیم که آقای جمشید ملکپور با کولهباری از دانش و اندوختههایشان حالا که ایران هستند به صورت عملی و اجرایی فعالیت داشته باشند؟ چرا برای استاد منوچهر فرید بزرگداشت برگزار نمیکنیم؟ حمید لیقوانی کجاست؟ بهمن مفید را چرا درنمییابیم؟ از احوال استاد احمد دامود چه خبری داریم؟ مگر ما چند آرمان امید داریم؟ بر ناصح کامگاری در این مدت زمان چه گذشته؟ و... این کارگردان تئاتر در بخش دیگر به وضعیت نابسامان چاپ کتاب و نمایشنامه اشاره کرد و گفت: آیا برای چاپ و ترجمه آثار ایرانی به زبانهای دیگر و معرفی آنها به بازارهای جهانی فکری هم شده؟ آیا درامنویس، خود باید به دنبال این باشد که اثرش را ترجمه و به جاهای مختلف معرفی کند؟ او افزود: با برنامهریزی اصولی و به دور از ریخت و پاش میتوان ۱۰ نمایشِ بزرگ و درخور را در طول سال از کشورهای اروپایی، آمریکایی و آسیایی به ایران دعوت کرد. نعیمی در پایان گفت: در بخش امور بینالملل مرکز هنرهای نمایشی در دهسال اخیر شاهد هیچ اتفاق مثبت و روشنی نبودهایم. در حالی که در دورهی موسوم به دولت اصلاحات ما بیشترین حمایت را برای اعزام گروههای ایرانی به کشورهای خارجی داشتیم تا سفیران فرهنگی ما باشند. پیغامبران صلح و دیالوگ. اما اکنون… فقط باید با تأسف سر جنباند. حقیقتاً عملکرد وزارت ارشاد و معاونت هنری در این سالها نمرهی قبولی ندارند.