پایگاه خبری تئاتر: «کلاسیک مرمت شده» یکی از بخشهای جانبی جشنواره جهانی فیلم فجر است. امسال در دوره سی و هفتم «دونده» به کارگردانی امیر نادری، «دیده بان» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، «طلسم» به کارگردانی داریوش فرهنگ، «جادههای سرد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی و «پرده آخر» به کارگردانی واروژ کریم مسیحی آثار ایرانی این بخش هستند. «جادههای سرد» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی با حمایت و همکاری فیلمخانه ایران آماده نمایش در «کلاسیک مرمت شده» شده است؛ تورج منصوری فیلمبردار این فیلم درباره مرمت، بازسازی و نمایش برخی از آثار سینمایی در جشنواره جهانی فیلم فجر گفت: یکی از درستترین، بهترین و زیباترین کارهایی که میتوان در حق فیلمهایی که در تاریخ سینمای ممالک مختلف تأثیر مثبت داشتهاند، انجام داد این است که آن فیلمها را دوباره پس از سالها از نگاتیو اصلی استخراج میکنند و با اصلاح رنگ و دیجیتال کردن آنها را در قالب بهروز شده نمایش میدهند یا آرشیو میکنند. کوچکترین تشکری که از یک فیلمساز و گروه سازنده یک فیلم از این بابت که یک روزی یک فیلمی ساختهاند که در پیشرفت مسیر سینمای کشورشان یا حتی دنیا قدمی به جلو گذاشته، میتوان انجام داد همین است که اثر آن روزگارشان مجدداً نوسازی و به نمایش گذاشته شود یا در کتابخانهها قرار داده شود تا افراد بتوانند بر اساس نیاز تحقیقاتیشان به آنها رجوع کنند. وی درباره اهمیت «جادههای سرد» که موجب شده پس از سالهای طولانی تصمیم گرفته شود که این فیلم دوباره به نمایش در آید، گفت: «جادههای سرد» جزو اولین فیلمهای بعد از انقلاب است که موفق شده دایره موضوعی مرسوم را به شکل کامل بشکند و وارد مضمونی شود که سینمای حرفهای تا آن زمان توجه چندانی به آن نداشته است و اگر هم توجهی شده در فیلمهای آماتوری کوتاه و یا فیلمهایی بوده که در سینما به وسیله تماشاگر حرفهای دیده نمیشد؛ منظورم از تماشاگر حرفهای کسی است که به سالن سینما میرود و برای دیدن فیلم پول میدهد. مدیر فیلمبرداری «در مسیر تندباد» ادامه داد: آن دوره، دورهای بود که شاید اگر ۹۰ درصد از تهیهکنندگان قبل از انقلاب که برخی از آنها تهیهکنندگان بسیار خوبی هم بودند و کارشان را خیلی خوب بلد بودند، فیلمنامه «جادههای سرد» را میخواندند قطعاً تصمیم به ساخت آن نمیگرفتند و قطعاً چنین موضوعی را در حوزه موضوعاتی که میتواند در کشور ساخته شود و اقبال عمومی داشته باشد، قرار نمیدادند؛ این موضوع خارج از دایره مضامین و موضوعات فیلمهای سینمایی تجاری و یا حداقل فیلمهای حرفهای ایران بود. وی با اشاره به اینکه در همان زمان فیلمهای «بیبی چلچله» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و «مادیان» به کارگردانی علی ژکان هم در حال ساخت بود، گفت: بعدها تک تک افرادی که در این ۳ فیلم حضور داشتند وارد سینمای حرفهای شدند و جایگاه محکمی پیدا کردند. این موضوع اولین چیزی است که نشان میدهد این سه فیلم ارزش بازسازی شدن دارند زیرا حداقل محمل به وجود آمدن گروهها و افرادی شدند که بعدها در سینمای ایران تأثیر زیادی داشتند، چه در زمینه آموزش، چه در زمینه نگاه و بینش سینمایی و چه در زمینه روایت فیلم و گرامر سینما. بنابراین اتفاق بسیار مثبتی است که چنین نگاهی به فیلمهای خوب تاریخ سینما میشود و بازسازی این فیلمها و دوباره دیدن آنها با تکنیک امروزی قدم بسیار مثبت و بزرگی است. این فیلمبردار پیشکسوت در ادامه درباره ویژگیهای خاص فیلمبرداری فیلم «جادههای سرد» گفت: از اواخر دهه ۲۰ سیر جدید تولید فیلمهای سینمایی ایران آغاز شده بود؛ فیلمهایی که از استودیوها بیرون میآمدند، با این معنا که باید فیلمنامهنویس، کارگردان و فیلمبردار داشته باشند که البته ترتیب ساختمانی افرادی که در تشکیلات ساخت این فیلمها حضور داشتند، با امروز فرق میکرد؛ مثلاً منشی صحنه و طراح صحنه و لباس اصلاً وجود نداشت، یک دستیار کارگردان، یک فیلمبردار و چند نفر به عنوان عوامل فنی که با او کار میکردند، یک کارگردان که بعضی وقتها فیلمنامهاش روی حتی یک برگ کاغذ هم نوشته نشده بود، خیلی خلاصهنویسی شده بود و اتفاقات فیلم سر صحنه باز میشد. مدیر فیلمبرداری «هامون» اظهار کرد: این ترکیب و مجموعه از یک سو، داستانسرایی از یک سو و تکنیک فیلمبرداری از سوی دیگر این سینمای حداقل ۲۰ ساله را دچار یک نوع افسردگی و انجماد کرده بود که نمیتوانست به خودی خود با همان عوامل و همان نگاه از خودش محصولی جدید بروز دهد، فارغ از اینکه در همان سینما افرادی مثل بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، پرویز کیمیاوی، امیر نادری و ابراهیم گلستان وجود داشتند، اما آثاری را تولید نمیکردند که سینماهای کشور را قبضه کند و شکل اصلی تولید را در سینمای ایران رقم بزند. آنها جوانهایی بودند که به دنبال حرفهای تازهای آمده بودند، مثل نسل ما که بعد از انقلاب شروع به کار کرد و شاید ما هم حاصل نگاه و تفکر همان افراد هستیم که در آن زمان وارد کار شده بودند. آنها کسانی بودند که ایدههای خوب و بلندپروازانه داشتند و میخواستند دایره موضوعات را بشکنند، نوع نگاه را تغییر دهند و سلیقه تماشاگر را بالا ببرند. وی افزود: این سینما در کلیت به یک سری ابزار وابسته بود که این ابزار جوابگوی تولید روز نبود. در آن زمان ما در مجموع ۳ دوربین BL۱ در ایران داشتیم که در واقع نخستین نسل دوربینهایی بودند که توانایی ضبط صدای سر صحنه را داشتند. همچنین دو دوربین ۳۵ میلیمتری غول پیکر در بنیاد سینمایی فارابی داشتیم که برای ساخت فیلم «کاروانها» وارد ایران شده بود، به علاوه مقدار زیادی نور و دو ژنراتور که همه آنها از برق ۱۱۰ ولت DC استفاده میکرد. منصوری عنوان کرد: ما در فیلم «جادههای سرد» بخش زیادی از این چراغها را نوسازی و تعمیر کردیم و با ژنراتورهای آنها سر صحنه بردیم چون برق ۱۱۰ ولت DC مثل برق باتری است و کسی را نمیگیرد و اولین نکته ما هم این بود که امنیت خاطر داشته باشیم زیرا قرار بود در برف و رطوبت و سرمای خیلی زیاد کار کنیم و کوچکترین اتصال میتوانست لطمه جانی وارد کند. همچنین این چراغها فلیکر ندارد و بر خلاف برق متناوب شهری نیازی نیست در هر ثانیه حدود ۵۰ بار خاموش و روشن شود تا نهایتاً یک اختلاف کوچک بین دوربین و فرکانس یا سیکل موتور برق صحنه را مدام تاریک و روشن کند و پلک بزند. مدیر فیلمبرداری «جادههای سرد» بیان کرد: در آن زمان ما ناچار بودیم هر یک از این وسایل را قبل از استفاده تعمیر کنیم زیرا هیچ کدام سالم و آماده به کار نبودند و تعمیر این لوازم نیاز به شناخت کامل از آنها داشت، به همین دلیل نهایتاً تجربه فیلم «جادههای سرد» از تیم فنی و حرفهای پشت دوربین این کار یک عده آدم متخصص تربیت کرد. وی اظهار کرد: علاوه بر این درد بزرگ ما در «جادههای سرد» این بود که مجبور بودیم با فاصله خیلی زیادی از شهرها کار کنیم در نتیجه برای دو جوان هم سن و سال من و محمود کلاری تجربه سختی بود که باید فیلمها را میگرفتیم، ۱۰ روز صبر میکردیم تا فیلم به تهران و لابراتوار برسد، ظاهر شود و بعد ما از طریق تماس تلفنی با لابراتوار با خبر شویم که نگاتیوها یا دوربین مشکلی نداشته است. ضمن اینکه ممکن بود در بین راه بلاهایی هم بر سر فیلمها بیاید، مثلاً وقتی میخواستیم با هواپیما فیلمها را به تهران بفرستیم با مسائل امنیتی مواجه بودیم که مأموران میخواستند ببیند داخل جعبهها چیست و ما نمیتوانستیم آنها را قانع کنیم که نباید درب جعبههای فیلم را باز کنند یا حتی وقتی مواد خام را برای ما میآوردند بازرسیهای بین راه گروه را مورد پرسش قرار میدادند که داخل این جعبهها چیست و توضیح دادنش کار بسیار سختی بود زیرا آن دوران در کشور جنگ و آشفتگی خیلی زیاد بود و طبیعتاً بازرسیهای خیلی شدید و زیادی داشتیم. مدیر فیلمبرداری «جنگ نفتکشها» با اشاره به تجربیاتی که در ساخت فیلم «جادههای سرد» بهدست آمده بود گفت: امروز مسائل خیلی تفاوت کرده است، امروز فیلمی مثل «جادههای سرد» اصلاً دیگر در ایران ساخته نمیشود و چیزی که از بین رفته لوازم آن کار نیست چراکه در آن زمان لوازم برای انجام چنین پروژهای اصلاً وجود خارجی نداشت و ما باید بسیاری از لوازم مورد نیازمان را ابداع میکردیم. وی افزود: امروز تکنولوژی خیلی پیشرفت کرده است؛ نتیجه کار را در همان لحظه میتوان به راحتی دید، تنظیم کنتراست و رنگ و نور و تمام مسائل فنی تصویر در اختیار فیلمبردار است و او میتواند به داخل تصویر نفوذ کند، در حالی که در آن دوران ما کاری نمیتوانستیم انجام دهیم جز اینکه از مطالبی که میدانستیم، به لحاظ تئوریک نتیجهگیری کنیم و در صحنه میزان تاریکی و نور، دیافراگم و ظهور فیلم در لابراتوار را طوری مهندسی کنیم که نتیجه کار به یک تصویر خوب و قابل قبول برسد. امروز همه این اعمال در داخل دوربین و بوسیله یک نرمافزار کامپیوتری از پیش طراحی شده انجام میشود. بنابراین مشکلات آن دوران وجود ندارد، اما انگیزه افراد برای تحمل شرایطی که همچنان میتواند موجب ساخت یک فیلم خوب شود، به صفر رسیده است. مدیر فیلمبرداری «سنتوری» با بیان اینکه اکثر فیلمهای امروز ساده و بدون زحمت و مشکل ساخته میشوند، عنوان کرد: اگر در آن زمان با تهیهکنندهای مطرح میشد که میخواهیم برویم فیلم «جادههای سرد» را بسازیم او حتماً به خاطر موضوعش نمیپذیرفت نه به خاطر اینکه این فیلم سخت است یا آسان، اما امروز اگر فیلمنامه «جادههای سرد» را به تهیهکنندهای ارائه بدهیم قطعاً آن را قبول نمیکند نه به این دلیل که فیلم به لحاظ مضمون و موضوعی برایش قابل قبول نیست، بلکه میگوید این فیلم به لحاظ تهیه و تولید فیلم دشواری است و من حاضر نیستم پای هزینه و زحمتش بایستم، ضمن اینکه در سینمای حرفهای امروز افراد زیادی را هم نمیتواند پیدا کند که پای چنین چیزهایی بایستند و زحمت و زجر و بیخوابی را تاب بیاورند و مشقتها را برای ساخت چنین کاری تحمل کنند. وی ادامه داد: در «جادههای سرد» ما مجموعهای از کارهای سخت مثل فیلمبرداری در سفیدی مطلق برف، فیلمبرداری در فضاهای خیلی تاریک مثل داخل چاه و طویله، فیلمبرداری بخشهایی که در خواب و رؤیا بودند و… داشتیم که بخشی از آن مربوط به ارتباط لابراتوار و نورسنج بود، بخشی ترکیبی از نور و شیمی و بخش سوم آن جایی است که ما تعادلی برقرار کردیم بین دکور و واقعیت. در این فیلم برای اولین بار ترکیب گریم و دکور با فضای واقعی در یک کار سخت و جاندار به شکلی با هم هماهنگ شده که تماشاگر کاملاً میپذیرد. منصوری در پایان تاکید کرد: نهایتاً با قطعیت میتوان گفت از هر جهتی به «جادههای سرد» نگاه کنیم، فیلم ماندگار و خوبی است و شاید اگر نگوییم بهترین فیلم مسعود جعفری جوزانی و تمام کسانی است که در این فیلم کار کردند، اما قطعاً یکی از بهترین فیلمهایی است که همه این گروه با هم ساختند.