اجرای پیشین آرش عباسی نیز با گروهی از جوانان افغان مقیم درایران اجرا شد که استعدادهای بسیارخوبی از میان آنها درصحنه درخشیدند و امروز نیز با طی همان مسیر، روزنه‌های امیدبخشی از حضور این نسلِ مهاجران افغان، درپیوند با صحنه ی تئاتر به چشم می آید.

پایگاه خبری تئاتر:  هفت دقیقه نمایشی جسورانه در وجه‌ "انتخاب" است و تلنگری برای آگاهی از مسیرِ مدنیّت و تمرینِ احترام و رعایت حقوق انسانی؛ در جامعه‌ی پرتنش فعلی‌ که در تمام ابعاد، شرایط ناهنجاری حاکم‌ست، اینکه کارگردانی در یکی از مهمترین سالن‌های تئاتر، نمایشی را اجرا می‌کند که بازیگرانش دختران جوان مهاجر افغان هستند انتخابی‌ست که شجاعت ویژه‌ای می‌خواهد و کار هر هنرمندی نیست.

این ریسک که متنی از استفانو ماسینی ایتالیایی را بر صحنه آورد که بی مناسبت به شرایط کاری و کارگری پرمسئله ی فعلی بخشی از افرادجامعه و مهاجران افغان‌ نیست درکنار موضوعیتی به روز و دغدغه‌مند، نگاه مخاطبان را به برابری حق شهروندی چه مهاجر وچه بومی جلب می کند که از نگاه سلطه جویانه و تبعیض‌مند و منفعت‌طلبانه‌ی قشری،فاصله گرفته، و حقیقت هنر را بی هیچ مرز و محدوده‌ی جغرافیایی، دریافت کنند. و تلاشی را بر صحنه ببینند که تنها یک اجرای تئاتریکالیته با جنبه های خاصش نیست، بلکه اتفاقی‌ست از "انتخاب" در ابعادی به وسعتِ تاریخ و رنج آدمی، برای رسیدن به حق واقعی، و آمال و آرزویی، دست یافتنی. چه انتخاب بر آنچه حق آنان حتی به اندازه ی 7 دقیقه‌ست و چه انتخاب بر هنری که پل ارتباطیِ بی واسطه‌ با سیالیت ذهن و اندیشه و برداشت زنده‌ی بیننده ای دارد که این نمایش را انتخاب کرده است.

دختران افغانی که از شرایط رفاهی ومعمول بسیاری محرومند امروز بر صحنه‌ی تئاتر، جایی که بزرگان این سرزمین نقش آفرینی کرده‌اند،ماندگار شده‌اند و میراثی غنی باقی گذارده‌اند، قدم گذاشته‌اند و با تلاش و ازجان مایه گذاشتن، رسالتی را آغاز کرده‌اند که به تمام انسان‌ها و به ذات هنر مرتبط‌ست.نه نژاد، زبان، سطح اجتماعی و نه هیچ خط جداکننده ی دیگری دراین عرصه اهمیت ندارد. آنچه مهم‌ست فرصتی‌ست که یک کارگردانی ایرانی،که خودسالها طعم سکونت و تجربه‌ی حضور و اجرای تئاتر را در خارج از ایران دارد، دراختیار این جوانان مستعد وهنرمند قرار داده تا دیده شوند، تا معنای واقعی از تاثیرگذاری همگرایِ هنرهای نمایشی، و ضرورت نیاز به تئاتر از یک سطح معمول و تماشای حرکات بدن و دیالوگ های جاری، فراتر رود و به اشتراکی برسد که تئاتر، خودفرهنگ ساز امری انسانی، و زبان یگانه ی بنی آدم باشد. جایی که خشونت، سلطه جویی، تبعیض، ترحم، تحقیر، و به حاشیه راندن، جایش را به درخشش و همجواریِ نقطه اشتراکی بدهد که شاید یکی از کارآمدترین اهداف تولید واجرای تئاتر در شرایط کنونی ست. اجرای پیشین آرش عباسی نیز با گروهی از جوانان افغان مقیم درایران اجرا شد که استعدادهای بسیارخوبی از میان آنها درصحنه درخشیدند و امروز نیز با طی همان مسیر، روزنه‌های امیدبخشی از حضور این نسلِ مهاجران افغان، درپیوند با صحنه ی تئاتر به چشم می آید. استفاده از این پتانسیلی انباشته برای به جریان انداختن و به میدان آمدن نیرویی‌ست که برای رشد وترقی جامعه و این سرزمین بدون شک، تاثیرات پرثمری دارد.



نویسنده: نیلوفر ثانی