پایگاه خبری تئاتر: شايد بيراه نباشد كه بگوييم مناقشهبرانگيزترين اكران سال سينما به ماه رمضان و چگونگي نمايش فيلمها در اين وقت سال بر ميگردد. تجربه ثابت كرده فيلمهايي كه در فاصله اين يك ماه در سينماها نمايش داده ميشوند گردش مالي خوبي ندارند و اغلب فيلمسازان از عدم كاركرد گيشه و چرخش مالي فيلمشان در اين ماه گلايه دارند. حال تعمدي يا غير تعمدي معمولا فيلمهاي خوب و با كيفيت بالا در اين ماه نمايش داده نميشوند چون سازندگان آن معتقدند اكران فيلمشان در اين ماه مصداق بارز حيف وميل شدن است. در شرايط فعلي اولين ساخته پگاه ارضي با نام «نبات» به نمايش در آمده است؛ فيلمي برگرفته از يك درام خانوادگي كه شايد اگر در شرايط عادي غير ماه رمضان اكران ميشد گيشه بالاتري ميداشت.
با توجه به اينكه فيلم «نبات» بهتازگي در جشنواره جهاني فيلم فجر در بخش بازار يا ماركت به نمايش درآمد در ابتدا بگوييد ميزان استقبالي كه از اين فيلم در اين رويداد بينالمللي شد، چطور بود؟
فيلم «نبات» دو نمايش در بخش بازار جشنواره جهاني فجر داشت، همانطور كه ميدانيد مخاطبان بخش بازار سلايق خاص خود را دارند؛ يعني مشتمل بر افرادي هستند كه عموما با سينما سروكار دارند يا خريداران و پخشكنندگان فيلم هستند يا در گروه منتقدان و خبرنگاران سينمايي قرار ميگيرند يا از جامعه هنري مثل تهيهكننده و كارگردان هستند كه به تماشاي فيلم مينشينند، درنتيجه اين افراد نگاه سختگيرانهاي دارند و هم اينكه سليقه عام مردم را تشكيل نميدهند. درنتيجه متوجه نميشويم اگر فيلم در دل سينماهاي كشور اكران شود چه اتفاقي ميافتد. به همين جهت نمايش در بخش بازار درصد بالايي از بازخوردها را معمولا نشان نميدهد چون مخاطبانش خاصتر هستند. بااينحال ما از نمايش فيلم در بخش بازار بازخورد خوبي داشتيم؛ حتي اين بازخوردها خيلي بيشتر از سطح انتظار و توقع من بود؛ آنهم در مرحلهايكه وقتي فيلم ساخته ميشود نبايد زياد توقع داشت چون فيلم بايد به مردم واگذار شود به اين اميد كه مردم خوششان بيايد ولي فيلم «نبات» بازخورد خوبي داشت.
ولي درست بعد از نمايش اين فيلم در جشنواره جهاني بود كه راه اكران عمومي براي اين فيلم باز شد. موافقيد؟
مسلما. هر نمايش فيلمي وقتي با بازخوردهاي خوب همراه شود و اين بازخوردها دهانبهدهان بچرخد نتايج خوبي به همراه خواهد داشت. بهخصوص اينكه افرادي در اين بازار حضور دارند كه معمولا پخشكنندگان، خريداران و تهيهكنندگان سينما هستند. قطعا نمايش در جشنواره ميتواند براي آينده يك فيلم موثر باشد ولي تنها عامل براي به نمايش عمومي درآمدن يك فيلم نيست.
اما نكتهاي كه در اين ميان مطرح است بحث چگونگي نمايش اين فيلم است. آيا از نمايش فيلمتان در زمان فعلي راضي هستيد؟ يا ترجيح ميداديد در فرصت ديگري فيلم اكران شود؟ به هر جهت بايد پذيرفت ماه رمضان كاهش مخاطب سينما را در پي دارد.
من از اول راه آغاز اين پروژه با سختترين شرايط دستوپنجه نرم كردم و در موقعيتهاي اضطراري زيادي قرار گرفتم و از سختترين موانع عبور كردم و در حال حاضر هم كه اكران عمومي فيلم پله آخر اين ماجرا است و زماني است كه فيلم بايد به دست مردم برسد در شرايط سختي از اكران قرار گرفتيم. تيم ما براي توليد اين فيلم زحمات زيادي كشيد اما خوشحالم كه نتيجه كار ما به دست مردم رسيد. يعني آنچه از ابتدا هدفم بود به ثمر نشست. از ايده ساخت فيلم گرفته تا محصولي كه توليد شد.
به نمايش عمومي درآمد و از اين بابت خوشحالم و احساس رضايت ميكنم. همينكه فرصت نمايش به اين فيلم داده شد خدا را شاكرم چون در سينما فيلمهايي هستند كه سه يا چهار سال از ساختهشدن آنها ميگذرد، همچنان به نمايش درنيامدهاند و فرصت اكران به آنها داده نميشود. ولي مسلما هر فيلمسازي كه براي فيلمش زحمت كشيده دوست دارد بهترين شرايط اكران و پخش نمايش خانگي به او تعلق بگيرد؛ اين كمترين خواسته هر فيلمسازي است. اگر اكران متفاوتتري به اين فيلم تعلق ميگرفت قطعا در فروش فيلم تاثير زيادي داشت. مثلا اگر نوروز يا عيد فطر اين فيلم نمايش داده ميشد ما به تبليغات كمتري هم نياز داشتيم همانطور كه خودتان ميدانيد اين اكرانها گل زمانهاي اكران ما هستند. نكتهاي هم در اين ميان وجود دارد كه بايد بپذيريم وقتي فيلمي با بودجه كمتري ساخته ميشود نميتواند به تبليغات زيادي اتكا كند.
از ايده فيلم صحبت كرديد، به اين اشارهكنيم كه ايده فيلم «نبات» جديد نيست. يعني تاكنون بارها داستانهايي با اين موضوع در سينما ساختهشده است. از آنجايي كه نويسنده فيلم هم هستيد چه شد كه اين موضوع و داستان را براي روايت فيلم اولتان انتخاب كرديد؟
ببينيد! امروزه به هر ايدهاي كه نظر داشته باشيم جديد نيست. تقريبا راجع به همه مسائل دنيا فيلم ساختهشده بهخصوص اينكه در حال حاضر تعداد فيلمهايي كه در سينماي ايران ساخته ميشود زياد هم هست. مگر ما چند فيلم ملودرام خانگي با موضوع متفاوت ميتوانيم بسازيم؟ اگر به فضاي سوررئال متوسل نشويم چند نوع زندگي را ميتوانيم نشان دهيم؟ نمونههاي زيادي از زندگيهاي روزمره در سينماي دنيا و ايران به تصوير كشيده شده است اما آنچه ايده فيلم را متفاوت ميكند نوع نگاه و جهانبيني فيلمساز است و اينكه از چه زاويهاي به قضيه نگاه كنيم. اينكه فيلمساز چه چيزي در روايت برايش مهم است و از طرح اين موضوع قصد طرح چه سوالي را دارد؟
اينجاست كه يك فيلم متفاوت جلوه ميكند.
دقيقا. ضمن اينكه كارگردانها نوع بيانشان هم متفاوت است.
كه اين تفاوت سبك مشمول كارگردان فيلم اولي نميشود.
بله. ولي بهمرور بعد از ساختهشدن چند فيلم فيلمساز به نقطهاي ميرسد كه صاحب سبك ميشود و به لحاظ قصهگويي و فني ديدگاه خود را دنبال ميكند.
حال ميرسيم به اينجا كه دغدغه شما از طرح اين موضوع چه بود؟
اين نكتهاي كه ميخواهم بگويم تجربه شخصي من است. فرقي هم نميكند كجاي اين دنيا زندگي كنيم. معتقدم در نقطهاي قرار گرفتيم كه بايد از موضوعات انساني بيشتر حرف بزنيم؛ موضوعاتي كه ويژگيهاي انساني همچون غرور، تعصب، پنهانكاري، بخشش و عشق دارند. بهخصوص قضاوت و پيشداوري كه انسانها زياد با آن درگير هستند. من فكر ميكنم هر انساني در زندگي شخصي خود اين ويژگي انساني را تجربه كرده و با آن دستوپنجه نرم ميكند. زن و مرد داستان هم فرقي نميكند. دغدغه من اين است در فيلمم به مسائلي بپردازم كه به خويشتن و انسانيت ميپردازد. در مرحله بعد حالا بايد اين دغدغه را در قالب چيزي ارايه دهم كه براي خودم قابلفهم باشد و آن را لمس كرده باشم. طبيعتا وقتي ازدواج كردم و بچه دارم راحتتر ميتوانم داستاني را براي شما تعريف كنم كه خودم تجربه آن را از سر گذراندهام. شايد ظاهرا به نظر برسد نبات فيلم ملودرام با موضوع اجتماعي است اما از نظر من نبات به اجتماع خاصي برنميگردد و به مسائل انساني و عاطفي توجه دارد.
ممكن است اين فضا را خودتان پيشتر لمس كرده باشيد؟
به نكته خوبي اشاره كرديد. به غير استفاده از ملودرامي كه به خويشتن و انسانيت ميپردازد، تلاش كردم در اولين فيلمم موضوعي را انتخاب كنم كه درش صداقت وجود داشته باشد، به خصوص كه متاهل هستم و در يك مقطع سني قرار دارم كه در خانواده و اطرافيانم از جنس تجربيات به عشق و جدايي و كينه و نفرت بهكرات شاهد بودم. نبات قصه زندگي من نيست اما در اطرافم زياد مشاهده كردم. به همين جهت ترجيح دادم بستري را كه با آن آشنايي دارم و لمس كردم براي انتخاب روايت كنم تا موضوعي كه اساسا زندگي من نيست. به عنوان نمونه اگر راجع به شيرزني كه در مرزهاي كردستان زندگي ميكند قصه ميگفتم؛ آنهم بدون تحقيقات ميداني، ميدانستم اثر قابلتوجهي نخواهد بود و صادقانه نيست. عقيده من اين است كه خصوصا در نوشتار آنهم در اولين بايد چيزي را انتخاب كنم كه صداقت داشته و به روح زندگي خودم نزديك باشد و آن را از نزديك لمس كرده باشم.
انتخاب بازيگران فيلم بر چه اولويتي صورت گرفت؟
وقتي فيلمنامه «نبات» را تمام كردم به نظرم بهترين گزينه براي كاراكتر سعيد آقاي حسيني بود. از اين جهت كه هم به لحاظ فيزيكي و هم به لحاظ كاراكتري به اين شخصيت ميخورد. وقتي به آقاي حسيني پيشنهاد اين نقش را دادم او سر كار فروشنده بود و بعد هم در شهرزاد مشغول بازي بود. خيلي انتظار كشيدم تا او را در فيلمم داشته باشم و الان هم بابت اين انتظار خيلي خوشحالم. شايد باورتان نشود ولي من بالاي صدبار فيلمم را تابهحال ديدم و هر دفعه كه فيلم را ميبينم از بازي آقاي حسيني خوشم ميآيد و برايم تازگي دارد. نازنين فراهاني هم توسط آقاي شهاب حسيني به من معرفي شد. خوبي نازنين فراهاني اين است كه او با كارگردانهاي مختلفي كار كرده است و در اين فيلم همراه خوبي براي من بود.
انعطافپذيري از ويژگي بازي نازنين فراهاني است.
همينطور است. علاوه بر اين نازنين باهوش و باانگيزه هم هست. بعد از چند جلسه روخواني كه با گروه بازيگران داشتيم آنچه در ذهنم جريان داشت با بازيگران مطرح كردم و اتفاقا در ادامه كار به نتايج خيلي خوبي رسيديم.
اما تركيب بازيگران در كنار هم به نظر جالب ميآيد. شهاب حسيني در كنار دختري كه براي مخاطب ناشناخته است.
از نظر من ستايش محمودي پديدهاي است كه آينده خوبي در بازيگري خواهد داشت. اينكه توانست نوع بازياش را به سطح بازيگري شهاب حسيني برساند و نقش دختر را بهخوبي ايفا كند براي من جالب بود. هرچند پارتنر مقابل هم تاثيرگذار است و سطح بازي بازيگر مقابل را بالا ميبرد اما اين مساله بهتنهايي كافي نيست و بازيگر خود بايد توانايي و استعداد لازم را داشته باشد.
صميميت و ارتباط بين پدر و دختر هم قابلباور بود و هم لحظات شيرين و دوستداشتني در فيلم به وجود آورد؛ پدر و دختري كه پايه و ستون اصلي فيلم را تشكيل ميدهند.
من احساس ميكنم كار ما فيلمسازها فقط اين نيست كه خشونت و مردهاي بد جامعه را به مخاطب نشان دهيم. در فيلمها اغلب زنها و مردهايي را با رفتارها و سكنات غيراخلاقي ميبينيم. من در اين فيلم با خودم گفتم كه چه نيازي است مرد داستان من بد باشد. اساسا مگر همه مردها بد هستند؟ سعي كردم تصوير ديگري نشان دهم. به نظر من قشنگي سينما اين است كه معجوني از همه نوع تصاوير در كنار هم باشد؛ سينما به هر طعمي نياز دارد. در اين فيلم سعي كردم مرد خوب در جامعه نشان دهم كه الگوي خوبي باشد؛ به اين معني كه اگر از طرفي رفتار زشت و ناپسندي را در فيلمهايمان نشان ميدهيم در فيلم ديگري نوع ديگري از زندگي را ميتوانيم نشان دهيم يا حداقل علامت سوال ايجاد كنيم كه مردهاي ما اينگونه هم ميتوانند باشند.
من نزديك به شش ماه يا شايد هم بيشتر با ستايش محمودي كار كردم تا نقش «نبات» را بشناسد و با آن كنار بيايد. درواقع صميميتي باورپذير بين دختر و پدر شكل بگيرد. خدا را شكر ميكنم كه اين فضا همانگونه كه ميخواستم شكل گرفته است. به تجربه ديدم اكثر بچههايي كه بهتنهايي با پدر خود بزرگ ميشوند ارتباط عميقتري با پدر دارند. چون با پدري مواجه هستند كه هم نقش پدر دارد و هم مادر. دختري كه از وقتي به دنيا آمده همهوقت خود را با پدر ميگذراند حق دارد كه او را بازخواست كند. در اين فيلم سعي كردم وابستگي بيشتر بين آنها را نشان دهم.
در سالهاي اخير بعضا كارگردانان فيلم اولي با بازيگران مطرح كار كردهاند كه از اين همكاري دل خوشي نداشتند و ابراز گلايه ميكردند. براي شما همكاري با شهاب حسيني چگونه بود و چقدر بازي او در مسير خواستههاي خودتان شكل ميگرفت.
ببينيد، بحث مهمي را باز كرديد. معتقدم وقتي بازيگر توانمندي قبول ميكند كه در كار فيلم اول كارگرداني بازي كند اين بهخوديخود يك ريسك براي بازيگر بهحساب ميآيد و براي من به عنوان فيلم اولي يك مسووليت بزرگ. چون بازيگري كه اينهمه محبوبيت و كارهاي درخشاني در كارنامه دارد جلوي دوربين من چگونه بايد هدايت شود؟ اين جسارت من است كه اين مسووليت را قبول ميكنم اما درباره آقاي شهاب حسيني بايد بگويم كه او فيلمنامه را خيلي دوست داشت. در طول كار بناي ما اين بود كه هر تغيير و تعاملي در راستاي فيلمنامه صورت بگيرد. ايشان سختگيري خاص خود را در طول كار دارند كه به نظر من كاملا طبيعي است چون وقتي با كسي كار ميكني كه از جهانبيني و انديشه برخوردار است تجربيات و وسواس خاص خود را دارد وگرنه كار كردن با بازيگر كار راحتي است. آقاي حسيني دلش براي نقش خيلي ميسوخت و هر چه در توان داشت براي نقش ميگذاشت.
نكته ديگر اين است كه برخلاف انتظار، نگاه شما در فيلم جهت تحسين يا تكريم زن نيست.
به نكته خوبي اشاره كرديد. در چند سال اخير كه كار فيلمسازي فيلم كوتاه را شروع كردم هدفم نه ستايش زن است و نه تكريم مرد. من فقط خدا را ستايش ميكنم ولي تلاش كردهام كه روابط عاطفي و انساني را به نحو احسن به مخاطب ارايه دهم. بارها در بحثهاي مختلف، حرفهاي فمينيستي مطرح ميشد كه من اصلا به چنين چيزي در خودم اعتقادي ندارم چراكه معتقدم گرايش فمينيستي بحث گسترده و كاملا تخصصي است و شاخههاي زيادي دارد اما من به عنوان كارگردان معتقدم زن و مرد بايد همديگر را تكميل كنند ولي از حقوحقوق مساوي هم بايد برخوردار باشند. به نظر من جامعه خوب جامعهاي است كه زن و مرد همديگر را تكميل كنند و در كنار هم قرار بگيرند. بااينحال در فيلمنامههايي كه مينويسم سعي ميكنم آدمها را بهگونهاي نشان دهم كه متناسب با موقعيتي كه در آن قرار ميگيرند عكسالعملهاي متفاوت از خود نشان دهند. بر اين مبنا است كه بايد آنها را قضاوت كرد و به آنها فكر كرد. هيچ فرقي هم بين زن و مرد قايل نيستم و در حالت عادي سعي ميكنم آنها را قضاوت نكنم. به همان اندازه كه در بخشهايي از داستان به زن حق ميدهم و جاي ديگر مرد را از خطا مبرا ميكنم. همين پيچيدگي زندگي است كه باعث جذابيت قصه و درام ميشود.
با توجه به اينكه پيشتر در سينماي كوتاه هم فعاليت ميكرديد و فيلمهايتان جوايز زيادي همكسب كرده، چقدر از تجربيات نوشتاري و نگارش فيلم كوتاه براي فيلم بلند هم بهره برديد؟
بهطور كل ساخت فيلم كوتاه چه به لحاظ فني و چه ازنظر ساختاري براي ساخت فيلم بلند مهم است. معتقدم حداقل بايد ده تا فيلم كوتاه قبل از ساخت فيلم بلند در كارنامه داشته باشيم. در آن مرحله است كه تازه ميتوانيم با خود بگوييم بايد فيلم بلند بسازيم اما نوشتن بحثش فرق ميكند. به نظر من نوشتن پروسه مقدس و بسيار قابلاحترامي است. فيلمنامهنويسي با خواندن كتاب و در نهايت شركت در كلاس فيلمنامهنويسي پيچيده نيست اما آنچه نوشتن را مهم جلوه ميدهد خلاقيت است. اينكه نويسنده قرار است چه حرف تازه و چالش جديدي ارايه دهد يا اينكه چه سوال تازهاي در ذهن مخاطب ايجاد كند. اين مقوله بهصورت تجربي حاصل نميشود چون معتقدم قاب فيلمنامهنويسي زاييده ذهن هنرمند است و ذاتي است. شايد البته بزرگان فيلمنامهنويسي نظر ديگري داشته باشند.