پایگاه خبری تئاتر: این روزها شاهد هستیم عرصه تئاتر کشور جولانگاه نمایشهایی شده که شاید خیلی به مذاق حرفههای هنرهای نمایشی خوش نیاید، نمایشهایی که سرتا سر سوپراستارهای سینما و تصویر در آن حضور دارند یا دارای خوانندگانی برای جذب مخاطب هستند. برخی از این نمایشها محتوای غنی برای ارائه دادن به مخاطب ندارند اما در مقابل آن هم میبینیم که مخاطب امروز تئاتر خیلی به این دست کارها علاقه نشان میدهد و برایش جذاب است.
براساس آمارهای منتشر شده از میزان فروش بلیت سالنهای نمایشی که حکایت از افزایش تماشاگران تئاتر در سالهای اخیر دارد. این روند صعودی هم باعث امیدواری و هم جای سوال دارد چرا که رسالت تئاتر در وهله اول رشد تفکر و دوم ایجاد تغییر است و به دلیل ارتباط نزدیک با مخاطب تأثیر بیشتری نسبت به دیگر هنرها میگذارد. کودکانی که تئاتر را میشناسند در بزرگسالی، تماشاگرانی هستند که بطن یک نمایش را درمییابند و از آن در زندگی عادی خود بهره می برد.
از زمانی که بزرگان عرصه تئاتر از جمله دکتر علی رفیعی، حمیدرضا نعیمی، محمدرضا خاکی و ... به فعالیت در این عرصه میپرداختند و بازیگران حرفهای و متخصصی در تئاتر خاک صحنه خورده بودند و عمری را پای این کار گذرانده بودند، مدتها میگذرد و امروز شاهد موج جدیدی در عرصه تئاتر هستیم که اینها تماشاگر زیادی را با خود به سالنهای نمایش آوردهاند اما به واقع آوردهشان در تئاتر چه بوده است؟
این روزها شاهد هستیم تئاتری که با چنین رسالتهای سنگینی تعریف شده به تعبیری بیحاصل و بیخاصیت شده و تنها برای لحظاتی شاد کردن مردم یا حتی کوتاهتر از آن از بازیگران چهره استفاده میکند یا با تبلیغات گسترده موزیکال از خوانندگان و سلبریتیها برای خود مخاطب کسب میکند.
اکنون میبایست بررسی شود که آیا مخاطب تئاتر همینهایی هستند که به دنبال سلفی گرفتن با بازیگران یا خوانندگان مورد علاقهشان هستند یا خیر؛ کسانی که پس از خروج از سالن لحظاتی با خود خلوت میکنند و به تفکر میپردازند، کدام یک از اینها برای تئاتر رسالت و وظیفه محسوب میشود؟!
در همین شرایط کنونی شاهدیم نمایشهایی روی صحنههای تالارهای تهران میروند که بویی از تئاتر حرفهای نبردهاند و شاید تنها سطح سلیقه مخاطب را پایین میآورند چرا که محتوای چندانی دربر ندارند؛ هر چند که مخاطب و فروش زیادی هم دارند. در این عرصه میبایست بررسی کرد که آیا مخاطب امروز تئاتر، مخاطب واقعی آن است و تئاتر امروز به سمت ارتقا میرود یا افول؟
*وضعیت فعلی تئاتر خطرناک است
کمال هاشمی یکی از کارگردان عرصه تئاتر که در فستیوالهای داخلی و خارجی متعددی شرکت کرده و نمایشهای حرفهای روی صحنه برده است، میگوید: واقعیت این است که مدتها دیگر علاقهای به دیدن تئاتر ندارم و یکی از علل آن هم این است که تئاتر امروز به شدت تجاری، بازیگر و سلبریتی محور شده است در واقع همه اینها سطح سلیقه مخاطب را تحت تأثیر قرار داده است که به اعتقاد من واقعا خطرناک است. چرا که کارهایی که حرف جدی داشته باشند خیلی در این شرایط دچار مشکل میشوند.
وی درباره وظیفه مهم هنرمند تئاتر در این زمان توضیح میدهد که قطعا هنرمند برای ارتقای سطح سلیقه مخاطب تأثیرگذار است. امروز تماشاچی ما عادت کرده که برای سرگرمی صرف به تئاتر بیاید و عکسی بگیرد و برود به همین دلیل هم هست که شاهدیم گیشه نقش محوری را در تئاتر امروز دارد برای همین هم سالندارها خوشحال هستند که تماشاچی هم میخندد و سالن هم پر میشود.
درست است که این روزها دغدغه مخاطب سرگرمی و شاد شدن است اما میبایست به رسالت هنری هنرمندان هم پرداخت، ما باید بتوانیم تلنگری به مردم هم بزنیم و قدمی جلوتر از مخاطب باشیم و گرنه چه دلیلی به کار حرفهای و زیبایی شناختی و تجربه جدید در تئاتر بپردازیم درحالیکه مخاطب امروز با همین ستارههای سینمایی در تئاتر خوشحلا است!
امروز شاهد هستیم که سالندارها حتی اگر کاری در فستیوالهای خارجی هم برگزیده و استقبال خوبی هم از آن شده باشد ، باز هم برای قبول آن میپرسند که بازیگرانت چه کسانی هستند؟ هر چه جلوتر میرویم شرایط در این عرصه بدتر و نگرانی هنرمندان پیشکسوت و پرتجربه در این زمینه بیشتر میشود.
*«تئاتر آزاد» سطح سلیقه مخاطب را هدف گرفته است
سعید زارع کارگردان و بازیگر تئاتر نیز که کارگاه بازیگری برای هنرجویان تئاتر برگزار میکند، در زمینه سلیقه مخاطب امروز تئاتر میگوید: در این زمینه میبایست با سنجیدن مسائل اجتماعی و فرهنگی خیلی کلان صحبت کنیم اما به شخصه اعتقادم به عنوان کسی که در عرصه تئاتر سالهاست کار میکند، بر این است که این روزها به شکل ناعادلانه فضای در عرصه تئاتر فراهم است چرا که بسیاری محصولاتی که تولید میشود مناسب مخاطب امروز نیست.
وی در این باره میافزاید: مخاطبی که به صحنه تئاتر میآید خیلی علم، آگاهی و دانش نمایشی ندارد بنابراین ممکن است از هر محصولی خوشش بیاید ، درحالیکه این روزها شاهد هستیم خیلی کارها به شکل ابتذال انگیز هستند به طور مثال همین تئاترهای آزاد که بسیار هم گسترش یافتاند.
زارعی در ارائه نقدی به شورای نظارت و ارزشیابی تئاتر گفت: خیلی از کارهای پرمحتوا و عمیق نسبت به جامعه این روزها جلوی کارشان گرفته میشود یا با سختی هایی به صحنه میروند درحالیکه شاهدیم تئاتر آزادی که فقط مردم را میخنداند و برای خیلی کم سن و سالها مناسب نیست، بدون مشکل روی صحنه میرود. همین هم باعث شده که یک نوع بی تفاوتی در عرصه تئاتر ایجاد شود و نه ذوقی و نه زیبایی شناسی و خردورزی دیگر برای کسی مهم نباشد و خیلیها تصمیم بگیرند به عبارتی کار عوامانه داشته باشند.
*ناعدالتی در اجرای نمایشها؛ تئاتر آزاد یا پرمحتوا
وی همچنین توضیح میدهد که جایگاه خنده در تئاتر سر جای خود است الزاما هم این نیست که همه کارها تفکری را ایجاد کنند اما بحث من سر ناعدالتی در کارهای فکورانه و نمایشهای آزاد است. خیلی کارهای فکورانه مورد نقادی و حساسیت دولتی قرار میگیرند و حتی نهادهایی که به ارتباطی هم بهشان ندارد، وارد کار میشوند و خلط حوزه ایجاد میشود! درحالیکه خیلی از این تئاترهای آزاد امروز فرهنگهایی را ترویج میدهند که در خور ما و جامعه ما نیست.
همینها هم باعث شده که به شکل ناعادلانه تئاترهای آزاد قدرت بگیرند و رایج شوند و فرهنگ مبتذلی از این طریق ساخته شود درحالیکه آنچه خاستگاه و دغدغه تئاتر نقادانه و چالش برانگیز است در جامعه شکست بخورد. در این راستا میباست صاحب نظران عرصه تئاتر گفتمانی با هم داشته باشند ، یک جاهایی من به شورای نظارت برای برخی خط قرمزها حق میدهم چرا که براساس شرایط جامعه نیست اما این نباید مانع گفتمان صحیح و ایجاد بستر از سوی مرکز هنرهای نمایشی برای اجرای کارهای خوب باشد.
طبیعتا نظر من این است که متولیان امر در این عرصه نهاد دولتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، هنرمندی که اثر خوب هنری تولید میکند نیاز به حمایت دولت دارد تا کارش به اجرا برسد، ارگانهای دیگر هم میبایست این بستر را فراهم کنند تا هنرمندان و اندیشمندان وارد گفت وگو برای بحث های سازنده با هم بشوند. هر چند گفتوگوهای جزیرهای در این عرصه بیثمر است و این گفتمانها برای ایجاد فرهنگ صحیح در عرصه تئاتر میبایست بسط پیدا کند.
*ریشههای نزول سلیقه مخاطب تئاتر
مهدی نصیری نویسنده ، کارگردان و رئیس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران درباره وضعیت سلیقه تماشاگر تئاتر امروز ایران گفت: این ارتباط کاملا بین هنرمند و مخاطب دو طرفه است. تا پانزده سال گذشته که تئاتر دست دولت بوده قضیه متفاوت بود ولی از زمانی که دولت خود را از تئاتر کنار کشید و گفت شما بروید و هزینههایتان را در بیاورید این ارتباط دو طرفه شد.
یک گروه نمایشی برای تولید تئاتری موفق باید هم بخشی از رسالت هنری خود را انتقال دهد و هم بخشی دیگر مطابق سلیقه مخاطب عمل کند، پس یعنی پنجاه درصد سلیقه مخاطب میبایست ارتقا یابد و پنجاه درصد هم هنرمند طبق سلیقه مخاطب عمل کند. حال جامعهای که سلیقه مخاطبانش در راستای خود است، زحمت کمتری هنرمندش برعهده دارد اما در جامعهای مثل ما که مخاطب در یک پروسه درست،منطقی و سالم رشد نکرده و تا همین پانزده سال پیش هم نمیدانست تئاتر چه چیزی است و فقط دانشجو و عدهای تئاتری به این هنر میپرداختند، کار سختتر است.
حال اینجا وظیفه هنرمند است که علی رغم توجه به درآمدزایی از تئاتر، تن به هر سلیقهای ندهد و تلاشی برای ارتقای سطح کیفی این سلیقه انجام دهد. یعنی این هنرمند دیکته کند که من بخشی از سلیقه تو مخاطب را تأمین میکنم تو هم میبایست رسالت هنری من را در نظر بگیری.
در نهایت اینکه این روزها چون وضعیت اقتصادی طوری شده که هزینهها تأمین نمیشود، تئاتر برای تأمین هزینه رسالت هنری خود را فراموش کرده یا اصلا بدان توجه نمیکند و تئاتریها کاملابا سلیقه مخاطب منطبق شدهاند
یعنی به جای اینکه هنرمند تأثیرگذار بر روی مخاطب باشد این مخاطب است که سطح تئاتر را نازل کرده و با خود یک سلیقه عام را همراه آورده است.
وی درباره کارگردانهایی که به لحاظ مالی شرایط خوبی دارند و کارهای عامه پسند با فروش زیاد نیز تولید میکنند، میگوید که ما نمیتوانیم بگوییم یک هنرمند چون وضعیت مالیاش خوب است پس کارش را ارزان بدهد یا اینکه خود را فدای رسالت اجتماعیاش کند، مثلا خودآقای حسین پارسائی که شرایط مالیاش را از همین حرفه تأمین کرده ، ما نمیتوانیم به او بگوییم چون وضعت خوب است، پس مخاطب را رها کن و فقط کیفی کار کن! تعداد کسانی که شرایط مالی خیلی خوبی در تئاتر دارند اندک است مثل همین حسین پارسائی، بهروز غریب پور یا حمید نعیمی و ... ولی نمیتوان به هیچکدام گفت که به بخش مالی کار توجه نکنند ، این خیلی ایده آل است.
*راهکار و پیشنهاد
در نهایت میبایست راهکارها و پیشنهاداتی برای بهتر شدن شرایط تئاتر، توجه به رسالتهای تئاتری و افزایش و ارتقای سطح سلیقه مخاطب ارائه شود. برخی از همین هنرمندان اشاره کردند که میبایست همکاری مرکز هنرهای نمایشی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای تولید کارهای پر محتوا بیشتر شود و برخی نیز معتقد هستند که خود هنرمندان با دیالوگ و گفتمان با یکدیگر سطح کارها را افزایش دهند.
مهدی نصیری نیز در این زمینه میگوید: این کار نیاز به یک حرکت جمعی دارد، الان جامعه تئاتر به خاطر فشار اقتصادی مجبور شده کیفیت خود را پایین بیاورد تا بفروشد و درآمد داشته باشد و به نوعی کارش سرپا بایستد. هنرمندان برای تأمین هزینههایش این روزها در کنار بازیگران با استعداد تئاتر، چند بازیگر سلبریتی هم میآورند و حال برای تأمین هزینههای این سلبریتیها مجبورند به سلیقه عام نزدیک شوند تا سرپا بایستند و بفروشند.
الان شاهد هستیم یک سری هنرمند که تن به این بازی نمیدهند و رسالت هنری خود را زیر پا نمیگذارند، سالهاست که بیکار هستند بنابراین ما نیاز به یک حرکت جمعی بدون نسخه و قانون و آیین نامه داریم که کل هنرمندان را درگیر کند و مورد توجه خانواده تئاتر قرار بگیرد. اینکه هزینهها در بیاید و هنرمند به بخشی از سلایق پاسخ دهد اما در کنارش مؤلفهها و معیارهای تئاتر خوب نیز لحاظ شود تا رفته رفته تماشاگر تئاتر عادت کن در کنار سرگرمی ، لذتهایی چون کشف معنا و تفکر صحیح و انتقادی را نیز کسب کند.
وی در پایان میافزاید که به نظرش خانه تئاتر و مرکز هنرهای نمایشی در این زمینه نقشی ندارند و ما همه چیز را نمیتوانیم با شیوه نامه، قانون و اساسنامه رفع و رجوع کنیم و این راه درستی نیست. این اتفاق باید از سوی خود هنرمندان رقم بخورد وگرنه تئاتر ما نابود خواهد شد. یک زمانی بیست سال پیش همه کارهای تئاتر هنرمندان اما کم مخاطب بود الان دقیقا برعکس شده همه مخاطب و کم محتوا شدهاند.
ما مشکلمان این است که تعادل و هماهنگ را رعایت نمیکنیم یا از این سمت یا از آن سمت بوم میافتیم. من معتقدم حضور سلبریتیها در تئاتر اگر با کیفیت باشد هیچ اشکالی ندارد به طور مثال من موافق آمدن علی دایی به تئاتر نیستم ولی موافق صبا کمالی، هانیه توسلی، پرویز پرستویی، ترانه علیدوستی و... هستم چرا که کیفیت هنری مطلوبی دارند اینها هم تماشاگر دارند و هم کار هنری انجام میدهند، تعادل تئاتر هم بهم نمیخورد و در نهایت هم سلیقه مخاطب حفظ و ارتقا مییابد و هم کیفیت کارها رعایت میشود.