پایگاه خبری تئاتر: ژان میشل ریب نام آشنایی در سالهای اخیر در تئاتر ما است و از نمایشنامه "بیحیوان" این نویسنده، محسن مكاری اجرایی شامل چهار بخش از نمایشنامه را با بازی سیامك صفری، كورش نریمانی، آذر خوارزمی و آفاق میرقاسمی در تالار مولوی روی صحنه برده است. این نمایشنامه در کلیتش واقعیات موجود در زندگی را در هم میآمیزد و جهانی را میآفریند كه به فضای ابزورد تعلق دارد و دنیای رئالیستی با دنیای رویایی در هم تنیده میشود . دکتر محمود عزیزی هم این نمایشنامه را روی صحنه اجرا کرده است.
نمایش نامه "بیحیوان" دارای 9 اپیزود است و ژان میشل ریب این مجموعه نمایشنامههای کوتاه را در سال 2001 به رشته تحریر درآمده است و جایزه بهترین نمایشنامه کمدی، بهترین نمایشنامهنویس و تندیس ویژه تئاتر فرهنگستان فرانسه را در سال 2002 از آن خود کرده است.
پریسا مقتدی بازیگر – کارگردان عضو گروه تئاتری احمد آقالوی فقید با درک درست از ظرفیتهای نمایشی، نمایشنامه "بی حیوان" 5 اپیزود از این 9 اپیزود را روی صحنه اجرا میکند و مدت زمان نمایش (75) دقیقهای زمان مناسبی برای این اجرا است که باعث میشود تماشاگر تا به انتها با کار ارتباط برقرار کند.
در این نمایش نامه نویسنده کوشیده با رویکردی نقادانه به روابط آدمهای جوامع صنعتی در غرب و تاکید به ملزومات دنیای مدرن به همراه زندگی و نوع ارتباطهای انسانهای امروزی و معاصر بپردازد. آدمهایی که در کنار هم هستند اما زبان و خواستههای یکدیگر را نمیفهمند.
در اپیزود اول نمایش "آنتراکت بی آنتراکت" زن و شوهری (ژان کلود و لیو) سالها با یکدیگر زندگی میکنند. در تصور زن مرد عاشقانه او را دوست دارد . اما شرایط زندگی آنها چیزی دیگری نشان میدهد و مرد خسته از روابط زندگی زناشویی و عملکرد زنش دچار تردیدهای در زندگی مشترکش است. زن در پایان که از او سوال میکند آیا همچنان دوستش دارد؛ ژان کلود با نگاهی مایوسانه و عاری از عاطفه، بدون دادن پاسخی سالن نمایش را ترک میکند. گویی ژان کلود سالها منتظر موقعیتی بوده تا از ملال زندگی مشترکش فرار کند و دعوت سیمون خواهر زن بیاستعداد بازیگرش این فرصت را به او میدهد.
در اپیزود دوم که نگاهی تلخ و ابزورد به نظام مدیریتی و حاکمیتی به ظاهر دمکراتیک امریکا دارد. دو دوست در یک موقعیت مضحک و ابزورد درباره خوش آمدن و بد آمدنشان درباره اسم باب در موقع استراحت شبانه و خوابیدن حرف میزنند و حرفهایشان تا مقابله جد پدری باب با اولین ریاست جمهوری امریکا (ابراهام اینکن) که اتفاقا ترور شد میپردازد . میل به خشونت انسان معاصر در این اپیزود نمایش به شکل هجوآمیزی، پرداخته میشود.
در اپیزود سوم نظیر اپیزود اول به رابطه سیونسیوار یک زوج نامتقارن و عجیب و غریب پرداخته میشود . ژان مرد میانسال نیوریورکی که به واسطه گذاشتن کلاه گیس لویی شانزدهم موفق به ترک سیگار میشود و نمیتواند دمی کلاه گیس را از خودش دور کند. او به واسطه خرید ماشین لباسشویی با زنش ( کرولین ) دچار چالش و چلنج میشود و زن از او میخواهد بدون کلاه گیس به محل کارش که در یک فورشگاه لوازم خانگی است بیاید و تا بتواند جلوی دوستان و مدیرش پز شوهر کردنش را بدهد . اما مرد با استدلالهای عجیبش به او میفهماند که نمیتواند کلاه گیس را از سرش دور کند . استدلالهایی که به هیچ وجه برای زن قانعکننده نیست.
در اپیزود چهارم داستان دو برادر به تصویر در میآید. برادری موفق و موجه در جامعه و برادری خنگ و نادان که در توهماش خیال میکند با تحصیل و تلاش مضاعف به موفقیت برادرش رسیده است. اما برادر موفق خونسردانه و یا به تعبیری سنگدلانه با تحت تاثیر قرار دادن برادر حرفهایش را به او حقنه میکند و با سنگدلی حتی با زن سابق برادرش ازدواج میکند و به تعبیری تمام مایملک مادیاش را تصرف میکند و نویسنده در این اپیزود به خصوص نگاه نقادانهای به روابط خانوداگی در جوامع غربی دارند که برادر به برادر رحم نمیکند.
اپیزود پنجم انسانیتر، تغزلی و یا به تعبیری شاه پریانی است و زندگی ژرژ آرایشگر که در وهمش آرایشگر موفقی است میپردازد. آرایشگری که به نظر میرسد به جز فرشته مهربانی مشتری آنچنانی ندارد. فرشته در مواجه با ژرژ میکوشد حقایق دنیای هستی را برایش واگویه کند. گویی که آدمهای نمایش به جز یاری از فرشته هیچ راهی برای برون رفت از ناامیدی، یاس و تنهایی را ندارند و با همراهی فرشته به اتوپیا میرسند.
نکته مهم در این پنج اپیزود حضور آدمهای گیج، سربه هوا و ناتوان از ارتباطات درست و عمیق انسانی هستند . مرد آرایشگر ، برادر خنگ اپیزود چهارم ، سیمون بازیگر تئاتر در اپیزود اول، کرولاین زن خیالباف اپیزود سوم و باب و دوستش در اپیزود دوم . آدمهایی که شاید محصول جامعه مادیگرا و صنعتی غرب در قرن معاصر هستند که در تنهایی بزرگ میشوند و در میانسالی ازدواجهای ناموفقی میکنند و دوباره تنها میشوند.
ترکیب بازیگران نمایش شامل آشا محرابی، امیر حسین رستمی، سینا رازانی و بهرام سرورینژاد هستند و آشا محرابی و سینا رازانی با حضور در چهار اپیزود نمایش بازیگران اصلی نمایش هستند.
آشا محرابی میکوشد با شیوه بازیش شمایلی از زن سطحینگر، بدون عمق و توام با احساساتگرایی و سانتی مانتالیسم رایج در غرب را ارائه کند. شاید تنها ضعف بازی محرابی عدم فاصلهگذاری در نوع بازیش در اپیزود پنجم نمایش است که نقش فرشته را همسان سایر نقشهای دیگرش در نمایش خیلی احساساتی و برونگرایانه بازی میکند.
بازی امیرحسین رستمی بعد از چند تجربه بازی تئاتریش روند رو به رشدی را نشان میدهد. به خصوص بازیش در اپیزود دو برادر که شاهد بازی درونی و متفکرانهای از رستمی با استفاده از سکوتهای به جا در حرف زدن و استفاده به جا از ممیک چهره در جهت ارائه درست تصویر یک آدم متفکر و بدون احساسات بشری هستیم .
بازی سینا رازانی مثل همیشه قابل پیش بینی و معمولی است و روال ثابت و بدون انعطافی را در جهت بازی نقشهای آدمهای سربه هوا و تا حدوی خنگ و گیج ارائه میکند.
پریسا مقتدی با توجه به شناختی که در نمایشنامه داشته است تغییراتی در متن نمایش به خصوص در داستان دو برادر داده است. نمایشی که با توجه به فضایش و نوع ریاکشنهای مخاطبانش در چند شب اول اجرا میتواند ارتباط خوبی با تماشاگر تئاتر ایجاد کند.
منبع: هنرآنلاین