پایگاه خبری تئاتر: در قرن بیست و یکم با وجود پیشرفت تکنولوژی، جلوههای بصری باعث آسیب زدن به داستانها شده و فیلمنامههایی که عمق فکری ندارد سینمای علمی تخیلی را به خطر انداخته اند. اما هنوز هم فیلمهایی هستند که در این ژانر حرفهای زیادی برای گفتن در مورد گذشته، حال، آینده و وجود بشریت خواهند داشت.
فیلمهایی مانند «۲۰۰۱:یک ادیسه فضایی»، «سولاریس»، «برزیل»، «متروپلیس» و «بلید رانر» با اینکه قدیمی هستند، اما هنوز هم بر ما تاثیر میگذارند. جلوههای بصری که داستان این فیلم را تغذیه میکنند، بینش، آینده نگری و حال و هوای مخاطب را عمیقاً تحت تأثیر قرار میدهد.
کارگردانهای بزرگی هستند که فیلمهای علمی تخیلی منحصر به فردی را در این عصر ساخته اند که در ادامه به معرفی آنها میپردازیم.
لوپر Looper
لوپر یک فیلم موفق در ژانر علمی تخیلی است که توسط رایان جانسون نویسندگی و کارگردانی شده است و بهترین فیلم او بعد از «آجر» است.
در سال ۲۰۷۷ یک گروه مافیایی از سفر زمان غیر قانونی استفاده میکند و کسانی را که میخواهند از بین ببرند به گذشته میفرستند تا توسط لوپرها کشته شوند. یکی از این لوپرها که قربانیهایی از آینده را میکشد شخصیتی به نام جو است. اما این بار قربانی جدید او، خودش است که از سی سال آینده و به همین خاطر نمیتواند آینده خودش را بکشد چون در این صورت خودش نیز نابود خواهد شد و حالا در پی حل این مشکل است.
این فیلم علمی تخیلی یک فیلمنامه هوشمند و تدوینی بسیار چشمگیر دارد که وقتی با بازی بی نظیر جوزف گوردن ترکیب میشود، به فیلمی تبدیل خواهد شد که از ابتدا تا پایان هیجان انگیز است. در حالی که این فیلم بر روی سفر زمان تمرکز دارد، اما در واقع بررسی انتخابهای ما در زندگی است که آینده و گذشته ما را تغییر میدهد.
****
برف شکن Snowpiecer
بونگ جون هو که اخیرا جایزه نخل طلای کن را دریافت کرده است، یکی از بهترین کارگردانهای معاصر است. کار شگفت انگیز او بر این فیلم که بر اساس یک کتاب کمیک فرانسوی است شاید بهترین انتخاب برای این است که با سینمای متنوع او آشنا شویم.
در سال ۲۰۳۱، یک آزمایش برای متوقف کردن گرمای جهانی با شکست مواجه می شود و جهان به عصر یخبندان باز می گردد. مردم اندکی که از این حادثه جان سالم به در برده اند، باید بر روی یک قطار به نام «برف شکن» زندگی کنند. اما مردم این قطار همانطور که اغلب در دنیای واقعی میبینیم به دو دسته تقسیم شده اند.
این فیلم بازیگران رویایی مثل کریس اوانز، ادهریس، جان هارت، تیلدا سوینتون و اوکتاویا اسپنسر را داراست.
****
دنی دارکو Donnie Darko
دنی دارکو تنها در ۲۸ روز فیلمبرداری شد و فیلمی است که برای هر نوع مخاطبی درک و فهم آن سخت است. این یک فیلم مبهم است که از روز اکرانش جنجالهای زیادی را به وجود آورد و هنوز هم نظریههای زیادی در مورد آن مطرح میشود. ریچارد کلی کارگردان این فیلم بعد از این فیلم به گونهای محو شد و تنها چند فیلم افتضاح را ساخت، اما دنی دارکو شگفت انگیز باقی ماند.
در یک شب در سال ۱۹۸۸، یک مرد جوان به نام دنی دارکو توسط یک خرگوش انسان نما به بیرون خانه کشیده میشود تا یک راز را به او بگوید. این موجود عجیب به دارکو میگوید، در طی ۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه دیگر دنیا پایان مییابد.
دنی دارکو نمیتواند از پس این اتفاق شوکه کننده بر آید و به خاطر این راز بزرگ، تمام روایطش را بقیه قطع میکند و به دنبال این خرگوش راز آلود میرود. بدون شک دنی دارکو یکی از اصیلترین نمونههای فیلمها در ژانر علمی تخیلی است.
****
ورود Arrival
ورود یک فیلم پر زرق و برق دیگر از دنیس ویلنو است، که بر اساس داستان کوتاه تد چیانگ به نام «داستان زندگی تو» ساخته شده است.
لوئیس بنکس، یک زبان شناس ارتشی است. وقتی چندین سفیه فضایی بر روی زمین فرو میآید، دنیا متزلزل میشود. تلاشهایی برای ارتباط با بیگانگان که هدف آنها نامشخص است آغاز شده و لوئیس بنکس برای این کار فرا خوانده میشود. یان دونلی فیزیکدان برای کمک به او انتخاب شده است و مهمترین ماموریت این دو این است که تشخیص دهند این بیگانگان صلح جو هستند و یا برای جنگ آمده اند. چالش دیگر آنها در این میان این است که ارتش راه حمله را پیش گرفته است.
ویلنو موفقیت بالایی در لمس فلسفه در این فیلم کسب کرده است؛ این فیلم یک معجزه است که رابطه بین زبان و اندیشه را بررسی میکند و ما را توسط سینمای بزرگ خود مجذوب میکند.
****
بلید رانر ۲۰۴۹ Blade Runner ۲۰۴۹
فیلم سینمایی بلید رانر که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد، اقتباسی از رمان فیلیپ کی دیک بود و توسط ریدلی اسکات ساخته شد. بلید رانر ۲۰۴۹ نیز که ۳۵ سال بعد از این فیلم آمده است، به یکی از شگفت انگیزترین فیلمهای علمی تخیلی قرن ۲۱ تبدیل شده است.
در بلید رانر ۲۰۴۹، داستان ۳۰ سال بعد از اولین فیلم را شاهد هستیم. مامور «کِی» که برای پلیس لس آنجلس کار میکند، پرده از یک راز طولانی بر میدارد که جامعه را به هرج و مرج میکشد. برای جلوگیری از یک فاجعه، او باید شکارچی سابق به نام ریک دکارد را پیدا کند تا به سوالهای او پاسخ دهد.
ویلنوو داستانی خلق میکند که پر از تاریکی است. دنیایی که از نظر فیزیکی در حالی فروپاشی است. راجیر دیکینز، مدیر تصویر برداری این فیلم است است و در موفقیت آن نقش بسزایی داشت. همه میدانند که اسکار به داستانهای سیاه جایزه نمیدهد، اما او در نهایت جایزه بهترین تصویر برداری را بعد از ده دوره نامزدی دریافت کرد.