پایگاه خبری تئاتر: معرفی نمایندهی سینمای کشور به آکادمی اسکار، گاهی بدون حاشیه و با اجماع عمومی انجام شده، گاهی با معرفیهای بسیار تعجببرانگیز همراه بوده است. در این میان، در پی برخی انتخابهای بحثبرانگیز، همواره این یادآوری هم شده است که به نظر میرسد، نگاه بخشی از نخبگان و نیز مدیریت سینمای ایران که در این انتخاب نقش دارند، درکی از تفاوت ماهوی و الزامهای جایزهی اسکار ندارد و انگار، به جشنوارهای با مختصات جشنوارههای اروپایی میخواهیم فیلم معرفی کنیم.
یعنی یا به هر دلیل، تجاهل میکنیم، یا تصورمان این است که الان این معرفی ما موجب میشود تعدادی، فیلم مورد نظرمان را ببینند و شاید تحت تاثیر محتوای آن قرار گیرند و کسی چه میداند، شاید جایزهای هم ببرد! آنجا هم که با علم بر شانس موفقیت نداشتن یک فیلم، باز آن را انتخاب و معرفی میکنیم، قطعا بهدنبال رساندن پیام مورد نظرمان به آمریکای جهانخوار هستیم!
در این زمینه، وجود و غلبهی نگاه سیاسی در این انتخاب، بسیار مورد توجه قرار میگیرد. سابقهی معرفی فیلمهایی چون «بدرود بغداد» (مهدی نادری) و معرفی نشدن «یه حبه قند» (رضا میرکریمی) با وجود انتخاب توسط هیات انتخاب، از شاهد مثالهای این رویکرد تلقی میشود.
امسال برای نخستینبار در تاریخ سینمای ایران، یک فیلم مستند به آکادمی اسکار معرفی میشود: «در جستوجوی فریده» (آزاده موسوی و کوروش عطایی)؛ فیلمی که طبق اعلام، در رقابت نهایی با فیلمهای «قصر شیرین» (رضا میرکریمی) و «متری شش و نیم» (سعید روستایی) از آنها پیشی گرفته است. هرچند بسیاری معتقدند که با توجه به حضورها و جایزههای بینالمللی، شانس فیلم «قصر شیرین» برای توفیق در این مسیر بیشتر بوده و حتا گروهی معتقدند که با توجه به حضور بینالمللی فیلم «متری شش و نیم»، انتخاب آن منطقیتر به نظر میرسید اما به هر حال، بدعت انتخاب یک فیلم مستند از سینمای ایران برای معرفی به آکادمی اسکار – مانند برخی کشورهای دیگر جهان – به خودی خود، اتفاق مبارکی است.
با این حال، انتخاب و معرفی یک فیلم مستند از سینمای ایران، پرسشهایی را پدید آورد که علاوه بر استدلالهای فنی، چرایی یک دوگانگی را به ذهن متبادر میکند: چرا فیلم «رؤیاهای دم صبح» مهرداد اسکویی با آن کارنامه، در زمان خودش بهعنوان نمایندهی ایران به آکادمی اسکار معرفی نشد و چرا در آن زمان، انتخاب یک فیلم مستند، عجیب و حتا برای برخی، خندهدار بهنظر میرسید؟! آیا شاکلهی سینماگران انتخابکننده تغییر ذهنیت دادهاند؟ یا جنس مدیریت سینمای ایران تغییر کرده است؟
فیلم مستند «رؤیاهای دم صبح» بیش از ۱۳۰ حضور بینالمللی در جشنوارههای مختلفی در کشورهایی چون آلمان، آمریکا، کره شمالی، مجارستان، تونس، ایتالیا، فرانسه، سوئیس، کانادا، چین، مراکش، بوسنی و هرزگوین، ژاپن، ترکیه، لوکزامبورگ، نیوزلند، بلژیک، لیتوانی، استونی، استرالیا، انگلستان، روسیه، نروژ، کوزوو، پرتغال، یونان، چک، کرواسی، مولداوی، سوئد و لهستان داشت.
این فیلم همچنین بیش از ۴۰ جایزهی ملی و بینالمللی بهدست آورد و علاوه بر سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر، کسب جایزه عفو بینالمللی از جشنواره بینالمللی فیلم برلین، اعطای جایزه بزرگ جشنواره «ترو فالس» آمریکا بهعنوان بهترین مستندساز سال ٢٠١٦، دریافت جایزه بزرگ و نیز جایزه بهترین فیلم «الهامبخش» از جشنواره «فول فریم» آمریکا را در کارنامه دارد.
جایزههای متعدد دیگری از جشنوارههایی در کشورهایی چون سوئیس، کانادا، مجارستان، فرانسه، چین، بوسنی و هرزگوین، مراکش، کرواسی، آمریکا، آلمان، بلژیک، استرالیا، انگلستان، روسیه، کوزوو، پرتغال، مولداوی و لهستان، از دیگر موفقیتهای بینالمللی این فیلم بوده است.
علاوه بر اینها، فیلم یادشده، پخشکنندهی آمریکایی هم داشت و در ایالات متحده نیز اکران شده بود. اهل فن و علاقهمندان جدی سینما میدانند که چنین ویژگیهایی برای توفیق در رقابت اسکار چقدر مهم است.
گذشته از این پرسش که فیلم منتخب امسال، کدام یا چه درصدی از این موفقیتها را در کارنامه داشته که در ادامهی روند انتخاب نشدن «رؤیاهای دم صبح»، برای این منظور انتخاب شده است، این پرسش هم باقی میماند که فیلم اسکویی چرا انتخاب نشد؟ چرا حتا در فهرست ۱۰ یا حتا ۲۰ فیلم ابتدایی قرار نگرفت؟ ضمن آنکه این فرصت وجود داشت که با یک حمایت مدیریتی، در کنار یک فیلم منتخب دیگر، از شانس استفاده از مسیر دیگر و ورود مستقیم به عرصهی رقابت فیلمهای مستند اسکار برخوردار شود. چرا چنین حمایتی انجام نشد؟
دو پاسخ برای این پرسشها محتمل است:
- یکی اینکه با توجه به اینکه این فیلم حتا در جمع فهرست اولیهی بررسی فیلمها هم حضور نداشت، گفته شود که آن موقع (دو، سه سال پیش) این آگاهی را نداشتیم که مانند برخی از دیگر کشورها، یک فیلم مستند را بهعنوان نمایندهی خود به آکادمی میتوانیم معرفی کنیم. در این صورت، اساس صلاحیت انتخابگران زیر سؤال است.
- دیگر اینکه فرض کنیم تسلط نگاه سیاسی است که موجب میشود فیلم «رؤیاهای دم صبح» به آکادمی اسکار معرفی نشود و فیلم «در جستوجوی فریده» به آکادمی معرفی شود. در این صورت، دو پرسش دیگر بهوجود میآید: یکی اینکه پس تفاوت حاضران با پیشینیان (در دورهی میدیرت اجرایی پیشین کشور) دقیقا در چیست؟ دیگر، این پرسش قدیمی و تکراری: چرا یک نهاد دولتی باید نمایندهی سینمای ایران را به آکادمی اسکار "انتخاب" کند؟