مدیر سابق مجموعه تئاتر شهر گفت: واقعا من بلد نیستم دیوارهای تئاتر شهر را کش بدهم یا اینکه هم چون سالیان قبل جلوی تئاتر شهر چادر بزنم تا تئاتر اجرا شود،‌کاری که موقت است، باید نگاه ‌ها کلان شود.

پایگاه خبری تئاتر: چند روز پیش از استعفای اتابک نادری،‌ مدیر مجموعه تئاتر شهر با حضور در تسنیم به بهانه اجرای نمایش فاطمی «آشنای غریب» در نشستی به مسئله تئاتر دینی،‌وجود سالن های نمایشی بی استفاده در تهران و عدم استقبال هنرمندان از سالن‌های حرفه‌ای اما دور از مرکز شهر تهران به اعلام نظر پرداخت. در این نشست علی شادکام، کارگردان نمایش و جواد تمدنی،‌ مدیر روابط عمومی انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و مشاور مذهبی این نمایش نیز حضور داشتند.

در بخشی از این نشست این مدیر گذرا به مشکلات تئاتر شهر نیز اشاره کرد. در بخش اول این گفت‌وگو را می‌خوانید:

آفت تئاتر؛ خلاصه شدن در تئاتر شهر است

 در شهر تهران سالن‌ها بسیاری وجود دارد که داری امکانات خوبی نیز هستند و یا شاید با یک هزینه جزئی بتوان سالن را تقویت کرد. طبق شواهد نه مدیر فرهنگی حاضر است از سالن خود استفاده کند و نه هنرمند حاضر است در سالن او اجرا برود و انگار همه چشم امید تئاتر کشور تنها به پنج سالن مجموعه تئاتر شهر است. نظر شما در این رابطه چیست؟

نادری: فکر می کنم ایراد دو طرفه است و فرهنگ سازی لازم انجام نشده است. آن هایی که سالن های خود را بدون استفاده نگاه نمی دارند خیلی کم هستند. هنرمند طرف دیگر این اتفاق است، مثلا می آیند تئاتر شهر می‌گویند به اتابک نادری هم سر بزنیم، شاید سالن باشد. این آفت تئاتر حرفه ای ما است، آفتی بزرگ تئاتر تهران و ایران را در تئاتر شهر خلاصه کرده است.

مشکلات تئاتر تحریف شده

متاسفانه در برخی مسائل مشکلات اهالی تئاتر تحریف شده و ذهن ها بسته شده است. تا همین چند وقت پیش می گفتند مشکل تئاتر چیست، می کفتند بودجه، نوع قرارداد بستن و... مشکلاتی که عمدتا شخصی و جزء به جزء است. در حالی که مشکل تئاتر ما نگاه به آن است. دید به برنامه سازی وجود ندارد، باید به تئاتر دیدی کلان داشت.

نگاه به تئاتر باید در بدنه دولت تقویت شود

واقعا اگر 45 سال پیش کلنگ ساخت تئاتر شهر زمین نمی خورد ما الان چکار می کردیم؟ باید در دوره های بعدی کلنگ‌هایی زده می‌شد که به هر دلیل نشد؛ اما الان بحث این است که ما سخت افزار می‌خواهیم، چراکه نرم‌افزار کار وجود دارد. به عنوان مثال سالن اکو یک زیر زمین است اما کیومرث مرادی در آنجا مخاطب خودش را شناخته و بالای 290 میلیون تومان فروش دارد، این سالن در مسیر خوبی هم نیست، اما مخاطب دارد.

هنرمندانی هستند که حاضر هستند در چنین سالن هایی که امکانات و شکل سالن تئاتر را ندارد اجرا بروند در حالی که ما سالن داریم، اینجاست که بحث بر سخت افزار می‌شود و عدم استفاده درست از آن. نگاه به تئاتر باید در بدنه دولت تقویت شود. وزارت ارشاد را رها کنید، گاهی من خنده ام می گیرد که چرا باید از وزارت ارشادی که تنها 4 تا 5 سالن را به طور کامل در دست دارد، انتظار جمع کردن تمام مسائل تئاتر را داشت، از طرف دیگر شهرداری و دیگر نهادها بیش 90 سالن دارند. اما ما می گوییم اصلا این تعداد نه، اما واقعا در بین این سالن 30 سالن پیدا نمی شود که یا وزارت ارشاد بخرد یا نه اجاره کند.

شاه آبادی، معاون هنری سابق ارشاد اقدامی کرد با عنوان راه اندازی خانه نمایش 2، کاری که بسیار خوب بود، این حرکت درست بود، اما به این شرط که اداره آن به دست دولت نباشد. بلکه باید داده می شد به چند گروه و یا دانشجوی تئاتر، در ابتدا هم کمکشان می کرد و بعد همه چیز در راستای در آمدزایی به خودشان واگذار می‌کرد.

40 انتخاب از میان 400 درخواست برای اجرا در تئاتر شهر

بنده سه سفر تئاتری به اروپا داشتم، یک نمایش دیدیم، فردای همان روز به رستوران رفتیم و دیدیم همه عوامل رستوران بازیگران همان نماش هستند. یعنی درآمدزایی گروه توسط خودشان بود. متاسفانه نگاه به چنین رویه‌ای در کشور ما بد است، اما هنرمندان تئاتر آزاد این کار را کرده اند. در واقع عدم هویت بخشی به سالن‌های موجود باعث شده که هنرمند از اجرا در آن خودداری کند.

هر کدام از هنرمندان ما یک برندی هستند، اما قدر خودشان را در بسیاری موافع نمی‌دانند و اکتفا نمی‌کنند، به همین دلیل به خاطر ترس از عدم مخاطب در دیگر سالن‌ها به تئاتر شهر روی می آ‌ورند، حتی اگر دو سال هم طول بکشد. تئاتر شهر سالانه 400 درخواست دارد و در خوشبینانه‌ترین حالت تنها می‌توان 40 درخواست را پذیرفت. حالا از این میان یک نفر هم اعتراض می‌کند و اعتراض خود را در برخی رسانه ها نیز منتشر می‌کند، اما خب با اعتراض این هنرمند از میان 360 هنرمند دیگر می‌گوییم تو بیا اجرا برو، اما متاسفانه با این اتفاق هیچ مشکلی حل نمی‌شود، چراکه وقتی به این فرد اعتراض کرده اجرا بدهیم، یعنی از آن 40 نمایش دیگر باید یکی خط بخورد، اما هنرمند می‌گوید عیبی ندارد بگذار او خط بخورد و این طرف قصه هنوز ما 360 گروه دیگر داریم که نمی‌توانند در تئاتر شهر روی صحنه بروند.

تعریف مشخصی از تئاتر دولتی و خصوصی نداریم

اگر این گروه‌ها تقسیم شوند و در سالن‌های مختلف اجرا بروند شاید بخشی از مشکل حل شود. اما چرا ما به این تفکر نرسیده‌‌ایم؟ به این دلیل که تعریف مشخصی نه از تئاتر دولتی داریم و نه از تئاتر خصوصی. پیش از عید این صحبت را در نشست مجموعه تئاتر شهر گفتم، اما شنیده نشد، به عنوان یک کارشناس تئاتر تاکید می‌کنم که ما در جمهوری اسلامی ایران تئاتر دولتی نداریم. تئاتر شهر  یک ساختمان دولتی برای تئاتر است نه تئاتر دولتی.

تئاتر ایران ریل گذاری نشده است

تئاتر دولتی تئاتری است که ساختمان دولتی و محتویات آن یعنی مدیر،‌ کارمندان و عوامل تولید تئاتر را در خود دارد. به عنوان مثال مدیر با 10 کارگردان قرارداد یک ساله بسته است یا نه اصلا پست سازمانی دارند. ما در گذشته پست های سازمانی را داشتیم، ما پست سازمانی با عنوان کلاه دوز در تئاتر شهر داشته‌ایم. افرادی چون ایرج راد، علی نصیریان و... کارمندان وزارت فرهنگ آن زمان در رشته‌های کارگردانی، بازیگری و نویسندگی بوده‌اند.

واقعا سیستم ما خنده‌دار است و تنها این سیستم هم برای خودمان است و با هیچ کجای دنیا غرابتی نداریم و نمی‌توانیم این ارتباط را برقرار کنیم. ریل قطار‌های کشور آذربایجان به هیچ کجا نمی‌توانند وصل شوند، چون 20 سانت بزرگتر از ریل‌های دیگر کشورها هستند، به همین دلیل اگر کسی بخواهد با قطار به این کشور برود باید در مرز قطارش را عوض کند. حالا در تئاتر کشور هم همین طور است، ریل تئاتر ما یک چیز دیگری است.

با شعارها به خودمان کلک می‌زنیم

در تئاتر دولتی اگر مدیر بداند که 10 کارگردان با عوامل دارد، به آن‌ها سفارش کار می‌دهد، مدیر نیز به تناسب امکاناتی که دارد از هنرمندان کارهایی در زمینه مذهبی،‌ اجتماعی، آیینی سنتی، عروسکی، کودک و نوجوان و... می‌خواهد. حتی برای یک سال مجموعه تئاتر شهر یک شعار با عنوان مثلا فرهنگ ایرانی و هویت ملی خواهد داشت و همه آثار در همین راستا اجرا می‌شوند، آن زمان است که تماشگر می‌داند وقتی به تئاتر شهر می‌آید با چه اثری مواجه است. کارهایی که در خارج از کشور می گویند چندین سال است اجرا می‌شوند به دلیل این است که سالن اجرای آن نمایش‌ها تعریف خودشان را دارند.

شعارهایی که داده می‌شود با عنوان جوان گرایی کردن و ... همه به دلیل نداشتن سالن است و داریم به خودمان کلک می‌زنیم. کلک‌هایی که حرفه‌ای هستند. البته ما ظرفیت‌های سخت‌افزاری داریم. به عنوان مثال هلال احمر سالن دارد و مرحوم خسرو شکیبایی از دل جوانان هلال احمر که تئاتر کار می‌کردند بیرون آمده است،‌ اما امروز نه از سالن خبری هست و نه از گروه تئاتر. امروز حمید پورآذری گرایش خاصی دارد و در مکان‌های مختلف به اجرای تئاتر می‌پردازد و مخاطبان خاص خودش را دارند.

الان اگر از تئاتر شهر بیرون بیاییم می‌بینم که سالن وجود دارد اما نگاه کلی نیست، دوباره تاکید می‌کنم که نگاه کلی تنها برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست،‌ بلکه باید در بدنه دولت شاهد این باشیم که به تئاتر اهمیت داده می‌شود، نه اینکه بدنه دولت بیاید پول کلان بدهد، بلکه اگر وزیر نفت درب سالن‌های این مجموعه را برای اهالی تئاتر باز کند، خواهیم دید که سالن‌هایی در همین تهران وجود دارد و به همین ترتیب در دیگر وزارت‌خانه‌ها، متاسفانه این ظرفیت سخت‌افزاری در نگاهی بسته و مناسبتی مانده است، چراکه این سالن‌ها تنها در مناسبت‌های خیلی خاص میزبان مخاطبان است، آن هم برای کارمندان همان سازمان و نه توده مردم، برنامه‌ هم یک جنگ شادی است.

اگر بدنه دولت به عرصه تئاتر نگاه نکند و همین طور درب سالن‌های این وزارت‌خانه‌ها و بودجه فرهنگی آن‌ها بسته باشد، مشکلات تئاتر حل نمی‌شود، مگر معاونت هنری می‌تواند در طول دو تا سه سال تئاتر شهر بسازد، البته این اتفاق امکان پذیر است اما با این بودجه و به لحاظ اجرایی اتفاقی نمی‌افتد. پس نتیجه این است که باید از ظرفیت‌ها استفاده شود.

شما از تئاتر دولتی گفتید، تئاتر خصوصی چطور،‌ در این بخش چه باید کرد؟

در تئاتر خصوصی مثلا شهرداری یک زیرزمینی دارد که می‌تواند یک سالن Blakbax شود و آن را به یک گروه می‌دهد. در سوئیس جایی رفتم که یک غسال خانه قدیمی را تبدیل به یک سالن تئاتر کرده‌ بودند، این کار را شهرداری انجام داده است و آن را به تئاتری ها واگذار کرده‌اند. ما چنین چیزی نداریم،‌ حالا جالب است یکی از خبرنگاران تاکید داشت که ما تئاتر دولتی داریم و استدلال او این بود که یک عده در شورای نظارت پول می‌گیرند، در حالی که آن‌ها کارشناسانی هستند که جزء بدنه تشکیلاتی ارشاد هستند.

باید بستر دولتی ایجاد شود تا خصوصی‌سازی فعالیت کند

کارگردان می‌آید با دولت قرارداد می‌بنند و پول می‌گیرد و بعد هم می‌گوید من کارگردانی دولتی نیستم و این پولی که می گیرم حق من است و از من حمایت می‌شود. در کشور های دیگر حمایت از تئاتر مستقیم نیست و حمایت‌ها غیر مستقیم صورت می‌گیرد و اگر بخواند. یعنی به جای پول دادن سالن را می‌دهند و به جای ماهی دادن، ماهی‌گیری را یاد می‌دهد.

اما همیشه باید بستر دولتی ایجاد شود تا خصوصی‌سازی فعالیت کند. ابتدا دولت باید راه‌آهن را بکشد، سپس شرکت خصوصی بیاید قطارش را در ریل فعال کند. همان طور که گفتم ما هنوز ریل را نکشیده‌ایم، یعنی نه تئاتر دولتی داریم و نه خصوصی؛ الان اگر تئاتر شهر از هنرمند بپرسد که تئاتر شما دولتی است یا خصوصی، می‌گوید هیچ کدام، یعنی هنرمند بدنه‌ای دولتی است که خصوصی کار می‌کند، پس چون هیچ کدام از این‌ها درست نیست با یک در هم ریختگی مواجه هستیم.

نتیجه این می‌شود که تئاتر شهر 400 تقاضا دارد،‌ اما 40 تقضا قابل پذیرش است، یعنی 10 درصد. در سالن انتظامی خانه هنرمندان هم شنیدم که 500 متن رفته است. بعد رویه‌های هم غلط است،‌ انگار ما می‌خواهیم جشنواره برگزار کنیم. پس ما باید ابتدا اعتماد کنیم، بدانیم وقتی نریمانی کار می‌آورد باید به او اعتماد کرد،‌ نه اینکه بگوییم اول متنت را بیاور.

در آثاری که به تئاتر شهر می‌آید،‌ آثار تحمیلی هم وجود دارد؟

نامه‌نگاری ها فرسایشی است، البته من این موضوع را باز نمی‌کنم و بعدا در فرصتی دیگر در این رابطه صحبت می‌کنیم. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که اگر تماشاخانه ایرانشهر به هر دلیلی نخواهد نمایشی را در سالنش اجرا کند و مدیرش اگر نخواهد، آن اثر را انتخاب نمی‌کند. اما در تئاتر شهر من به عنوان یک مدیر باید داوری انجام دهم و از بین 400 نمایش، 40 اثر را بپذیرم، در اینجا یا بنده را به عنوان یک مدیر قبول دارند یا ندارند، قبول دارند پس درخواست داده‌اند و نتیجه می‌آید، اگر ندارند، خب از ابتدا درخواست ندهند.

مطبوعات تبدیل به اهرم فشار شده‌اند

اینکه حق هنرمند است در درخواست دادن بحثی نیست، اما وقتی درخواست قبول نمی‌شود هنرمند نامه به وزیر می‌دهد، وزیر به معاون هنری و در نتیجه نامه‌نگاری‌ها شروع می‌شود و نتیجه‌ای فرسایشی دارد، اما اگر ایرانشهر طرحی را قبول نکند، آیا هنرمند در هر سطحی باشد به آقای قالیباف مراجعه می‌کند؟ متاسفانه سیکل ما غلط تعریف شده، اگر به هر دلیلی اجرا نگیرد به سراغ مطبوعات می‌رود، مطبوعات هم تبدیل به اهرم فشار شده‌اند. من منتقد نیستم،‌ اما باید واقع بینانه نگاه کنیم. هنرمند هم برای متنش برای اجرا در جشنواره اش زحمت کشیده و این حق او است،‌ اما من چه کنم که جدول تئاتر شهر را هر طور می چینم یک عده که خیلی هم دوستشان دارم و کارشان هم خوب است،‌ جای نمی‌گیرد.

هجمه درخواست آنقدر زیاد است که باید چند نمایش را از طیف‌های مختلف بیاوریم، مثلا از آیینی سنتی 5 اثر معرفی شد اما من یک اثر را توانستم جا بدهم. این اتفاق‌ها هیچ ارتباطی هم به اتابک نادری ندارد، شما بگویی فلان پیشکسوت تئاتر که هیچکس روی حرفش حرف نمی زند بیاید، مشکلات همین است. ظرفیت محدود است و باز هم 360 اثر اجرا نمی‌گیرند و در 40 اثر هم نمی‌توان از تمام پتانسیل تئاتر کشور استفاده کرد. هر قانونی را هم بگذارید نمی‌شود.

معزل تئاتر شهر اتفاقات فرسایشی است

این وسط مثلا فردی به سراغ کار تصویر رفته و پس از 10 سال بازگشته و اجرا می‌خواهد، حالا دغدغه نمایش دارد، هیچ کجا هم نمی‌گوید که چه کاری می‌خواهد روی صحنه ببرد، تنها مسئله را رسانه‌ای می‌کنند. همیشه می‌گفتم که معزل مدیران تئاتر شهر چیست؟ یک معزلی که هست این است که من شده روزهایی که از ساعت 2 بعد از ظهر تا 11 شب در اتاقم نشسته‌ام و نتوانستم طبق عادت مجموعه را بازدید کنم، چون اتفاقات فرسایشی است و هنرمندان وقت می‌گیرند که در مورد اجرا صحبت کنند، همه هنرمندان هم از افراد موجه و حرفه‌ای هستند و اصلا نمی‌توانی وقت ندهی، وقتی به آن‌ها هم می‌گویی که ظرفیت این گونه است، می گویند یک کاری بکن، واقعا من بلد نیستم دیوارهای تئاتر شهر را کش بدهم یا اینکه هم چون سالیان قبل جلوی تئاتر شهر چادر بزنم تا تئاتر اجرا شود،‌ اصلا من بلد نیستم که کارهای موقتی انجام دهم.

کارهای مقطعی دیگر جواب نمی‌دهد و باید این مشکلات را فریاد زد، اشکالی ندارد، بگذارید بگویند اتابک نادری این حرف‌ها را زده است، خب من هم یک روز می‌روم، من که تئاتر شهر را نساخته‌ام، جامعه هنری باید بگویند و مدیران هم باید بشنوند و برنامه‌ای جامع پی‌ریزی کنند.