پایگاه خبری تئاتر:اما نمود شهرها در سینمای ایران، پیش از و پس از انقلاب اسلامی بسیار متفاوت بوده است. نکته حائز اهمیت این است که طی 100 سال سینمای ایران، هیچگاه تصویر روشنی از شهر ارائه نشده است؛ در واقع شهر همواره در تقابل با شهرنشینان به تصویر کشیده شده است. پیش از انقلاب تا زمان آغاز موج نوی سینمای ایران، هیچ تصویر مشخص یا رئالی از شهرها به نمایش درنیامد. اما اینکه تصویری از شهر به نمایش درنیامده به این معنی نیست که شهر در فیلمها مطرح نبوده است، بلکه تضادهای فرهنگی شهر و روستا مضمون بسیاری از فیلمهاست، اما از لحاظ بصری، فیلمها دارای تصویر مشخصی از شهر نیستند. برای مثال در فیلم «گنج قارون» کلانشهرِ خلوت به تصویر کشیده میشود، ولی در این دسته فیلمها آنچه بارز است همان تقابل فرهنگی شهر و روستاست و شهر بهمثابه یک مکان فریبنده و سرابگونه تصویر شده است یا در فیلمهای بعدی از یک الگوی «آشتی طبقاتی» پیروی میکند (این الگو در فیلم «گنج قارون» نیز مشخص است).
با ظهور موج نوی سینما و مطرح شدن شخصیتها بهعنوان یک کاراکتر، شهرها فقط یک مکان متضاد با روستا نبودند، بلکه بهمثابه شخصیتهایی بودند که نهتنها ارزشهای سنتی را بلعیده بود، بلکه ارزشهای انسانی را هم در خود حل کرده بود (در فیلم «خداحافظ رفیق» مشخص است). اما در دوران پس از انقلاب و شدت گرفتن روند «گسترش عمودی شهرها»، افزایش معضلات گستردهتری چون اقتصاد غیررسمی، حاشیهنشینی، اعتیاد و... بهنوعی نمود شهر، متأثر از موج نوی سینما تداوم مییابد، اما تفاوت عمده شخصیت شهر پیش و پس از انقلاب را شاید بتوان از زمان رواج جدی فیلمهای زنانه (فیلمهایی با محوریت زنان) مشاهده کرد.
در تصویرِ جدید پس از انقلاب، شهر تنها یک شخصیت مخرب ارزشها نبود، بلکه از آن زمان، شخصیت دوگانهای پیدا کرده بود که نهتنها ارزشهای سنتی و انسانی را زیر پا گذاشته بود، که بهعنوان شخصیتی ضدزن هم نمایش داده میشد. بهنوعی تناقض بین شهر و روستا به یک تناقض در خود شخصیت شهرها بدل شده است. شهر علاوه بر اینکه مکانی پر از پتانسیلهای تحصیل، شغل و پیشرفت است، مکانی خطرناک برای هر دختر جوانی است (در برخی فیلمها حتی برای پسران جوان) که در آن درس میخوانند و کار میکنند و هر لحظه امکان گرفتار شدن در دامهای مختلف شهر از اعتیاد گرفته تا سوءاستفادههای جنسی است. از همینرو، تناقض شخصیت شهر با ظاهری فریبنده و جذاب که هر جوانی را به خود جذب میکند و باطنی خشن و خطرناک که میتواند هر جوانی را نابود کند، به تصویر کشیده میشود. این تصویر در فیلمهای «خون بازی»، «دختری با کفشهای کتانی»، «سنتوری» و... دیده میشود. به عبارتی، زنان و شهرها در اکثر فیلمهای پس از انقلاب دو شخصیت مقابل هم هستند که در تضاد با هم عمل میکنند.
اما علت این دوگانگی بارز در شهرهای سینمای ایران چیست؟ با اینکه بیش از 70 درصد جمعیت ایران شهرنشین هستند، بهنوعی تفاهم و توافق شهرنشینان با شهرهایشان به وقوع نپیوسته و علت عمده آن میتواند فروپاشی سیستم کنترل اجتماعی باشد که اعتماد مردم را نهتنها از یکدیگر، که از نظام اجتماعی سلب میکند و این بیاعتمادی اجتماعی و شکاف اجتماعی شهرنشینان با شهرهایشان در سینما با ناامن به تصویر کشیدن کلانشهر تهران و نفی فردیت و استقلال زنان در آن به نمایش درمیآید؛ شکافی که نهتنها تهران، بلکه هر شهر بزرگی را نهفقط برای زنان، بلکه برای هر شهرنشینی ناامن میکند.
منابع:
1. اجلالی، پرویز؛ گوهری پور، حامد (۱۳۹۴)، «تصویرهای شهر در فیلمهای سینمایی ایرانی:۱۳09-۱۳90»، فصلنامه علوم اجتماعی، دوره ۲۲، شماره ۶۸ بهار: ۲۷۸-229
2. منتظرقائم، مهدی؛ پاک، هاجر (۱۳۹۴)، «تحلیل روایت دخترانگی در سه سریال تلویزیون ایران (پخش شده در سه دهه ۱۳۷۰، ۱۳۸۰، ۱۳۹۰)» فصلنامه مطالعات جامعهشناختی، دوره ۲۲، شماره ۲، پاییز و زمستان: ۳۸-